بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شهید عشق | طاقچه
کتاب شهید عشق اثر احمد تورگوت

بریده‌هایی از کتاب شهید عشق

۴٫۳
(۲۵)
‌ای پروردگارم که هر دم حیّ و زنده هستی! به بنده‌ات که در نیستی است، با عشقت هستی بده.
آرام
کسی که در مقابل ظلم ساکت می‌ماند، شیطان بی‌زبان است!
536363
فراموش نکن! نفس می‌طلبد، عقل بهانه و دلیل می‌تراشد، وجدان هم پاک و تطهیر می‌کند، ولی تو اگرچه فرار هم بکنی، خداوند حساب اعمالت را می‌پرسد.
~S.F~
«همانا برای حسین محبتی ست در قلب مومنان، که هرگز و هرگز سرد نمی‌شود...»
~S.F~
انسان‌ها سرور ناگفته‌های خود، ولی بردۀ سخنانی هستند که از کام‌ ایشان بیرون می‌آید.
536363
حالا دیگر حسین (ع) به‌پا خاسته بود و صدایش را هم رفته‌رفته بلند‌تر می‌کرد: «چون خداوند دوست می‌داشت شناخته شود، انسان را آفرید و همۀ مخلوقات دیگر را در مقابل انسان به سجده دعوت کرد. خداوند در مورد انسان فرمود: خلیفۀ من روی زمین است. فراموش نکنید! خلیفة الله دروغ نمی‌گوید، عهد نمی‌شکند و به امانت خیانت نمی‌کند.»
s.latifi
“هرچه باشد، در جست‌وجوی دریا است.” مگر نه این‌که آب‌ها برای این‌که به جایی بازگردند که از آن‌جا ‌آمده‌اند، چه کوه‌هایی را که پشت سر نمی‌گذارند؟
up
به نظر علی (ع) نه کسی که از وطنش خارج می‌شود، بلکه کسی در غربت است، که بدون دوست می‌ماند.
536363
رسول خدا (ص) فرموده بود: «بعد از این‌که من این‌جا را ترک کردم، این تو هستی ‌ای علی که کسانی را که در دیار تاریکی مانده‌اند، از تاریکی به روشنایی می‌بری! این تو هستی!»» کسانی که معنی این سخنان را می‌دانستند، احساس می‌کردند آن‌چه که حسین (ع) با واژۀ «علی» به آن اشاره می‌کند، صرف یک انسان نیست، واژۀ «علی» در آن لحظه در کلام حسین (ع) آیا ذات امامت نبود؟
up
آیا حسین (ع) چیزهایی متفاوت می‌گفت و زینب (س) جوری دیگر متوجه می‌شد؟ به نظر او غیر از فاطمه (س) همۀ فرزندان پیامبر رحمت (ص) از دیدن داغ پدر معاف شده بودند ... گویی تمام این رنج‌ها به‌تنهایی بر دوش بتول بود و خداوند این امتحان را در بین فرزندان پیامبرش فقط برای جگرپارۀ رسول خدا (ص) قرار داده بود. در این هنگام حسین (ع) به خواهرش نگاه کرد و فرمود: «تو...‌ای زینب! تو دختر کوثر هستی. برادرت نیز فرزند رسول خداست.» زینب (س) پیام را گرفت. حسین (ع) مانند جدّش باید پس از این‌که داغ تمام فرزندانش را ببیند، از دنیا برود. قسمت زینب (س) هم مانند مادرش باید می‌ماند و تمام مصایب و مشکلات را می‌دید و صبر می‌کرد. سینه‌اش تنگ شده بود. در حالی‌که می‌خواست برادرش را بغل کند
~S.F~

حجم

۲۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

حجم

۲۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد