بریدههایی از کتاب دختری از پرو
نویسنده:ماریو بارگاس یوسا
مترجم:خجسته کیهان
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۳۵ رأی
۳٫۶
(۱۳۵)
ـ من نه میدانم خوشبختی چیست، نه میخواهم بدانم ریکاردیتو. اما یقین دارم این چیز رمانتیک و چرندی که تو فکر میکنی نیست. پول امنیت میآورد، خاطر را آرام میکند و اجازه میدهد بیآن که به فکر فردا باشی، واقعاً از زندگی لذت ببری. تنها خوشبختیای که میتواند نصیب آدم شود همین است.
alireza atighehchi
از شوخی دست برداشت و با حالتی بسیار جدی و کمی تحقیرآمیز نگاهم کرد و گفت: «چه آدم سادهای هستی! چه توهماتی!» و با چالشی در نگاهش ادامه داد: «تو مرا نمیشناسی. من تمام عمر را فقط با مردی به سر خواهم برد که دارای ثروت و قدرت بسیار زیادی باشد. و تو بدبختانه هرگز چنین مردی نخواهی بود.»
alireza atighehchi
همهی آدمهایی که به پاریس میآیند میخواهند نقاش، نویسنده، موسیقیدان، هنرپیشه یا کارگردان بشوند، مدرک دکترا بگیرند یا انقلاب کنند.
alireza atighehchi
بدون خداحافظی گوشی را گذاشت و من خالی و شکستخورده بر جای ماندم. چنان نسبت به خود احساس خشم و تحقیر میکردم و سرخورده بودم که ـ یک بار دیگر! ـ تصمیم گرفتم او را از ذهن بیرون کنم، یا ـ به سبک «مزخرفاتی» که خانم ریچارسون را به خنده میانداخت ـ دریچهی قلبم را به رویش ببندم. ادامهی دوست داشتن آدم کوچکی چنین بیاحساس که از من خسته شده بود، مرا طوری به بازی میگرفت که گویی آدمک و آلت دستش بودم، و هرگز کمترین توجهی به من نشان نداده بود، حماقت محض بود. این بار حتماً موفق میشوی برای همیشه خود را از دست پرویی کوچکت خلاص کنی، ریکاردو سوموکورسیو!
pegahl
البته درست است که شغلی دارم که به من اجازه میدهد در شهر شگفتانگیزی زندگی کنم. اما در آنجا به موجودی بیریشه تبدیل شدهام، به یک شبح. علیرغم پاسپورتم که در آن فرانسوی قلمداد شدهام، هرگز فرانسوی نخواهم بود. من در آنجا یک خارجی هستم. ولی دیگر پرویی هم نیستم، چون در اینجا بیش از پاریس خود را غریبه مییابم.
ـ خب، لابد میدانی که بر اساس نظرسنجی دانشگاه لیما، اولین خواستهی شصت درصد از جوانان زندگی در خارج است؛ اکثریت قریب به اتفاق ایالات متحده را ترجیح میدهند و مابقی حاضرند به اروپا، ژاپن، استرالیا و یا هر جایی بروند. چطور میشود بر آنها خرده گرفت؟ وقتی کشورشان به آنها نه کار میدهد، نه فرصت و نه امنیت، طبیعی است که بخواهند به خارج بروند.
pegahl
دم مرگ از خود میپرسیدند چرا ما بهجای پیشرفت، پس میرویم و روزبهروز بدتر میشویم؟ چرا تضاد طبقاتی، نابرابری، جرم و جنایت و ناامنی مدام افزایش مییابد؟
seza68
بسیار کم میخواندند یا هرگز چیزی نمیخواندند. فلسفهی آنها بر تفکر و منطق بنا نشده بود، بلکه بر پایهی احساسات بود.
seza68
پول امنیت میآورد، خاطر را آرام میکند و اجازه میدهد بیآن که به فکر فردا باشی، واقعاً از زندگی لذت ببری. تنها خوشبختیای که میتواند نصیب آدم شود همین است.
seza68
«دیگر نمیتوانی کشورت را بشناسی، خواهرزاده. تهدید کندی در فضا موج میزند. حس این که در هر لحظه ممکن است فاجعهای رخ دهد.»
راحله فلاح
چرا ما بهجای پیشرفت، پس میرویم و روزبهروز بدتر میشویم؟ چرا تضاد طبقاتی، نابرابری، جرم و جنایت و ناامنی مدام افزایش مییابد؟
AS4438
چیزی که در آن میان نامعقول به نظر میرسید، یک تلویزیون بود که مقابل در توالت گذاشته بود و میگفت: «تلویزیون برای من یک ملین عالی است.»
AS4438
پول امنیت میآورد، خاطر را آرام میکند و اجازه میدهد بیآن که به فکر فردا باشی، واقعاً از زندگی لذت ببری. تنها خوشبختیای که میتواند نصیب آدم شود همین است.
AS4438
زیر پل میرابو رود سن جاری است
و عشقهای ما نیز
باید به خاطر آورم
که شادی همیشه در پی رنج میآید.
میشه گفت کتابخوان
لابد میدانی که بر اساس نظرسنجی دانشگاه لیما، اولین خواستهی شصت درصد از جوانان زندگی در خارج است؛ اکثریت قریب به اتفاق ایالات متحده را ترجیح میدهند و مابقی حاضرند به اروپا، ژاپن، استرالیا و یا هر جایی بروند. چطور میشود بر آنها خرده گرفت؟ وقتی کشورشان به آنها نه کار میدهد، نه فرصت و نه امنیت، طبیعی است که بخواهند به خارج بروند.
پریسا
با خود میگفتم احتمالاً در کشور زادگاهم که از آن بهطور بازگشتناپذیری دور شده بودم، بسیاری از زنان و مردانی که مثل دایی آتولفو درستکار بودند و در سراسر زندگی، در رؤیای پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ایجاد فرصتهای مساوی برای همگان بهسر میبردند، بار دیگر مثل همیشه دچار سرخوردگی شده و مانند او به پیری رسیده بودند و دم مرگ از خود میپرسیدند چرا ما بهجای پیشرفت، پس میرویم و روزبهروز بدتر میشویم؟ چرا تضاد طبقاتی، نابرابری، جرم و جنایت و ناامنی مدام افزایش مییابد؟
پریسا
پول امنیت میآورد، خاطر را آرام میکند و اجازه میدهد بیآن که به فکر فردا باشی، واقعاً از زندگی لذت ببری. تنها خوشبختیای که میتواند نصیب آدم شود همین است.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
دختران میافلورس در باطن در مقابل دختران شیلیایی همان جاذبهای را احساس میکردند که جوجهها در برابر مار کبرا؛ ماری که پیش از بلعیدنشان آنها را هیپنوتیسم میکند، جاذبهای که گناهکار برای قدیس دارد و شیطان برای فرشته.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
مهمترین چیز نه ״مردم چه خواهند گفت״، بلکه بها دادن به احساسات است.
محمدرضا
شصت درصد از جوانان زندگی در خارج است؛ اکثریت قریب به اتفاق ایالات متحده را ترجیح میدهند و مابقی حاضرند به اروپا، ژاپن، استرالیا و یا هر جایی بروند. چطور میشود بر آنها خرده گرفت؟ وقتی کشورشان به آنها نه کار میدهد، نه فرصت و نه امنیت، طبیعی است که بخواهند به خارج بروند
مریم
«اگر ناگهان در حال مرگ از خود بپرسیم در این لانهی سگ چه نشانهای از خود باقی گذاشتهایم؟ جواب صادقانه این است: هیچ. زیرا ما جز گفتن به جای دیگران کاری نکردهایم. وگرنه ترجمهی میلیونها واژه که هیچ یک را به خاطر نمیآوریم ـ زیرا هیچ یک ارزش بهیاد ماندن نداشتهاند ـ چه مفهومی دارد؟
مریم
حجم
۳۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۱۸۵,۰۰۰
۹۲,۵۰۰۵۰%
تومان