بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان من | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان من

بریده‌هایی از کتاب داستان من

امتیاز:
۴.۱از ۳۷۲ رأی
۴٫۱
(۳۷۲)
من از آن دخترها بودم که آن‌ها را تو اتاق خواب مرده پیدا می‌کنند، در‌حالی‌که یک شیشه‌ی خالی قرص خواب‌آور هم بغل‌دست‌شان است.
محمد جواد اخباری
سوار ماشینم شدم و تا خانه رانندگی کردم. بله، یک چیز خاصی در من بود و من آن‌را دریافتم. من از آن دخترها بودم که آن‌ها را تو اتاق خواب مرده پیدا می‌کنند، در‌حالی‌که یک شیشه‌ی خالی قرص خواب‌آور هم بغل‌دست‌شان است.
Mr.horen~
این‌جا آدم را با قیافه‌اش قضاوت می‌کنند، نه با آن‌چه که واقعاً هست. هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزاران دلار به آدم می‌دهند، اما روحت پنجاه سنت می‌ارزد.
mehrsa
باشد. یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
mehrsa
یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
شراره
مردم همیشه طوری به من نگاه می‌کردند که انگار آینه‌ای رو‌به‌روی‌شان بودم. آن‌ها مرا نمی‌دیدند، بلکه افکار هرزه‌ی خودشان را در من می‌دیدند. بعد نقابِ بیگناهی به چهره می‌زدند و مرا هرزه می‌خواندند!
zahra.Askari
به او گفتم: «ترکت نمی‌کنم. هرگز هم بهت خیانت نمی‌کنم، اما نمی‌تونم باهات ازدواج کنم جانی. چون حالت خوب می‌شه و ممکنه بعداً عاشق مرد دیگه‌ای شم.» لبخند زد.
Rose Shahab
اما در خیالبافی می‌شود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین.
nass_a
تو دنیا هیچی بهتر از یه شکم صاف نیست.
atmish
فکر می‌کردم از این‌که می‌بیند همین‌طوری علاف هستم و فقط کارم این است که در خانه منتظر او بنشینم، عصبی می‌شود. گاهی اوقات مردها از این‌که آن‌ها را خیلی دوست داشته باشی احساس گناه می‌کنند و ناراحت می‌شوند.
کتاب ناب
می‌نشستم گوشه‌ی اتاقم و فیلم‌نامه‌ها را بلند‌بلند در مقابل آینه می‌خواندم که چیز عجیبی برایم اتفاق افتاد. عاشق خودم شدم، نه عاشق آن‌چه که بودم، بلکه عاشق آن‌چه که می‌خواستم بشوم شدم.
fateme🍄
هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزاران دلار به آدم می‌دهند، اما روحت پنجاه سنت می‌ارزد.
کلوچه کتابخوان
خیلی سعی کرده بودم که با زن‌ها روراست باشم. روراستی با زن‌ها حتا از مردها هم سخت‌تر بود. مردها وقتی حقیقت آن‌چه که فکر می‌کنی را به آن‌ها بگویی با روی باز می‌پذیرند، اما تعداد زن‌هایی که می‌خواهند حقیقت را بدانند خیلی اندک است و تا بتوانند و راهی پیدا کنند، از شنیدنش سر‌باز می‌زنند. تا آن‌جایی که فهمیدم دوستی زن‌ها با یکدیگر بر اساس یک مشت دروغ و صحبت‌های قشنگ بی‌معنی است. آدم فکر می‌کند که آن‌ها یک مشت گرگ هستند که می‌خواهند با چاپلوسی همدیگر را فریب دهند و وقتی هم که با هم هستند، با هم طنازی کنند و این‌طرف و آن‌طرف بروند.
abcd
آن‌ها نقش یک آدم مهم را بازی می‌کنند و دوست دارند شما هم این فرد مهم را ببینید نه خود واقعی آن‌ها را. اما بدتر از آن، این حقیقت است که وقتی مردم "اجتماعی" می‌شوند، شهامت انسان‌بودن یا باهوش‌بودن را ندارند. اصلاً شهامت این‌را ندارند که به هیچ‌چیز دیگری غیر از آدم‌هایی که در آن مهمانی حضور دارند فکر کنند
Agness
عشق‌ورزیدنِ ناامیدانه غم بزرگی‌ست برای دل.
Kak Farhad
" آب، آب، همه‌جا آب، امان از یک قطره در دهان ما".
Kak Farhad
حتماً خیلی دخترا الان عین من تو سرشون رؤیای اینو دارن که یه روز ستاره‌ی سینما شن. اما به من ربطی نداره. رؤیای من قوی‌تره.
Kak Farhad
ازدواج‌هایی که در سکوت می‌گذشت عمرشان طولانی‌تر بود.
Kak Farhad
یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
Hamed.HB
عاشق خودم شدم، نه عاشق آن‌چه که بودم، بلکه عاشق آن‌چه که می‌خواستم بشوم شدم.
min

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان