بریدههایی از کتاب سه روز برای دیدن
۴٫۳
(۶۷)
خانم هلن کلر، شخصیتی بزرگ و قابل ستایش. کسی که حس بینایی و شنواییاش را از دست داد و به ظاهر، تمام ارتباطش با دنیای پیرامونش قطع شد، اما هرگز تسلیم و مأیوس نشد و سعی کرد از دنیای تاریک و سیاهی که در مقابل دیدگانش بود روزنهای بیابد که با آن به دنیای بهظاهر ازدسترفته خویش بازگردد. او هرگز از سکوت سهمگینی که در آن قرار داشت نهراسید، بلکه با گوش دل توانست صدای زندگی را بشنود. همانطور که خود میگوید: «من با گوش عشق صدای جریان شیره نباتی را در عروق بلوط کهن میشنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگ دیگر منتقل میشد، میدیدم، من نادیدنیها را میدیدم و ناشنیدنیها را میشنیدم» .
او با همه وجود، ذرهذره دنیا را میدید و حس میکرد. حتی صدای خشخش برگها را در زیر پاهای خود میفهمید و بیشک با احترام از روی آنها گام برمیداشت.
:)
خانم هلن کلر، شخصیتی بزرگ و قابل ستایش. کسی که حس بینایی و شنواییاش را از دست داد و به ظاهر، تمام ارتباطش با دنیای پیرامونش قطع شد، اما هرگز تسلیم و مأیوس نشد و سعی کرد از دنیای تاریک و سیاهی که در مقابل دیدگانش بود روزنهای بیابد که با آن به دنیای بهظاهر ازدسترفته خویش بازگردد. او هرگز از سکوت سهمگینی که در آن قرار داشت نهراسید، بلکه با گوش دل توانست صدای زندگی را بشنود. همانطور که خود میگوید: «من با گوش عشق صدای جریان شیره نباتی را در عروق بلوط کهن میشنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگ دیگر منتقل میشد، میدیدم، من نادیدنیها را میدیدم و ناشنیدنیها را میشنیدم» .
:)
و من باید خداوند را برای شکوه رنگ زیبای غروب ستایش کنم.
ر.سین
شمایی که چشم دارید هر چیزی را که بخواهید، میتوانید ببینید. از خود میپرسم، چند نفر از شما زمانی که یک نمایش، یک فیلم یا هر منظره تماشایی را میبینید، خدا را برای معجزه بینایی شکر میکنید، این معجزه شما را قادر میسازد از رنگهای زیبا و حرکتها لذت ببرید.
z.gh
اگر من رئیس دانشگاه بودم واحدی اجباری با عنوان «چطور از بیناییتان استفاده کنید» ، ایجاد میکردم تا استاد با تلاش فراوان به دانشجویانش نشان دهد چطور با دیدن واقعی چیزهایی که بیتوجه از کنارشان میگذریم میتوانند شادی را به زندگیشان بیفزایند و همچنین سعی کند قابلیتهای بیرونق و نهفته دانشجویانش را بیدار کند.
z.gh
«من با گوش عشق صدای جریان شیره نباتی را در عروق بلوط کهن میشنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگ دیگر منتقل میشد، میدیدم، من نادیدنیها را میدیدم و ناشنیدنیها را میشنیدم» .
z.gh
من نمیتوانم از زیبایی حرکات موزون لذت ببرم، بهجز بخشی که دستهایم قادر به لمس کردن آنهاست و فقط میتوانم بهطور نامشخصی زیبایی پاولوا را ببینم باوجود اینکه از لذت ریتم آگاهم و زمانیکه سطح را نوسان و لرزه درمیآورد میتوانم ضرب موسیقی را حس کنم. بهخوبی میتوانم تصور کنم، حرکت فراز و فرود باید یکی از لذتبخشترین دیدنیها در جهان باشد.
از طریق دنبا
کاربر ۲۱۳۹۴۸۹
چشمان افراد بینا خیلی زود به روال عادی اطرافشان عادت میکند و آنها فقط چیزهای شگفتانگیز و خارقالعاده را میبینند. اما در دیدن اکثر دیدنیهای شگفتانگیز هم چشمها تنبل و کاهل هستند.
کاربر ۲۱۳۹۴۸۹
روز بعد ـروز دوم بینایی با سپیدهدم برمیخیزم و معجزه هیجانـ انگیز تبدیل شدن شب به روز را میبینم. با احترام، به منظره باشکوهی مینگرم که خورشید در آن، زمین خوابآلود را بیدار میکند.
یاعلی
آه، چه چیزهایی که باید ببینم اگر فقط سه روز توانایی دیدن داشتم!
روز نخست، روز شلوغی خواهد بود. باید با تمام عزیزانم تماس بگیرم و مدت طولانی به صورتشان نگاه کنم و زیباییهای ظاهری زیادی که در آنها هست را در ذهنم حک کنم.
یاعلی
اگر قدرت بینایی فقط برای سه روز به من داده شود دوست دارم چه چیزهایی را ببینم، شاید بهتر بتوانم منظورم را بیان کنم. درحالی که من در ذهنم تجسم میکنم، تو هم فکر کن و ذهنت را متمرکز کن که چطور از بیناییات استفاده خواهی کرد، اگر فقط سه روز برای دیدن فرصت داشته باشی؟
یاعلی
سه روز برای دیدن
نویسنده: هلن کلر
یاعلی
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان