بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پرتقال‌های خونی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب پرتقال‌های خونی اثر دامون بهرنگ

بریده‌هایی از کتاب پرتقال‌های خونی

۳٫۰
(۶۸۶)
گاهی دور هم که جمع می‌شویم بعد هر خاطره‌ای یکی‌مان بغض می‌کند و می‌گوید چقدر جایش خالیست‌، اما همه می‌دانیم که جایش خالی نیست، بیشتر از همه مامان که معلوم نیست بالاخره کی می‌خواهد رخت بیوه‌ دلتنگ را از تنش بیرون بیاورد و پرده را بیندازد و اعلام کند که نمایش تمام شد. از خاطره‌ها، فریادها و تشرها و انگشت اشاره‌ استخوانی‌اش را که در هوا می‌چرخید و مثل لوله تفنگ شکاری سمت کسی اشاره می‌رفت حذف می‌کنیم و جایش لبخند و تذکر مهربانانه می‌گذاریم و با خیال پدری که می‌توانست باشد و نبود دل خوش می‌کنیم.
رابعه نظرپور
میوه بهشتی همین پرتقال‌های خونی‌اند باقی شوخی‌ است
bluedream
ساحل خالیست، حتی خالی از کیسه‌های زباله سرگردان یا پوست تخمه و پوشک بچه فقط جا‌به‌جا سفیدی استخوانهای ستون فقرات شکننده ماهیها‌، ساحل
AS4438

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد