بریدههایی از کتاب چه کسی از دیوانهها نمیترسد؟
۳٫۹
(۴۲۱)
نظر هشتم: دوستی میگفت خدا کودکی است که یک مزرعهی مورچه دارد. میفهمی چه میگویم؟
mehdi
نمیکنم و تا ته خط پیگیرش میشوم. من که به نگار شک ندارم. امیدوارم او هم ته دلش هیچ شک و شبههای نباشد. اما با فکر شاهی چه کار کنم؟ نه جرأت پیگیری دارم و نه میتوانم هیچ کاری نکنم. با مطلبی که از شاهی خواندم و ساعت به روز شدن آن یعنی شاهی نمرده اما اگر نمرده بود که به همین راحتی دست از سرم برنمیداشتند. نکند این وبلاگی که من میخواندم ربطی به شاهی نداشته. من که خودم ندیده بودم او مطلبی را به روز کند. شاید وبلاگ کس دیگری بوده که نام او هم شهرام شاهی بوده و این شاهی مطلب را به اسم خودش به من قالب میکرده. از کجا معلوم که اسم واقعیاش شهرام شاهی بوده؟ اما نه، اسم وبلاگ فریادهای مرد بیحنجره است. مگر چند نفر مثل شاهی بیحنجرهاند و وبلاگنویس؟ اگر وبلاگ خود شاهی بوده پس چرا دیگر از من سؤال و جوابی نکردند؟ چرا من نباید موضوع شاهی را پیگیری کنم؟ یا شاهی به من چه ربطی دارد که پیگیری کنم؟
به سر کوچه که میرسم ماشین پلیسی رد میشود. کسی از داخل ماشین برایم دست تکان
کاربر ۳۶۲۱۴۶۰
چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟
Fatemeh A72
چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟
sarina_asadi
شجاعت گفتن ببخشید به نظر من از شجاعت جنگیدن در صف اول جنگ هم بالاتر است
✨🌿
یادمان باشد اگر عشق را مسخره کنیم، مثل این است که خودمان را مسخره کردهایم.
✨🌿
یادمان باشد اگر عشق را مسخره کنیم، مثل این است که خودمان را مسخره کردهایم.
✨🌿
همهی اتفاقات بزرگ، از ذهن کوچک و بیحصار ما اتفاق میافتند؛
goli
کاش این دنیا یک بار دیگر مثل زمان حضرت نوح برود زیر آب. البته دور از ذهن هم نیست. یخ قطبها در حال آب شدن است. جزیرهها در حال فرو رفتن. نوبت ما هم میشود.
هستی
باشم. نه اینکه مثل بعضی از این مردم الاغ که قد گاو هم نمیفهمند از فحشهایی استفاده کنم که آخرشان کش دارد.
arta
چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، میتوانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانی جلو حقیقت را بگیری، هیچکس نمیتواند.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
وقتی که کلمات در ذهن آدم بیارزش جلوه میکند بیهدف خرجشان میکنی.
Nahid(:
ضعف دولتها را از آنجایی ببینید که همهی مردم دربارهی سیاست حرف میزنند نه زندگی.
Nahid(:
ــ راستی چرا خدا دنیا را زیر آب برد؟
ــ شرمنده شد.
ــ از چی؟
ــ از آفرینش انسانها. وقتی که بدبختی تمام عالم را پر کرده بود، خدا بهتر دید که این جهان از نو شروع بشود. همان تعداد کم انسانهای با ایمان برای دنیای نو کافی بود. اگر هنوز هم دنیایی هست به اعتبار انسانهای باخداست.
Nahid(:
هنوز نفس میکشم. هنوز هم. خدا را شکر. تا وقتی که نفس میکشم، مینویسم. شاید دیگر نه در این وبلاگ. شاید بروم و با این گلوی بیحنجره جای دیگری فریاد بزنم. فریاد میزنم. فریادی عمیقتر و بلندتر از فریاد سکوت یک شب. شاید هم مثل لالها بروم سر چهارراهی و به جای فریاد زدن لالبازی دربیاورم و مردم را بخندانم یا بگریانم. این هم خودش فریادی است همیشه صداهایی که از خودمان درمیآوریم فریاد نیست. گاهی یک نگاه گاهی یک مشت گره کرده گاهی سکوت هم یک فریاد است. مهم این است که در برابر نامردمیها آرام نباشیم.
Farshid
این زندگی در کل بیارزشتر از آن است که دربارهاش حرفی بزنیم. اما به نظرم دو چیز به آن ارزش میدهد. ایمان به خدا و عشق
ZeYnAb
چقدر بد است که یک نفر نتواند از بین خنده، گریه، فریاد و چیزهای دیگری که میتواند آدم را خالی کند یکی را انتخاب کند.
Farshid
دختر از پارک میرود بیرون و پسر راه رفته را بازمیگردد و دوباره از جلو ما رد میشود که پسر دیگری از پشت شمشادها بیرون میآید و به همان پسر اولی میگوید: چی شد؟ چرا دعوایتان شد؟
پسر اولی میگوید: ول کن. دختره دیوانه است. فکر کرده من به فکر عروسیام اسکول.
پسر دومی میگوید: ای بابا ردش نمیکردی خوب چیزی بود.
ــ این نشد یکی دیگر. چیزی که زیاد است دختر. مثل پشکل ریخته توی همین پارک.
[{سیاوش]}
انصاف در جبلت عالم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
s4jed.j
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
قیمت:
رایگان