بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آسیاب کنار فلوس | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آسیاب کنار فلوس

بریده‌هایی از کتاب آسیاب کنار فلوس

۳٫۵
(۱۷)
گاه سخنی یا نگاهی از بیگانه‌ای حس اخوت بشری را در ما زنده می‌کند.
zohreh
میانسالان، که شهوات تند را پس پشت نهاده‌اند، اما در سنینی هستند که حافظه هنوز شور و جنبشی دارد و تنها به نشخوار اکتفا نمی‌کند، مسلمآ طبیعی‌ترین نوع روحانیانی هستند که زندگی، ایشان را تأدیب و تهذیب کرده است و می‌توانند مأمن دل‌ها و پناهگاه کسانی باشند که می‌لغزند یا دستخوش یأس می‌گردند. وجود چنین روحانیانی، در هر لباسی و از هر فرقه‌ای در زمانی از زندگی جوانی ما مغتنم است.
zohreh
میانسالان، که شهوات تند را پس پشت نهاده‌اند، اما در سنینی هستند که حافظه هنوز شور و جنبشی دارد و تنها به نشخوار اکتفا نمی‌کند، مسلمآ طبیعی‌ترین نوع روحانیانی هستند که زندگی، ایشان را تأدیب و تهذیب کرده است و می‌توانند مأمن دل‌ها و پناهگاه کسانی باشند که می‌لغزند یا دستخوش یأس می‌گردند. وجود چنین روحانیانی، در هر لباسی و از هر فرقه‌ای در زمانی از زندگی جوانی ما مغتنم است. اما با این حال ناگزیریم مانند ماگی، در این دشواری‌های سنین نوزده، تنها و با تقلا راه خود را بگشاییم و به پیش برویم.
zohreh
چنان که می‌دانید استیون آدم ریاکاری نبود که با غرض و منظور شخصی دست به دورنگی و نیرنگ بزند، اما نوسانی که بین تمایل به بروز شدید احساس و اخفای آن داشت این اتهامی را که فیلیپ بر او زده بود تأیید می‌کرد.
zohreh
ما تا وقتی به شخصی بر نمی‌خوریم که ساده و در عین حال زیبا است شاید نمی‌توانیم که رفتار و سلوک اجتماعی خود ما چه اندازه آمیخته به ادا و اطوارهای مصنوع است، سادگی بدون زیبایی را بیشتر به چشم خامی و زشتی می‌نگریم.
zohreh
من عسلی ندارم که با آن بتوانم این قیافه تلخ را فرو بدهم.
zohreh
«بله، این هم چیزی است که با واسطه آن شخص می‌تواند زندگی ناقصش را تکمیل کند، و یک تنه سه نفر باشد، بخواند، پیانو را به خواندن وادارد و در ضمن صدای آن دو را بشنود... یا بخواند و نقاشی کند.»
zohreh
بجز ترس و غم زیاد شاید هیچ احساس دیگری نباشد که تسلایی در موسیقی نیابد و موجب نشود که شخص بهتر بخواند یا بنوازد
zohreh
من نمی‌توانم از خواهش نفس دست بکشم. به نظر من مادام که زنده‌ایم نمی‌توانیم از خواهش و آرزو دست بکشیم. چیزهایی هستند که ما آن‌ها را خوب و زیبا می‌دانیم و باید آرزو و اشتیاق وصول بدان‌ها را داشته باشیم. مادام که احساسمان برجا است چگونه می‌توانیم بدون آن‌ها ارضا بشویم؟ من از تابلوهای نقاشی لذت می‌برم، آرزو دارم بتوانم تابلوهایی مثل آن‌ها بکشم. کوشش می‌کنم، نمی‌توانم، تقلا می‌کنم. اما آن‌چه را که می‌خواهم نمی‌توانم رسم کنم. این برای من دردی است، و تا قوای ذهنم، مانند چشم اشخاص سالخورده حساسیتشان را از دست میدهند این درد همچنان خواهد بود. چیزهای بسیار دیگری هم هستند که من آرزویشان را دارم.
zohreh
در نظر او قانون یا محکمه نوعی جنگ خروس بود، که در آن وظیفه کسی که بر او ستم رفته بود این بود که خروسی را به میدان بیاورد که جسارت بیشتر و ناخن‌های قوی‌تری داشته باشد.
zohreh
آقای تالیور مرد بسیار درستی بود، و به این درستی و درستکاری می‌بالید؛ اما معتقد بود که از لحاظ قانون حق را زمانی می‌شود گرفت که بتوانی آدم رذل و دغل نیرومندی را علیه آدم رذل ضعیف‌تری بکار بیندازی.
zohreh
مگر کوشش در طلب چیزهای بهتر و برتر در محیط نیست که انسان را از جانور، یا به سخن دقیق‌تر، انسان انگلیسی را از جانور بیگانه متمایز می‌سازد؟
zohreh
هیچ احساسی به آرامش احساسی نیست که در این صحنه‌ها داشته‌ایم، آن‌جا که تولد یافته‌ایم؛ آن‌جا که پیش از آن‌که با درد انتخاب آشنا کردیم اشیاء برای ما گرامی‌اند و جهان خارج گویی امتداد شخصیت ما است. ما این محیط را به همان نحو که هستی و اندام خویش را پذیرفته‌ایم می‌پذیریم و دوست می‌داریم.
zohreh
آخ ارسطو! اگر به عوض این‌که بزرگ‌ترین متفکر عهد باستان باشی این امتیاز را می‌داشتی که از «نوجویان جدید» باشی، آیا این‌همه ستایشی را که از گفتار استعماری کرده‌ای و آن را نشان فهم عالی دانسته‌ای به این تأسف نمی‌آمیختی که فهم به ندرت در گفتار بدون استعاره جلوه می‌کند ـ که وقتی صحبت می‌کنیم به ندرت می‌توانیم بگوئیم که فلان چیز چیست مگر این‌که آن را به نام دیگری بخوانیم؟»
zohreh
کلاسیک‌ها و هندسه چنان زمینه‌ای به ذهن می‌دهند که آن را برای پذیرش هر کشتی مساعد می‌سازند.
zohreh
در زندگیش اغلب پیش آمده بود که آقای تالیور اغلب به این علت اقدام به کاری می‌کرد که مردم گفته بودند که قادر به انجام آن نیست، یا این‌که بخاطر ناتوانی احتمالی او در انجام چنین کاری نسبت به او اظهار دلسوزی کرده بودند، یا به نحوی غرورش را جریحه‌دار ساخته بودند.
zohreh
کسی که وقوع این فاجعه را تسریع کرد خانم تالیور بینوا بود؛ علت آن هم امیدواری زیاد او بود که موجب شد بپندارد که علل مشابه گاه ممکن است نتایج متفاوت ببار آورند.
zohreh
به خاطر او هر کار خواهد کرد، و هر چیزی را تحمل خواهد کرد، هر چیز، بجز ندیدنش را.
zohreh
کسانی که ظاهرآ از کج خلقی خود لذت می‌برند برای نگه داشتن این خلق در وضع و حالتی مطلوب شیوه‌ای مخصوص به خود دارند، با اعمال محرومیت بر خود.
zohreh
ما خویشتنداری را پابپای رشدمان فرا می‌گیریم. نزاع که می‌کنیم از هر دوری می‌گزینیم، در قالب الفاظ مهذب بیان احساس می‌کنیم و به این ترتیب دوری و بیگانگی آمیخته به حرمتی را در میانه نگه می‌داریم؛ از یک سو متانت به خرج می‌دهیم و از سوی دیگر مقادیری غم و غصه در دل انبار می‌کنیم. ما دیگر در رفتارمان، به حالات متأثر از احساسات آنی جانوران پست‌تر تأسی نمی‌جوییم بلکه از هر حیث چون اعضای جامعه‌ای متمدن رفتار می‌کنیم.
zohreh

حجم

۷۳۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

حجم

۷۳۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۶۲۸ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان