بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یکی برای خانواده‌ی مورفی | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یکی برای خانواده‌ی مورفی

بریده‌هایی از کتاب یکی برای خانواده‌ی مورفی

۴٫۵
(۲۵۲)
فکر نمی‌کنی که قدرت زیادی می‌خواد تا آدم بذاره دیگرون کمکش کنن؟
reyhan
«یه روزی یه زندگی شاد خواهم داشت.»
reyhan
‌ بعد با بهترین دوستم قسمتش کنم؟ بعدش اینو می‌خوای بگی کانرز؟ فراموشش کن. من یه سکه هم به تو نمی‌دم! احتمالاً فکر می‌کنه از اینکه از اون میلیون‌ها چیزی به من نمی‌ده ناراحت شده‌ام، ولی در واقع سعی می‌کنم باور کنم که گفت من بهترین دوستش هستم.
reyhan
هر کس که زندگیش یه شبه تکه پاره بشه خوبه یه زرافه‌ی عروسکی داشته باشه.
reyhan
مادرم بارها گفته که من ناامیدکننده‌ام، البته وقتی که اون‌طوری که اون می‌خواد نیستم، یعنی مثل خودش، همیشه هر وقت این‌طوری گفته تو خودم جمع شده‌ام، ولی حالا می‌دونم که ایراد از اونه.
faezehswifti
بعضی وقت‌ها نمی‌دونی چی می‌خوای برای اینکه نمی‌دونی چیز دیگه‌ای هم وجود داره.
faezehswifti
گاهی‌وقت‌ها درک کردن عشق خیلی سخته. ولی می‌دونم آدم‌ها برای کسانی که دوستشون دارن دائم دروغ می‌گن. دروغ گفتن همیشه بد نیست، گاهی‌وقت‌ها این روشیه برای حمایت از آدم‌ها. تا اون‌جایی که از آدم‌ها حمایت کنی عیبی نداره.
faezehswifti
بامزه‌ست که یه اسم می‌تونه یه چیزو تعریف و از بقیه جدا کنه؛ مثل بچه‌ی بهزیستی!
faezehswifti
یه روز باید بفهمی که خشمی که از دنیا داری فقط خودتو اذیت می‌کنه.
faezehswifti
«درسته دوشیزه‌ی جوان. بعضی وقت‌ها زندگی منصفانه نیست. این درس دیگه‌ایه که باید یاد بگیری.»
F.Ch
«ویلیام شکسپیر، مردی که دنیا رو با قلم پَرش تغییر داد، عاشق نوشتن داستان‌های پر از حادثه و غم‌انگیز بود و توی تمام قصه‌هاش از برخوردها و احساسات آدم‌ها می‌گه.»
F.Ch
«کارلی، گاهی‌وقت‌ها درک کردن عشق خیلی سخته. ولی می‌دونم آدم‌ها برای کسانی که دوستشون دارن دائم دروغ می‌گن. دروغ گفتن همیشه بد نیست، گاهی‌وقت‌ها این روشیه برای حمایت از آدم‌ها. تا اون‌جایی که از آدم‌ها حمایت کنی عیبی نداره.»
F.Ch
وقتی با اون هستی خودتی؟ همیشه فکر می‌کنم این مقیاس واقعیه یه دوست خوبه.
F.Ch
خوشم نمی‌یاد وقتی خودت رو با جنبه‌های منفی توصیف می‌کنی. دوست ندارم چیزهای منفی از خودت بگی. حتی به شوخی.
F.Ch
ـ می‌دونی شهامت چیه؟ دست به سینه می‌شه. «راحتم بذار. گوش دادن به تو؟» «نه، اون حماقته.» چشمک می‌زنم، گرچه که می‌دونم غیرعادیه. «بگو چیه.» ـ من از چیزی نمی‌ترسم. ـ نه! یعنی از یه کاری بترسی، ولی بازم انجامش بدی. مثل وقتی که پدرت تو یه ساختمونی که آتیش گرفته می‌ره تا آدم‌ها رو نجات بده. می‌دونم که می‌ترسه، ولی به هر حال این کارو می‌کنه.
F.Ch
ـ یه چیز دیگه. باید طوری بری توی زمین بازی انگار که همه کار می‌تونی بکنی، حتی اگه می‌دونی که نمی‌تونی. ـ چه فایده داره که به خودم دروغ بگم؟ شونه بالا می‌ندازم. «یه چیزی داره. مؤثره. به‌علاوه، اگه انرژی خوب بدی که می‌تونی بازی کنی، بقیه هم کم‌کم با تو اون‌طوری رفتار می‌کنن. همه چیز به رفتار آدم بستگی داره. من این رو توی خونه‌ی خودمون یاد گرفتم.» بالاخره یه چیزهای خوبی هم از مادرم یاد گرفته‌ام.
F.Ch
"خونواده پشت هم هستن"
F.Ch
فکر می‌کنم که بعضی وقت‌ها نمی‌دونی چی می‌خوای برای اینکه نمی‌دونی چیز دیگه‌ای هم وجود داره.»
F.Ch
فراموش نکن که تو واقعاً کی هستی.
F.Ch
فکر می‌کنم اگه به چیزی اهمیت بدم مهمه و اگه اهمیت ندم مهم نیست. مسئله اینه که اهمیت می‌دم.
F.Ch

حجم

۱۶۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۱۶۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان