بریدههایی از کتاب سه روز برای دیدن
۴٫۳
(۶۷)
گاهی اوقات فکر میکنم چه خوب است اینکه هر روز بهگونهای زندگی کنیم که گویی فردا باید بمیریم. چنین نگرشی بهوضوح بر ارزشهای زندگی تأکید میکند. هر روز باید با مهربانی و شوق و اشتیاق به شناخت و درک زندگی کنیم که اغلب این فرصت از دست میرود.
LTM!
در دیدن اکثر دیدنیهای شگفتانگیز هم چشمها تنبل و کاهل هستند. گزارشهای دادگاه هر روز گواه این است که شواهد عینی چه چیزهای نادرستی میبینند. یک واقعه معین به تعداد شواهد عینی به شیوههای متعدد و متفاوت دیده خواهد شد. برخی بیشتر از دیگران میبینند، اما بعضیها فقط چیزی را میبینند که در حوزه دیدشان قرار دارد.
Rose
او که آفریده خوب خداوند بود و لحظهای ناامید نشد و ناامیدی در قلبش جایی نداشت؛ چه بجا روی سنگ قبرش نوشتند: «اینجا کسی خفته است که در زندگی هرچه را در توان داشت، انجام داده است»
Rose
گاهی اوقات فکر میکنم چه خوب است اینکه هر روز بهگونهای زندگی کنیم که گویی فردا باید بمیریم. چنین نگرشی بهوضوح بر ارزشهای زندگی تأکید میکند
parniangh
انسان برای چیزی که دارد کم قدردانی میکند و مشتاق چیزی است که ندارد.
Sobhan Naghizadeh
گاهی اوقات فکر میکنم چه خوب است اینکه هر روز بهگونهای زندگی کنیم که گویی فردا باید بمیریم. چنین نگرشی بهوضوح بر ارزشهای زندگی تأکید میکند.
Sobhan Naghizadeh
برای من فرش پرپشت و سرسبز برگهای سوزنی درخت کاج یا چمنهای اسفنجی خوشایندتر از گرانترین فرش ایرانی است.
مبین
بهتازگی دوست بسیار خوبی را دیدم که از پیادهروی طولانی در جنگل برمیگشت، از او پرسیدم: «چه چیزی دیدی؟» او پاسخ داد: «چیز خاصی ندیدم» . احتمالاً من حساس و دقیق بودم که به چنین پاسخهایی اعتنا نکردم تا اینکه مدتها پیش متقاعد شدم که افراد بینا کم میبینند.
مبین
برای دیدنیهای ناراحتکننده چشمهایم را نمیبندم، چون آنها نیز بخشی از زندگی هستند. بستن چشم به روی آنها، بستن قلب و ذهن است.
windy
اگر من رئیس دانشگاه بودم واحدی اجباری با عنوان «چطور از بیناییتان استفاده کنید»
bud
مدتها پیش متقاعد شدم که افراد بینا کم میبینند.
bud
«اینجا کسی خفته است که در زندگی هرچه را در توان داشت، انجام داده است» .
bud
افراد بینا کم میبینند.
mahboube
ممنون و قدردان چیزی که داریم نیستیم تا زمانی که آن را از دست بدهیم و از سلامتیمان آگاه نیستیم تا وقتی بیمار شویم
mahboube
چه خوب است اینکه هر روز بهگونهای زندگی کنیم که گویی فردا باید بمیریم. چنین نگرشی بهوضوح بر ارزشهای زندگی تأکید میکند.
mahboube
چه خوب است اینکه هر روز بهگونهای زندگی کنیم که گویی فردا باید بمیریم
mahboube
در شب اولین روز بینایی نمیتوانم بخوابم چون ذهنم پر از خاطرات روز خواهد بود.
نیلوفر معتبر
یکی از زیباترین خاطراتم، زمانی است که جوزف جفرسون به من اجازه داد صورت و دستهایش را لمس کنم زمانیکه او برخی ایما و اشارهها و شعرهای محبوبش «ریپ ون وینکل» را میخواند. من هرگز لذت آن لحظه را فراموش نخواهم کرد.
زیـ نب
اگر من رئیس دانشگاه بودم واحدی اجباری با عنوان «چطور از بیناییتان استفاده کنید» ، ایجاد میکردم تا استاد با تلاش فراوان به دانشجویانش نشان دهد چطور با دیدن واقعی چیزهایی که بیتوجه از کنارشان میگذریم میتوانند شادی را به زندگیشان بیفزایند و همچنین سعی کند قابلیتهای بیرونق و نهفته دانشجویانش را بیدار کند.
زیـ نب
بهتازگی دوست بسیار خوبی را دیدم که از پیادهروی طولانی در جنگل برمیگشت، از او پرسیدم: «چه چیزی دیدی؟» او پاسخ داد: «چیز خاصی ندیدم» . احتمالاً من حساس و دقیق بودم که به چنین پاسخهایی اعتنا نکردم تا اینکه مدتها پیش متقاعد شدم که افراد بینا کم میبینند.
زیـ نب
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان