بریدههایی از کتاب سه روز برای دیدن
۴٫۳
(۶۷)
اگر من رئیس دانشگاه بودم واحدی اجباری با عنوان «چطور از بیناییتان استفاده کنید» ، ایجاد میکردم تا استاد با تلاش فراوان به دانشجویانش نشان دهد چطور با دیدن واقعی چیزهایی که بیتوجه از کنارشان میگذریم میتوانند شادی را به زندگیشان بیفزایند و همچنین سعی کند قابلیتهای بیرونق و نهفته دانشجویانش را بیدار کند.
°•. MaryaM .•°
گاهی اوقات گمان میکنم چه خوب است اگر هر فردی برای چند روز در دوران بزرگسالیاش دچار نابینایی و ناشنوایی شود. ظلمت نابینایی، شخص را نسبت به بینایی قدرشناستر خواهد کرد و سکوت، لذت صدا را به او نشان میدهد. گاهی دوستان بینایم را امتحان میکنم تا بفهمم آنها چه میبینند. بهتازگی دوست بسیار خوبی را دیدم که از پیادهروی طولانی در جنگل برمیگشت، از او پرسیدم: «چه چیزی دیدی؟» او پاسخ داد: «چیز خاصی ندیدم» . احتمالاً من حساس و دقیق بودم که به چنین پاسخهایی اعتنا نکردم تا اینکه مدتها پیش متقاعد شدم که افراد بینا کم میبینند.
ژان لاو ژان
او که آفریده خوب خداوند بود و لحظهای ناامید نشد و ناامیدی در قلبش جایی نداشت؛ چه بجا روی سنگ قبرش نوشتند: «اینجا کسی خفته است که در زندگی هرچه را در توان داشت، انجام داده است»
ریحانه باقریه
من با گوش عشق صدای جریان شیره نباتی را در عروق بلوط کهن میشنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگ دیگر منتقل میشد، میدیدم، من نادیدنیها را میدیدم و ناشنیدنیها را میشنیدم»
ریحانه باقریه
همیشه چشمهایم برای دیدن تمام چیزهای دیدنی خوشحالکننده و ناراحتکننده باز باز هستند.
نیلوفر🍀
کسی که از شکفتن یک غنچه تا بلوغ یک گل را احساس میکرد و طلوع و درخشش خورشید را میفهمید و تلألو آن را در میان شاخسارها احساس میکرد و قلب مهربانش در غروب آن غمگین میشد. نابغهای که در ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰ م در توسکامبیا آواباما متولد شد و در همه ۸۸ سال زندگی خویش دست از تلاش برنداشت و با امید به جنگ با دنیای نابرابری رفت که تنهایی و عزلت را برایش رقم زده بود.
نعنا
اکثر ما زندگی را حق خود میدانیم و آگاهیم که روزی باید بمیریم. اما معمولاً آن روز را در آینده خیلی دور ترسیم میکنیم.
plato
مدتها پیش متقاعد شدم که افراد بینا کم میبینند
⚽️ kaka ⚽️
چشمان افراد بینا خیلی زود به روال عادی اطرافشان عادت میکند و آنها فقط چیزهای شگفتانگیز و خارقالعاده را میبینند. اما در دیدن اکثر دیدنیهای شگفتانگیز هم چشمها تنبل و کاهل هستند. گزارشهای دادگاه هر روز گواه این است که شواهد عینی چه چیزهای نادرستی میبینند. یک واقعه معین به تعداد شواهد عینی به شیوههای متعدد و متفاوت دیده خواهد شد. برخی بیشتر از دیگران میبینند، اما بعضیها فقط چیزی را میبینند که در حوزه دیدشان قرار دارد.
Ishtar
حقیقت مهم و غیرقابل تردید این است که وی هنگامیکه از چشم و گوش خود محروم شد، مغز خود را از دست نداد. بنابراین میتوانست فکر کند، مقایسه کند و بهیاد بیاورد و بهخاطر بسپارد. درست است که هلن از پارهای حواس طبیعی محروم است و کیست که نباشد؟ ولی آنچه وی را متمایز از دیگران میسازد این محرومیت نیست، بلکه عظمت غلبهای است که وی بر این دو نقص خود دارد و حتی از آن استفاده کرده است
ریحانه باقریه
«من با گوش عشق صدای جریان شیره نباتی را در عروق بلوط کهن میشنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگ دیگر منتقل میشد، میدیدم، من نادیدنیها را میدیدم و ناشنیدنیها را میشنیدم» .
_echo_
او که آفریده خوب خداوند بود و لحظهای ناامید نشد و ناامیدی در قلبش جایی نداشت؛ چه بجا روی سنگ قبرش نوشتند: «اینجا کسی خفته است که در زندگی هرچه را در توان داشت، انجام داده است» .
سپیده
با این تصور که اگر قدرت بینایی فقط برای سه روز به من داده شود دوست دارم چه چیزهایی را ببینم، شاید بهتر بتوانم منظورم را بیان کنم. درحالی که من در ذهنم تجسم میکنم، تو هم فکر کن و ذهنت را متمرکز کن که چطور از بیناییات استفاده خواهی کرد، اگر فقط سه روز برای دیدن فرصت داشته باشی؟
و با ظلمتی که در شب سوم نزدیک میشود و اینکه میدانی خورشید هرگز دوباره برای تو طلوع نخواهد کرد، پس چطور آن سه روز گرانبها را میگذرانی.
ژان لاو ژان
مدتها پیش متقاعد شدم که افراد بینا کم میبینند.
LTM!
با این همه ظاهراً کسانی که چشم دارند کم میبینند.
:)
«من با گوش عشق صدای جریان شیره نباتی را در عروق بلوط کهن میشنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگ دیگر منتقل میشد، میدیدم، من نادیدنیها را میدیدم و ناشنیدنیها را میشنیدم» .
سپیده
بهخاطر فرصت محدودم، موزه «متروپولیتن» که کلید زیباییها را در خود داشت ترک میکنم.
نیلوفر🍀
اگر کسی به منظور تجربه و تجسم دنیای تاریک و ساکت و عجیب خانم کلر، فقط لحظهای هرچند کوتاه چشمانش را ببندد و گوشهایش را محکم بگیرد، محبوس بودن در زندان نابینایی و ناشنوایی سخت و گریزناپذیر بهنظرش میرسد، اما او از زندان خویش گریخت. او نهتنها تسلیم دنیای بهظاهر تاریک و سراسر سکوت نشد، بلکه با همه وجود با آن به مبارزه برخاست و توانست در تاریکی مطلق چشمانش، نور امیدی را بیابد که با آن نور زیبای دنیای خویش را مجسم سازد.
نیلوفر🍀
از چشمهایتان طوری استفاده کنید که گویی فردا دچار نابینایی خواهید شد و همین شیوه را میتوان برای سایر حواس بهکار گرفت.
نعنا
از سلامتیمان آگاه نیستیم تا وقتی بیمار شویم.
plato
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان