کتابهای پل فاول، ژول ورن و الکساندر دوما و بسیاری دیگر را میداد تا بخوانم. این کتابها مغزم را پر کرده و باعث این فکر شده بودند که در فرانسه زندگی جالبتر، زیباتر و شادتر و بسیار بهتر از مابقی جهان است.
𝘙𝘖𝘡𝘈
مثلاً به برنامههای آیندهام، وقتی پس از گرفتن مدرک وکالت از طرف وزارت امور خارجه به پاریس میروم تا به عنوان دیپلمات مشغول کار شوم ـ
𝘙𝘖𝘡𝘈
ـ من نه میدانم خوشبختی چیست، نه میخواهم بدانم ریکاردیتو. اما یقین دارم این چیز رمانتیک و چرندی که تو فکر میکنی نیست. پول امنیت میآورد، خاطر را آرام میکند و اجازه میدهد بیآن که به فکر فردا باشی، واقعاً از زندگی لذت ببری. تنها خوشبختیای که میتواند نصیب آدم شود همین است.
میشه گفت کتابخون
هیچ چیز مثل بگومگو عشق را زنده نگه نمیدارد
محمدرضا
روزها کبوترها برای خوردن دانههای ذرتی که مارسلا برایشان لب پنجره میگذاشت میآمدند (من مسئول تمیز کردن فضلهها بودم).
armind
سیمون گفت: «تو متوجه نشدی، ولی النا هم همراهت میگریست. من هم اگر بلژیکی نبودم حتماً همراهیتان میکردم. اجداد یهودیام به اشک ریختن متمایل بودند، اما خون بلژیکی غلبه کرد. یک بلژیکی به خودش اجازه نمیدهد مثل امریکای لاتینیها و آدمهای مناطق حاره احساساتی شود.»
النا که جامش را بلند میکرد گفت: «به سلامتی دختر بد، آن زن افسانهای! زندگی من چه کسالتآور بوده، خدایا!»
armind
ایلارک شاسکا (ستارهی صبح)
Mahtab
با از میان رفتن یک نسل از افراد سرشناس ـ فرانسوا موریاک، آلبر کامو، ژان پل سارتر، ریمون آرون، مرلو پنتی و آندره مالرو ـ این سالها با کاهش نامحسوس در کیفیت فرهنگ همراه بود به طوری که پیشوایان فکری به جای نوآوری منتقد شدند،
حمید
ژاپنیها بیش از هر چیز از خودنمایی نفرت دارند. در اینجا متمایز کردن خود از دیگران، در هر مورد که باشد، رفتار بدی تلقی میشود. برای همین است که ثروتمندان مانند فقرا لباس میپوشند و بالعکس.»
زهرا
یک بار چندین سال پیش در همین اتاق از من پرسیدی خوشبختی برایم در چه چیزی است؟ و من جواب دادم در پول است، آشنایی با مردی قدرتمند و بسیار پولدار. ولی اشتباه میکردم. حالا میدانم که خوشبختی من تو هستی.
alireza atighehchi