بریدههایی از کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم
۴٫۲
(۳۱۲)
هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظیست.
yas
در آن طلا که مَحَکْ طلبکند شکاست.
yas
تنها و صمیمانه گریستن را بیاموز.
yas
ما هرگز از آنچه نمیدانستیم و از کسانی که نمیشناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغاتِ آشناییهاست.
bita
آنچه هنوز تلخترین پوزخندِ مرا برمیانگیزد «چیزیشدن» از دیدگاه آنهاست__ آنها که میخواهند ما را در قالبهای فلزّی خود جای بدهند. آنها با اعدادِ کوچک به ما حمله میکنند. آنها با صفرِ مُطلقشان به جنگ با عمیقترین و جاذبترین رؤیاها میآیند
bita
مِهر، آن متاعی نیست که بشود آزمود و پس از آن، ضربهی یک آزمایش به حقارتْ آلودهاش نسازد
bita
و من که روح را چون بلور بر سنگترینْ سنگهای ستم کوبیدهام
من که به فرسایش واژهها خوکردهام
و من __ بازآفرینندهی اندوه
هرگز ستایشگرِ فروتنِ یک تقدیر نخواهمبود
و هرگز تسلیمشدگی را تعلیم نخواهمداد
زیرا نه من ماندنی هستم نه تو، هلیا.
آنچه ماندنیست ورای من و توست.
زهرا
شاید ما نیز عروسکهای کوکی یک تقدیر بودهییم که میتوانستیم ایمان به تقدیر را مغلوبِ ایمان به خویش کنیم.
آن شرلی
نه هلیا! بازگشت، محبّت را خراب نمیکند. کسی خواهدآمد و آمدن را زنده نگاه خواهدداشت.
آن شرلی
من انگار معجزهیی هستم. مرا باور نمیکنند. مرا نمیبینند
آن شرلی
ما به آنکه میگذشت مشکوک بودیم؛ به پنجرههای بسته بیشتر از درهای باز،
آن شرلی
هیچ پیامی آخرین پیام نیست و هیچ عابری آخرین عابر.
کسی ماندهاست که خواهدآمد. باورکن! کسی که امکان آمدن را زنده نگه میدارد.
آن شرلی
آهنگها تنهایی را تسکین میدهند؛ امّا تسکینِ تنهایی، تسکینِ درد نیست.
آن شرلی
من به مادر خواهمگفت که مرگ، اگر آنقدر صمیمانه باشد، آخرین دستدوزی لباس یک عروس است.
آن شرلی
هیچ پایانی بهراستی پایان نیست. در هر سرانجام، مفهوم یک آغاز نهفتهاست. چهکسی میتواند بگوید «تمامشد» و دروغ نگفتهباشد؟ پدر! همهچیز «تمام شدهاست» . من هلیا را فراموش کردهام.
آن شرلی
ما در روزگاری هستیم، هلیا، که بسیاری چیزها را میتوان دید و باورنکرد و بسیاری چیزها را ندیده باورکرد.
آن شرلی
هلیا! فراموشی را بستاییم؛ چراکه ما را پس از مرگِ نزدیکترین دوستْ زنده نگه میدارد، و فراموشی را با دردناکترینِ نفرتها بیامیزیم؛ زیرا انسان دوستانش را فراموش میکند
آن شرلی
هلیا... در پایدارترین شادیها نیز غمی نهفتهاست، و در پاکترین اعمال، قطرهیی از ناپاکی.
آن شرلی
میتوان بهسوی رهایی گریخت اما بازگشتِ به اسارتْ نابخشودنیست.
آن شرلی
هلیا! برای دوستداشتنِ هر نَفَسِ زندگی، دوستداشتنِ هر دَمِ مرگ را بیاموز
و برای ساختن هر چیزِ نو، خرابکردن هر چیزِ کهنه را
و برای عاشقِ عشق بودن، عاشقِ مرگبودن را.
آن شرلی
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان