بریدههایی از کتاب در باب عمر فانی
۳٫۷
(۱۶)
فردی که تمام زمان خویش را برای نیازهای خویشتن گذرانده است، کسی که روزهای خود را چنان برنامه ریزی کرده که گویا آخرین روز زندگانی وی است، دیگر بیمی از رسیدن فردا ندارد.
Anahid
آیا لذات جدید هر لحظه میتوانند چیز جدیدی برای او به ارمغان بیاورند؟ نه، او هرچیزی را آزموده و تا حد انباشتگی از آنها لذت برده است. برای باقی مدت، سعادت میتواند به خودی خود کارها را مرتب نماید، زندگانی او اکنون تامین است؛ هیچ چیزی را نمیتوان از زندگی او برگرفت و اضافه کردن بر آن، شبیه به خوراندن غذا به شخص سیر و بیمیلی است که به رغم سیری، گنجایش نگاهداری آن را دارد. بنابراین نباید تصور کنید که شخصی به این دلیل که موهایی سپید و پوستی چروکیده دارد، عمری طولانی داشته است: او زمانی طولانی زندگانی نکرده است، بلکه صرفا مدت طولانی زیسته است. آیا مردی که بندرگاه را ترک مینموده گرفتار طوفانی شدید شده و به دست امواج به این سو و آن سو رانده و در مقابله با بادهای وزنده در دایرهای به دور خویشتن چرخیده، مسیری طولانی را پیموده است؟ او سفری طولانی نداشته، بلکه صرفا در تلاطمی طوفانی گرفتار آمده است.
bfs
"آنچه برای یک نفر واقع میشود میتواند برای همه واقع شود.
محمد
"چه خسرانی است در بازگشت به نقطهای که از آن آغاز کردهایم؟ کسی که نمیداند چگونه باید بمیرد، خوب زندگی نمیکند. پس باید ارزشی را که بر این چیز نهادهایم پس گیریم و نفس زندگی را چیزی ارزان قیمت بدانیم.
محمد
مردی توسط مقامات اداری در بند است، دیگری با ثروت؛ برخی در برابر دستورات دیگران سرخم میکنند و برخی در برابر تمایلات خودشان؛ برخی بهواسطه تبعید در منطقهای محدود شدهاند ، برخی با داشتن منصب روحانیت: تمام حیات نوعی بندگی است.
محمد
ما باید از کارهای متعدد و متنوع پرهیز نمائیم و نبایست به کاری که بهراحتی نمیتوانیم رهایش کنیم نزدیک شویم. باید به سراغ کارهایی بروی که میتوانی آنها را به پایان برسانی یا امیدواری که بتوانی چنین نمایی و نبایستی به کارهایی که بزرگتر از آنچه در ابتدا میاندیشیدی، هستند بپردازی و همین طور اگر فعالیتی را آغاز کردی نباید آن را متوقف نمایی.
محمد
واپسین وحشت آن است که پیش از آن که بمیری زندگانی را ترک کرده باشی.
محمد
آن کس که اجازه ندهد زمانش بیهوده بگذرد، مردی بزرگ و موجودی برتر از خطای انسانی است، چنین کسی در حقیقت طولانیترین عمر را تجربه مینماید زیرا هر زمانی که در دسترس باشد را به خود اختصاص داده است. از هیچ جزء آن مغفول نمانده، هیچ بخشی از آن در کنترل فرد دیگری نیست و وی چنان در محافظت از زمان خویش مقتصد است که هیچ چیز با ارزشی که بتوان زمان را با آن مبادله کرد، نمییابد. به همین دلیل از زمان کافی برخوردار است؛ اما کسانی که عامه مردم بر زندگانیشان تاخت و تاز میکنند ناگزیر زمان اندکی دارند.
احسان رضاپور
باور کنید، آن کس که اجازه ندهد زمانش بیهوده بگذرد، مردی بزرگ و موجودی برتر از خطای انسانی است، چنین کسی در حقیقت طولانیترین عمر را تجربه مینماید زیرا هر زمانی که در دسترس باشد را به خود اختصاص داده است. از هیچ جزء آن مغفول نمانده، هیچ بخشی از آن در کنترل فرد دیگری نیست و وی چنان در محافظت از زمان خویش مقتصد است که هیچ چیز با ارزشی که بتوان زمان را با آن مبادله کرد، نمییابد. به همین دلیل از زمان کافی برخوردار است؛ اما کسانی که عامه مردم بر زندگانیشان تاخت و تاز میکنند ناگزیر زمان اندکی دارند.
GMIZ
این گونه نیست که ما زمان اندکی برای زندگی داشته باشیم، بلکه بسیاری از زمانها را هدر میدهیم. زندگی به اندازه کفایت طولانی است و به میزان گستردهای در حقمان سخاوتمندی صورت گرفته و چیزهای بیشماری به ما عطا شده است که بتوانیم به بلندترین مراتب دست یابیم البته به شرطی که در جای مناسباش از آنها بهره ببریم. اما زمانی که این عمر در تجمل بیپروا و در فعالیتهای ناسالم تلف شود، ناگزیر در پایان و به هنگام اضطرار مرگ درخواهیم یافت که زندگی سپری شده و غافل از گذر آن بودهایم. پس به ما فرصتی اندک برای حیات داده نشده بلکه خویشتن آن را کوتاه میکنیم
احسان رضاپور
می دانم که برخیها میگویند که هیچ چیزی بدتری از تحقیر شدن نیست و مرگ بر آن ارجح است. در پاسخ باید بگویم که تبعید نیز اغلب تهی از هرنوع تحقیری است. اگر انسان والائی سقوط کند و پس از سقوط نیز بزرگوار باقی بماند، مردم بیش از آنچه که بر معبدی فروریخته پای میگذارند او را تحقیر نخواهند کرد، چرا که مومن هنوز هم بهمانند زمانی که آن معبد برپا بود، آن مکان را مقدس میداند.
sadegh akbari
این گونه نیست که ما زمان اندکی برای زندگی داشته باشیم، بلکه بسیاری از زمانها را هدر میدهیم. زندگی به اندازه کفایت طولانی است و به میزان گستردهای در حقمان سخاوتمندی صورت گرفته و چیزهای بیشماری به ما عطا شده است که بتوانیم به بلندترین مراتب دست یابیم البته به شرطی که در جای مناسباش از آنها بهره ببریم. اما زمانی که این عمر در تجمل بیپروا و در فعالیتهای ناسالم تلف شود، ناگزیر در پایان و به هنگام اضطرار مرگ درخواهیم یافت که زندگی سپری شده و غافل از گذر آن بودهایم. پس به ما فرصتی اندک برای حیات داده نشده بلکه خویشتن آن را کوتاه میکنیم.
sadegh akbari
به همین طریق مردمی را خواهی دید که از کمترین فرهنگ و دانشی برخوردار نیستند اما کتب بسیاری را برای تزیین سالن غذاخوری ایشان گردآوردهاند. بنابراین باید به اندازه کافی کتاب برای استفاده بخریم، نه برای تزیین کردن. خواهی گفت"اما این بسیار با ارزشتر از صرف پول برای خرید برنزهای کورنتیان و تابلوهای نقاشی است. "اما افراط در هر زمینه مذموم است. چگونه میتوان مردی که کتابخانههایی از جنس چوب لیمو و عاج فیل گردآورده، کتابهایی از مصنفین درجه سوم توده کرده، سپس در حالی که خمیازه میکشد در میان آنها مینشیند و از دیدن جلد و ظاهر آنها نهایت را میبرد، معذور داشت؟ بدین ترتیب خواهی دید که بیعارترین انسانها مالک کتب خطابهها وتاریخهایی است که آنها را در قفسههایی شیشهای در کنار یکدیگر چیده است: زیرا امروزه کتابخانه زیبا بهمانندداشتن حمامهای سرد وگرم در جوار یکدیگر، پیرایهای ضروری برای یک خانه است. من پیشاپیش از اینکه مردم را از عشق بسیار به مطالعه دلسرد میکنم، عذرمی خواهم؛ اما این مجموعههای الهام بخش نبوغ، همراه با تابلوهای متعدد، تنها برای تزیین دیوار به کار میآیند.
sadegh akbari
میگوید"مردی که دارای عقل سلیم است بیهوده بر در شعر میکوبد
yazdaan
سقراط از اینکه با کودکان بازی کند خجالت نمیکشید؛ اسیپیو از حرکات نظامی که در هنگام پیروزی انجام میدهند برای رقص و پایکوبی بهره میبرد، نه مثل مردان امروزه که حتی به هنگام راه رفتن عادی چون پایکوبی زنان به نظر میآید، بلکه به شیوهای سنتی، به شیوهای که مردان در هنگام بازی و جشنها میرقصیدند بیآن که شأن خویش را از دست بدهند تا شادمانی خود را به رخ دشمنانشان بکشند. اذهان مان باید آسوده باشند:
yazdaan
همراهی کردن با مشکلات سایرین به معنای فلاکت دائمی است،
yazdaan
این رو باید برای خودمان مقرر نماییم که به باورهای عمومی نه به عنوان چیزی نفرت انگیز بل مضحک بنگریم و باید بیشتر از دموکریتوس پیروی کنیم نه از هراکلیتوس. زیرا این دو هرگاه به میان عموم میرفتند، دومی گریه سر میداد و اولی خنده؛ هراکلیتوس تمام اعمال مان را غم فزا و دموکریتوس آنها را احمقانه میپنداشت. پس باید سبکترین کارها را برگزینیم و با شکیبایی آن را طاقت بیاوریم: اینکه زندگانی را جالب بدانیم بیشتر به تمدن نزدیک است تا اینکه برایش سوگواری کنیم.
yazdaan
آنچه این مرد گفت، آنچه انجام داد و آرامشی که در وجودش بود، باورنکردنی است.
yazdaan
در هر صورت ذهن میبایست از اهداف خارجی به خود فراخوانده شود: آن باید به خویشتن بازگردد، در خویش شادمانی نماید، دارایی خویش را تحسین نماید؛ میبایست تا حد ممکن از امورات دیگران دست بردارد و توجهاش را به خویش معطوف نماید؛
yazdaan
همچنین باید خود را انعطاف پذیر نماییم، چنان که چندان بر مبنای طرحهایمان وابسته آرزوها نشویم و بتوانیم با از دست رفتن چیزهایی که بخت و اقبال برای مان ارمغان آورده کنار بیاییم بیآن که تغییری در دیگر اهداف یا شرایط مان بدهیم، زیرا این امر باعث بیثباتی شده و این خطا دشمن سرسخت آسودگی خیال است
yazdaan
حجم
۱۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۲۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان