بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آسیاب کنار فلوس | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آسیاب کنار فلوس

بریده‌هایی از کتاب آسیاب کنار فلوس

۳٫۵
(۱۷)
آدم اگر دسته تبر را دور بیندازد و تیغه را هم به دنبالش پرت کند این نشان کمال نومیدی است، اما این‌که بیاید و چاقوی جیبی‌اش را به دنبال یک دوست بی‌عاطفه پرت کند، این عمل از هر حیث که بگیری یک تعارف زیادی است که از حد منظور فراتر می‌رود.
zohreh
تام افزود: «اونوقت سکه‌های نیم پنی خواهم داشت، و با هم شیرخط بازی می‌کنیم.» دیگر به این احتمال که این بازی در سن جا افتادگی جاذبه‌ای برایش نداشته باشد، هیچ نمی‌اندیشید.
zohreh
مردم کمالات اشخاص خوش پوش را بیش از حد استحقاق ارج می‌نهند
zohreh
در این خانواده سنت و راه و رسم خاصی برای حسن اداره امور خانواده، و رفتار و سلوک اجتماعی بود و تنها مورد ناراحت‌کننده‌ای که این برتری را ملازمه می‌کرد ناتوانی به قبول و تأئید چاشنی‌ها یا رفتار خانواده‌هایی بود که سنت و راه و رسم خانواده دادسن در آن‌ها جاری نبود.
zohreh
این گل‌های آشنا، این نغمه‌های آشنای پرندگان، این آسمان تار و روشن، این مزارع شیار خورده و سبزه گرفته، که هر یک با خارهای خود شخصیتی جداگانه یافته... آری، این چیزها زبان مادری وهم و خیال ما است، زبانی که گران بار از یادهای ظریف و درهم بافته ساعات گذرای ایام کودکی است که پس پشت نهاده‌ایم.
zohreh
اگر به واسطه تابش خورشید و سبزه سالیان دوری نبود که هنوز در وجودمان به حیات خود ادامه می‌دهند و ادراک ما را به مایه عشق می‌برند، تابش امروز خورشید بر سبزه‌های شاداب چیزی به جز ادراک ضعیف جانهایی خسته نمی‌بود.
zohreh
اگر بگوئی نظری نداری که اظهار کنی و اگر بخواهی نظری اظهار کنی منتهای ابلهی است که آن را به لحنی حاکی از کمال اعتقاد و مبتنی بر اطلاع موثق اظهار نکنی. همین که عقیده‌ای را بیان کردی دیگر مال خود شما است، و طبعآ به آن علاقه‌مند می‌شوی.
zohreh
بیشتر ما دست به دهن زندگی می‌کنیم، با مجموعه ناچیزی از خواستها و آرزوهای کوتاه مدت، همّ و غمّ ما بیشتر مصروف بر این است که لقمه نانی پیدا کنیم و بچه‌های گرسنه‌مان را سیر کنیم، و به ندرت به بذر حاصل سال آینده می‌اندیشیم.
zohreh
هیچ جا به اندازه دنیای ذهن نمایشنامه‌نویس فعال نیست.
zohreh
چیزی گمراه کننده‌تر از دانایی و فراست نیست، اگر تصادفآ در مسیر عوضی بیفتد، شخص هوشمندی که بر این اعتقاد باشد که اشخاص عادتآ با تأثر از انگیزه‌های مشخص عمل می‌کنند یا حرف می‌زنند و آگاهانه هدف و مقصدی را در مد نظر دارند، بی‌گمان نیروی خود را در این بازی خیالی تلف می‌کند.
zohreh
آقای تالیور جرعه ای نوشید و آن را آهسته آهسته قورت داد، و سر را به شیوه‌ای تأسف‌آمیز تکان داد، آگاه از حقیت این مثالی که نشان می‌داد آدمی به واقع معقول، در این دنیای دیوانه جائی و حالی ندارد.
zohreh
چنانکه خود اغلب می‌گفت این دنیا دنیای گیج کننده‌ای بود و آدم اگر ارابه‌اش را به سرعت می‌راند ممکن بود به پیچ خطرناکی بربخورد.
zohreh
ملافه‌های تختخواب خوبه را درآورده‌ام، و کزیا اونا را جلو بخاری رو بند انداخته. البته بهترین ملافه‌هامان نیستن، ولی خوب، برای خوابیدن خوبن، حالا هر کس که می‌خواد باشه، برای این‌که ملافه‌های هلندی را گذاشته‌ام که وقتی مردیم خودمان را توشان بپیچین، اگر نه می‌خواستمشان چه کار؟ و آقای تالیور، اگر همین فردا بمیری پاک و پاکیزه، اتو کشیده حاضر و آماده‌ن، و بوی عطر گل سنبل میدن، و آدم حظ می‌کنه که او را تو یه همچی ملافه‌هایی بپیچن... و تو گوشه سمت چپی اشکاف بزرگه هستن ـ اون پشت‌ها: دلم نمی‌خواد غیر از خودم چشم کسی بهشون بیفته.
zohreh
بسی، عیب کار تو اینه، که اگر پاره چوبی سر راهت ببینی فکر می‌کنی که نمی‌توانی از روش ردشی، مثلا نمی‌خواهی که من یک ارابه ران درست و حسابی را استخدام کنم، چرا که خال به صورتشه!
zohreh
سرنوشت فرد را تنها خلق و خو و سرشت و مزاج او معین نمی‌کند، این نکته را نویسنده در ضمن تفسیر وقایع داستان توضیح می‌دهد: بیشتر جریان بستگی به وقایعی دارد که در جهان «شانس و تصادف» وقایع پیش‌بینی نشده از برای شخص روی می‌دهند، یعنی جهانی که جامعه نماینده آن است
zohreh
خیلی زود درمی‌یابیم که چشم‌انداز مرگ هم می‌تواند کاملا تحمل‌ناپذیر و حتی آرامبخش باشد، اگر آدم بداند که ملافه‌ای که روی او می‌اندازند تا در تابوت او را به معرض تماشای اقوام بگذارند اتو کشیده و تمیز و پاکیزه است و اموال آدم بین خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌های خوشرفتار بخش خواهد شد.
zohreh

حجم

۷۳۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

حجم

۷۳۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۷
۸
صفحه بعد