بریدههایی از کتاب موهبت کامل نبودن
۳٫۵
(۲۲۴)
پرورش ویژگیهای لازم برای زندگی واقعی و رها کردن عادتهای نادرست چیزی مانند فهرست خرید نیست که با انجام هر یک از آنها کنارش علامت بزنیم یا رویش خط بکشیم. این کار، کار کردن بر روی زندگی و روح ماست و از این روست که نقطه پایانی ندارد.
مرتضی چرخزرین
طوری شادی کن که گویی کسی تو را نمیبیند. طوری بخوان که گویی کسی صدایت را نمیشنود. طوری عشق بورز که گویی هرگز آزرده نشدهای و طوری زندگی کن که گویی بهشت روی زمین است.
ـ مارک تواین
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
در دنیایی که کار در اولویت قرار دارد، رایجترین سؤال این است که شغل «شما چیست یا چه کار میکنید؟» پیش از این هر بار شخصی این سؤال را از من میپرسید به خودم میپیچیدم. چون یا باید روند پیچیده کارم را در یک کلمه قابل هضم بگنجانم یا طرف مقابل را حسابی گیج کنم.
حالا هر کسی این سؤال را مطرح میکند، از او میپرسم: «شما چقدر وقت دارید؟»
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
مقایسه، ما را درگیر تناقض خردکننده میسازد: «همرنگ باش و برجسته باش.» مقایسه احساس تعلق، خودپذیری و اصالت را در ما پرورش نمیدهد، بلکه به ما میگوید همرنگ جماعت باش، اما بهتر از آنها.
پرواضح است که صرف انرژی زیاد برای رقابت و همرنگی جایی برای خلاقیت، شکرگزاری، شادی، اصالت و واقعی بودن نمیگذارد. تازه میفهمم چرا لورا ویلیامز میگوید: «مقایسه، شادی را میرباید.»
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
«خداوندا، آرامش به من عطا کن که در پناه آن امور تغییرناپذیر را بپذیرم و شهامتی که برای امور تغییرپذیر چارهای بیندیشم و خردی که تفاوت این دو را دریابم.» آمین.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
نکته دیگری که آموختم این بود که شادی و خوشحالی همیشگی نیستند یعنی هیچکس نیست که همیشه شاد یا همیشه خوشحال باشد. هر دو تجربه، گاه میآیند و گاه میروند. خوشحالی به شرایط و رویدادهای بیرونی بستگی دارد و با افتوخیز شرایط، دچار شدت و ضعف میشود. حال آنکه، بهنظر میرسد شادی پیوسته به روح است و شکرگزاری به قلب بسته شده است. تجربه حقیقی شادی ــ این لذت و احساس عمیق معنوی ــ بسیار حساس و آسیبپذیر است.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
در واقع کمالگرایی به افسردگی، اضطراب و اعتیاد ختم میشود و زندگی را فلج میکند. فلج شدن زندگی یعنی اینکه بهخاطر ترس از ناقص بهنظر رسیدن، هیچیک از جنبههای وجودی یا زندگی خود را رو نکنیم و به سبب آن فرصتها را از دست بدهیم. فلج شدن یعنی دنبال نکردن رؤیاها بهخاطر ترس عمیق از اینکه مبادا شکست بخوریم
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
کمالگرایی اعتلای خود نیست. هسته اصلی کمالگرایی تلاش برای کسب تأیید و پذیرش دیگران است. اکثر کمالگرایان افرادی هستند که بیشتر برای عملکرد و پیشرفتهای خود (مانند نمره، مَنِش، قانونمندی، راضی نگاه داشتن دیگران، مشکل ظاهری و امور ورزشی) مورد تمجید قرار گرفتهاند. کمالگرایان در مقطعی از زندگی خود این طرز فکر خطرناک و فرساینده را یاد میگیرند: من یعنی موفقیتهای من، کارهای بزرگ من و اینکه چقدر خوب آنها را انجام میدهم.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
تعیین حدود و مسئول دانستن دیگران خیلی بیشتر از شرمنده ساختن و ایراد گرفتن کار میبرد، اما خیلی مؤثرتر از آن است.
صِرف شرمنده ساختن، بیآنکه دیگران را در مقابل کارشان پاسخگو بدانیم، برای همسران، خانوادهها، سازمانها و جوامع مسمومکننده است، زیرا شرمنده کردن دیگران کانون توجه را از رفتار موردسؤال به رفتار خودمان تغییر میدهد. به محض آنکه این مدیر به تحقیر و شرمنده کردن کارمندانش در حضور همکاران پایان میدهد، تنها رفتاری که زیر سؤال میرود، رفتار خودش است.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
هرگاه کمالگراییام گل میکند و میخواهم همه چیز را تحتکنترل داشته باشم این بیت از شعر لئونارد کوهن را به یاد میآورم: «هر چیزی تَرَک و شکافی دارد و از همینجاست که نور به درون رخنه میکند.»
الهام
من هم مانند تمام زنهای دیگر درباره تصویر بدنیام، اعتمادبهنفسم و ارتباط پیچیده بین تغذیه و هیجانها با خودم درگیری دارم. حال به تفاوت بین رژیمهای کمالگرایانه و اهداف سالم توجه کنید.
گفتوگویِ درونیِ کمالگرایانه: «اُف، هیچی به من نمیاد. چاق و زشتم. از ظاهر خودم خجالت میکشم. برای اینکه دیگران من را دوست داشته باشند و بتوانم احساس تعلق کنم باید متفاوت از چیزی باشم که الآن هستم.»
خودگوییِ سالم: من این را برای خودم دوست دارم. میخواهم احساس بهتری درباره خودم داشته باشم و سالمتر باشم. عقربه ترازو، دوستداشتنی بودن یا قابل احترام بودن من را نشان نمیدهد. اگر همین حالا باور داشته باشم که دوستداشتنی و قابل احترام هستم، شجاعت، شفقت و پیوند صمیمیت را به زندگیام دعوت میکنم. میخواهم این مطلب را به جانم بنشانم.
الهام
طبق دادههایی که بهدست آوردهام، فکر نمیکنم بتوان آدمها را به دو دسته کمالگرا و غیرکمالگرا تقسیم کرد. کمالگرایی مانند پیوستار یا محوری است که هرکس میتواند در نقطهای از آن، جا داشته باشد. در واقع همه ما در بعضی جنبهها تمایلات کمالگرایانه داریم. کمالگرایی عدهای فقط زمانی بروز میکند که بهشدت خود را آسیبپذیر ببینند. برای عدهای دیگر کمالگرایی مانند یک اعتیاد، مزمن، فرساینده و وسواسگونه است.
الهام
تمرین اصالت اقدامی خطیر است، نشان دادن خود واقعی جرئت میخواهد، اما بهنظر من خطر پنهان کردن خود و مواهبی که داریم، خطرناکتر است.
STN
«واقعی ماندن» یکی از شجاعانهترین مبارزههایی است که در تمام عمر میتوانیم داشته باشیم.
STN
«در دنیایی که شب و روز تلاش میشود تا از ما، کسی غیر از خودمان بسازند، خود بودن و خود ماندن سختترین نبردی است که انسان میتواند داشته باشد.»
STN
اصالت یعنی تمرین همه روزه این موضوع که خودِ آرمانی (آنچه فکر میکنیم باید باشیم) را کنار بگذاریم و خود را آنطور که هستیم بپذیریم.
انتخاب اصالت یعنی:
تمرین شجاعت برای پذیرفتن کامل نبودن خود، قبول ضعف و آسیبپذیری خود و تعیین حدومرز در روابط خود با دیگران.
تمرین شفقت که ناشی از علم به این نکته است که همه ما، هم نقاط ضعف داریم و هم نقاط قوت.
ایجاد پیوند و احساس تعلق که فقط با باور این حقیقت ممکن میشود: ما کامل نیستیم.
STN
اصالت یعنی تمرین همه روزه این موضوع که خودِ آرمانی (آنچه فکر میکنیم باید باشیم) را کنار بگذاریم و خود را آنطور که هستیم بپذیریم.
STN
به خود عشق ورزیدن، یعنی یاد بگیریم که چگونه به خود اعتماد کنیم، چگونه به خود احترام بگذاریم و چگونه نسبت به خود مهربان باشیم.
STN
وقتی در راه اصالت قدم میگذاریم، توجه به این نکته مهم است که سنگدلی همیشه باعث رنجش میشود، هرچند انتقاد با حقیقت منطبق نباشد.
وقتی بر خلاف جریان موجود گام برمیداریم و کارمان در معرض دید دیگران قرار میگیرد، عدهای احساس خطر میکنند و سعی میکنند بر موردی انگشت بگذارند که بیشترین رنجش را میتواند ایجاد کند. برای مثال، به ظاهرِ ما، دوست داشتنی بودن ما یا شیوه فرزندپروری ما حمله میکنند.
الهام
همهجا میتوان رد پای پول و سلطه را دنبال کرد.
Mohammad Javad Mohammadi
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰۱۰%
تومان