بریدههایی از کتاب در باب عمر فانی
۳٫۷
(۱۶)
نگذارید کسی که نمیتواند بهای با ارزش روزی که از من میدزد را بپردازد به من نزدیک شود.
sinooze
قصد ندارم برایتان از آن داروهایی که بسیاری از مردم استفاده میکنند و باعث میشود که ذهنتان منحرف شود یا با سفری طولانی و خارج از کشور شادی را به شما بازگرداند، یا زمان زیادی را صرف امورات مالی و سروسامان دادن به املاکتان نمایید، یا با سرگرم شدن به فعالیتی جدید خرسند شوید، تجویز نمایم. تمام این چیزها صرفا برای مدت کوتاهی کمک میکند؛ آنها جراحت را التیام نمیبخشند بلکه آن را به تاخیر میاندازند. اما من ترجیح میدهم آن را به پایان ببرم تا اینکه بخواهم منحرفش نمایم. بنابراین من شما را به منبعی که میبایست ملجا تمام کسانی که از تقدیر میگریزند، باشد هدایت میکنم- کسب دانش. آنها جراحت شما را شفا خواهند داد و از تمام ملالتها رهایی خواهند بخشید.
sinooze
هیچ احساس قدرتمندی در ید اختیار ما نیست، کمترین آنها نیز از اندوه بر میخیزد: برای اینکه خشن است و با خشونت نیز در برابر هر درمانی مقاومت مینماید. گاهی میخواهیم که آن را در هم شکنیم و بغض خویش را فروبلعیم، اما همان زمان که بر خونسردی تظاهر مینماییم، اشکها از چشمان مان فرو میریزند. گاهی فکرمان را با نمایشهای عمومی یا مسابقات گلادیاتوری منحرف میکنیم، اما در میانه حواس پرتی مان، اندوه با اندک یادآوری مصیبت وارده آن را از بین میبرد. از این رو بهتر است که بر غصه خود فائق آئیم تا اینکه بخواهیم آن را فریب دهیم. زیرا اگر ما را رها کرده به این دلیل است که بهواسطه لذات و سرگرمیها فریب خورده و پس از مدتی دوباره آغاز خواهد شد و در این مدت نیز نیروی کافی برای آزار ما اندوخته است. اما اندوهی که با استدلال فرونشیند، برای همیشه آرام خواهدشد.
sinooze
هیچ انسانی توسط دیگری حقیر شمرده نمیشود مگر آن که در ابتدا توسط خویشتن تحقیر شود.
sinooze
خرد معاصی را میپراکند نه تک به تک بلکه همه را یک جا: پیروزی خردمندان قطعی و یکباره است.
sinooze
ممکن است کسی بگوید"چرا تو تفکیک ظریفی بین آن چیزهایی که بهصورت مجزا میتوان تحمل کرد اما در هنگام اجتماع نه، قائل نمیشوی؟ "در پاسخ به این مردی که تصور میکند مرا با اجتماع مصایب میترساند، می بایست بگویم"اگرتو قدرت آن را داشته باشی که بر هر یک از جنبههای بلا فائق آئی، قدرت غلبه کردن بر تمام آن را نیز داری. زمانی که یک نیکی درذهن مستحکم میشود، ذهن آن را بیکم و کاست به تمام جنبهها تعمیم میدهد.
sinooze
هیچ چیز طمع را اقناع نمیکند، در حالی که اندک توشهای طبیعت حقیقی آدمی را اقناع میسازد
sinooze
شخصی که در کامجویی خانه بنا نکرده باشد، با از دست دادن آن نیز مضمحل نخواهد شد. ثبات و پایداری آدمی، ذهنی را پرورش میدهد که در هنگام مواجه با شرایط مغلوب نمیشود. زیرا در میانه کامیابی تمام توان خویش را علیه اندوه تقویت نموده است.
sinooze
تمام آن موهباتی که بر من ارزانی شده- ثروت، جایگاه اجتماعی- آنها را به جایی فرستادهام که تنها تقدیر میتواند آنها را بیاینکه باعث ناخرسندیم شود، بازگرداند. دره عمیقی بین آنها و خودم ایجاد کردهام، نتیجه آن است که تقدیر تنها میتواند آنها را با خود ببرد نه آن که مرا از هم بدرد. هیچ انسانی بر اثر وزش تقدیر درهم نمیشکند مگراینکه فریب افسون او را خورده باشد.
sinooze
تقدیر بر کسانی که از او غافل هستند سخت یورش میبرد اما مردی که همیشه در انتظار اوست به راحتی در برابرش ایستادگی میکند
sinooze
تمام تاسف خوردنهای شما تلف خواهد شد اگر هنوز نیاموخته باشید که چگونه باید بدبخت بود
sinooze
متوجه شدم که نباید به اندوه شما تا زمانی که تازه و عذاب آور است، سرزده وارد شد، چون در این حالت تسلی بیشتر آن را شعله ور ساخته و عمیقتر مینماید، برای یک مرض هیچ چیز مضرتر از درمانی نابهنگام نیست. بنابراین منتظر ماندم تا اینکه جراحتتان حرارت خویش را از دست دهد و در طی زمان تا آن حد التیام یابد که بتواند ضمادی را تحمل نماید، این امکان فراهم شود که بتوان آن را لمس کرد و حرکت داد.
sinooze
هرآنچه که به طریق اتفاق حاصل میشود نا استوار است و هر چقدر که بلندتر باشد بیشتر مستعد فروریختن است. وانگهی آنچه محکوم به فروریختن است باعث شادی هیچ کس نمیشود. بنابراین بدیهی است که زندگانی برای کسانی که با زحمت بسیاری آنچه که باید با مشقت بسیاری نگاه دارند را به دست میآورند، نه تنها کوتاه است بلکه مصیبت بار نیز هست. آنها با مشقت بسیار به آنچه میخواهند دست مییابند؛ آنچه که به دست آوردهاند را با اضطراب بسیار در ید خود نگاه میدارند؛ و در این میان ابدا در اندیشه محاسبه زمانی که هیچ گاه باز نمیگردد، نیستند. اشتغالات جدید جای قدیمیها را میگیرد، آرزوئی، آرزویی دیگر را بر میانگیزاند و جاه طلبی، جاه طلبیای دیگر. آنها در پی پایانی برای بیچارگی خویش نیستند بلکه به راحتی علت آن را تغییر میدهند. در مییابیم که اشتغالات عمومی مان مایه عذاب و شکنجه است و به همین جهت زمان بیشتری را با افراد دیگر میگذرانیم.
sinooze
زمان گذشته: مرد عاقل بدان میآویزد و درباره آن تفکر میکند. زمان حال: مرد عاقل از آن بهره میبرد. زمان آینده: مرد عاقل برآن پیش دستی میجوید.
sinooze
برخی از افراد حتی در فراغت خویش نیز پرمشغلهاند: در خانه ییلاقی شان، در کالسکه شان، در هنگامه خلوت، حتی زمانی که کاملا تنها هستند، آنها بدترین معاشرین خویشتن هستند.
نمیتوان خلوت ایشان را فراغت نامید بلکه اشتغالی همراه با بیعاری است.
sinooze
همان طور که ریختن هر مقدار آب به ظرفی که مانعی در انتهای خود برای نگاه داشتن آن ندارد امری بیهوده است، به همان طریق نیز اینکه ما چه مقدار زمان در اختیار داریم، اهمیتی ندارد اگر ظرفی مطمئن برای نگاه داشتن آن نداشته باشیم؛ این زمان از میان شکافها ورخنههای ذهن بیرون خواهد جست.
sinooze
آنهایی که با ارزشترین متاع زندگانی را سرسری گرفتهاند، فریب خوردهاند زیرا آن متاع امری ناملموس است و قابلیت این را ندارد که مورد معاینه قرار گیرد و به همین دلیل بسیار ارزان محسوب میشود در واقع، میتوان گفت کاملا بیارزش محسوب میشود. مردم در قبال زحمتی که متقبل شدهاند یا حمایتشان یا خدمتشان برای دیگری از دریافت حقوق و پاداش بسیار خوشحال میشوند، اما هیچ کس در برابر ارزش زمان، کار نمیکند و چنان آن را مسرفانه به کار میبرند که گویی بیارزش است. اما اگر مرگ همان مردم را تهدید نماید، خواهی دید که به پزشکان خود برای دمی بیشتر لابه میکنند و اگر در معرض مجازات مرگ باشند ایشان را خواهی دید که حاضرند تمام اموال خود را بدهند تا زنده بمانند. این مردم در احساساتشان بسیار متناقض هستند.
sinooze
فردی که تمام زمان خویش را برای نیازهای خویشتن گذرانده است، کسی که روزهای خود را چنان برنامه ریزی کرده که گویا آخرین روز زندگانی وی است، دیگر بیمی از رسیدن فردا ندارد.
آیا لذات جدید هر لحظه میتوانند چیز جدیدی برای او به ارمغان بیاورند؟ نه، او هرچیزی را آزموده و تا حد انباشتگی از آنها لذت برده است. برای باقی مدت، سعادت میتواند به خودی خود کارها را مرتب نماید، زندگانی او اکنون تامین است؛ هیچ چیزی را نمیتوان از زندگی او برگرفت و اضافه کردن بر آن، شبیه به خوراندن غذا به شخص سیر و بیمیلی است که به رغم سیری، گنجایش نگاهداری آن را دارد.
sinooze
آن کس که اجازه ندهد زمانش بیهوده بگذرد، مردی بزرگ و موجودی برتر از خطای انسانی است، چنین کسی در حقیقت طولانیترین عمر را تجربه مینماید زیرا هر زمانی که در دسترس باشد را به خود اختصاص داده است. از هیچ جزء آن مغفول نمانده، هیچ بخشی از آن در کنترل فرد دیگری نیست و وی چنان در محافظت از زمان خویش مقتصد است که هیچ چیز با ارزشی که بتوان زمان را با آن مبادله کرد، نمییابد. به همین دلیل از زمان کافی برخوردار است؛ اما کسانی که عامه مردم بر زندگانیشان تاخت و تاز میکنند ناگزیر زمان اندکی دارند.
sinooze
چنان زندگی میکنید که گویا مقدر شده تا ابد زنده بمانید؛ سستیتان هیچ گاه برای نفستان جلوه گر نمیشود؛ توجه نمیکنید که تا کنون چه میزان زمان سپری شده، بلکه چنان در آن اسراف میورزید که گویا انبانی مملو و چشمهای همیشه جاری در اختیار دارید - درحالی که احتمال دارد روزهایی که به شخص یا چیز دیگری اختصاص میدهید آخرین روز شما باشند. در آنچه میترسید چون موجودات فانی و در آنچه تمایل دارید چون موجودات باقی عمل میکنید
sinooze
حجم
۱۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان