بریده‌هایی از کتاب آیین دوستیابی و چگونگی نفوذ در دیگران

«افرادی که می‌توانند خود را جای دیگران قرار دهند و می‌توانند طرز تفکر آنها را درک کنند هرگز نباید نگران آینده خود باشند.»

من از این راه فقط یک بار می‌گذرم. بنابراین هر خوبی که بتوانم در حق همنوعانم انجام دهم و هر مهربانی که بتوانم به آنها نشان دهم، بهتر است همین حالا انجام شود. مرا یاری کن که از آن کوتاهی نکنم چون از این راه دوباره نخواهم گذشت.

«از دشمنانی که به تو حمله‌ور می‌شوند نترس، از دوستانی بترس که به تو تملق می‌گویند.»

دکتر آرتور آی. گیتس در کتاب بی‌نظیر خود با عنوان روانشناسی آموزش می‌نویسد: «نیاز به همدردی توسط نسل انسان یک نیاز جهانی است. کودک با شور و اشتیاق زخم خود را به معرض نمایش می‌گذارد و یا حتی زخم یا جراحتی بر خود وارد می‌آورد تا هر چه بیشتر همدردی اطرافیانش را جلب کند. بزرگ‌ترها نیز برای همین منظور است که زخم‌های خود را به معرض نمایش می‌گذارند و سوانح، بیماری‌ها، جزئیات خاص از عمل جراحی و غیره را تعریف می‌کنند. «تأسف برای خود» در مورد ناراحتی‌های واقعی یا خیالی، عملاً یک پدیده جهانی است.»

«یک قطره عسل خیلی بیشتر از یک گالن زهرآب مگس به دور خود جمع می‌کند

است. ما دوست داریم به همان اعتقاداتی که فکر می‌کردیم صحیح هستند ادامه دهیم و وقتی سایه شک و تردید بر باورهایمان پاشیده شود، ناراحت می‌شویم و همین ناراحتی باعث می‌شود دنبال راهی برای توجیه خود در قبول ادامه آن باورها بگردیم

هر کس وقت خود را صرف کند تا با شما به مخالفت برخیزد، پس حتما به همان چیزی علاقه دارد که شما علاقه‌مند هستید. به آنها به چشم افرادی نگاه کنید که واقعا می‌خواهند به شما کمک کنند و شما شاید بتوانید از رقبا و مخالفین خود دوستانی برای خود بسازید.

به سگ راه دادن بهتر از آن است که توسط سگ گاز گرفته شوی، چون حتی کشتن سگ هم نمی‌تواند جای گاز سگ را از بین ببرد.

بودا گفته است: «نفرت هیچ گاه با نفرت به پایان نمی‌رسد بلکه با عشق از بین می‌رود.» و به همین ترتیب، سوء تفاهم هرگز با جر و بحث از بین نمی‌رود بلکه برای پایان دادن به آن به سیاست، محبت، گذشت و تمایل به مشاهده نقطه نظرات طرف مقابل نیاز است.

بنیامین فرانکلین می‌گوید: اگر به مجادله برخیزید و علیه کسی به بحث بپردازید شاید گاه بتوانید پیروز شوید‌اما این یک پیروزی تهی خواهد بود، زیرا هرگز نخواهید توانست نظر خوش و مثبت طرف مقابل را به خود جلب کنید.

یکی از بهترین نصایح در مورد هنر ظریف روابط انسانی، این گفته هنری فورد است: «اگر یک راز موفقیت وجود داشته باشد، آن راز توانایی درک نقطه نظر شخص دیگر و نگرش به موضوعات از زاویه دید آن شخص و البته خودتان است.»

آیا کسی را می‌شناسید که بخواهید او را عوض کرده یا منظم کنید و یا رفتارش را اصلاح نمایید؟ خوب است! این کار خیلی خوب است و من هم با شما هم عقیده‌ام و آیا بهتر نیست از خودتان شروع کنید؟ از یک دیدگاه کاملاً خودخواهانه خیلی مفیدتر و پربارتر است که خودتان را اصلاح کنید تا دیگران را و خطرش نیز کمتر است.

دکتر جان. جی هپبون، رییس سابق دانشگاه پرینستون، می‌گوید: «تعلیم و تربیت چیزی جز توانایی به رویارویی با موقعیت‌های مختلف زندگی نیست.»

انتقاد مثل کبوتر جِلد است که همیشه به خانه برمی‌گردد

راز یک مصاحبه تجاری خوب و موفق چیست؟ طبق گفته چالز دبلیو. الیوت، رییس سابق دانشگاه هاروارد، «یک مراوده تجاری موفق راز خاصی ندارد... توجه خاص به کسی که دارد با شما صحبت می‌کند بسیار مهم است. هیچ چیزی به اندازه توجه به حرف‌های طرف صحبت نمی‌تواند مؤثر باشد.»

اصل ۳ به یاد داشته باشید که اسم هر شخص زیباترین و مهم‌ترین صدا در گوش اوست.

اصولاً مردم آن قدر برای اسم خودشان ارزش قایلند و به آن افتخار می‌کنند که می‌خواهند به هر قیمتی شده اجازه ندهند فراموش شود. حتی پی. تی. بارنوم، هنرپیشه معروف، از اینکه پسر نداشت تا نامش را حفظ کند ناراحت بود و به نوه دختریش، سی. اچ. سیلی بیست و پنج هزار دلار پیشنهاد داد که کلمه بارنوم را به ابتدای اسم فامیل خود بیفزاید. در طول قرن‌ها، اشراف، ثروتمندان و پادشاهان از نقاشان، موسیقی‌دانان و نویسندگان حمایت کرده‌اند تا آثار آنان به این بزرگان تقدیم شود و نامشان را جاودانه کند.

راز موفقیت اندرو کارنگی چه بود؟ او را سلطان فولاد می‌خواندند، ولی در عین حال، دانش اندکی از ساخت فولاد داشت. صدها نفر برای او کار می‌کردند که اطلاعاتشان در مورد فولاد صدها برابر بیشتر از اطلاعات او بود. اما او می‌دانست که با مردم چگونه باید کار کند و همین دانش بود که او را ثروتمند ساخت. از همان کودکی، نبوغش را در سازماندهی و رهبری نشان داد. وقتی فقط ده ساله بود کشف کرد که مردم برای اسم خودشان اهمیت قائلند. او از این کشف برای جذب مشارکت دیگران استفاده کرد. وقتی پسربچه‌ای ساکن اسکاتلند بود، یک خرگوش ماده هدیه گرفت. طولی نکشید که قفسی پر از بچه خرگوش داشت ولی غذایی برای سیر کردن شکم آنها نداشت. فکر بکری به خاطرش خطور کرد. به تمام پسرها و دخترهای محله گفت که اگر به صحرا بروند و به اندازه کافی شبدر و یونجه برای تغذیه خرگوش‌ها بیاورند، خرگوش‌هایش را به افتخار آن‌ها نامگذاری خواهد کرد.

جیم فارلی از همان ابتدای زندگی دریافته بود که مردم عادی علاقه بیشتری به اسم خودشان دارند تا تمام اسامی افراد دیگری که در این جهان وجود دارد. بنابراین اگر آن اسم را به خاطر بیاوری و شخص را با آن صدا بزنی، در واقع تعریف و تمجید مؤثر و فروتنانه‌ای از او کرده‌ای.‌اما اگر آن اسم را فراموش کرده و یا‌املایش را غلط بنویسی خود را در وضعیت ناهنجاری قرار داده‌ای. به عنوان مثال، زمانی من یک دوره آموزش سخنرانی در پاریس برگزار کردم و نامه‌هایی برای اتباع‌امریکایی ساکن شهر فرستادم، این نامه‌ها توسط ماشین‌نویس‌های فرانسوی که آشنایی چندانی با انگلیسی نداشتند پر شده بود و طبعا اشتباهات فراوانی در آن‌ها وجود داشت. مدیر بانک بزرگ‌امریکایی در پاریس نامه‌ای انتقادآمیز پر از سرزنش برای من نوشت چون اسمش درست نوشته نشده بود.

اصل ۱ صمیمانه و به طور واقعی به دیگران علاقه‌مند شوید.