بریدههایی از کتاب موهبت کامل نبودن
۳٫۵
(۲۲۴)
«اگر میترسی محاسبه کنی یا نوشتن را شروع کنی، این کار را نکن.
shivwsi
اکنون میبینم که قبول و پذیرش داستانمان و دوست داشتن خودمان در این جریان، شجاعانهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم. میبینم که زندگی کردن با دل و جان مانند گام زدن به سمت یک مقصد معین نیست، بلکه گام برداشتن به سوی ستارهای در آسمان است.
Maang Mirzaei
برای من معنویت یعنی پیوند و اتصال به خدا، و من این پیوند را از طریق طبیعت، شرکت در اجتماعات مذهبی و موسیقی برقرار میکنم. ما باید معنویت را بهگونهای تعریف کنیم که به ما انگیزه و الهام دهد.
shima
«آیا معنویت شرط لازم برای تابآوری است؟» و من میگویم بله.
shima
من شادی زیادی تجربه نمیکنم بنابراین منبع و ذخیرهای ندارم که در سختیها از آن بهره بگیرم و بنابراین سختیها با رنج بیشتری توأم خواهند شد و از این روست که خود را به ناهشیاری میزنم و حال چون ناهشیارم، نمیتوانم شادی را حس کنم و این چرخه تکرار میشود
shima
سخن پایانی
به گمان من همه ما مقیاسهای مسخرهای داریم که موقع خواندن کتابهای خودیاری، با آنها مشغول سنجش و اندازهگیری خود میشویم. من نمیگویم این کار بد است، اما کتابهای زیادی هستند که یک نگاه سطحی به آنها نشان میدهد که نمیتوانند تغییری در ما ایجاد کنند یا تغییر موجود را حفظ کنند. حقیقت این است که تغییر معنادار و باارزش، فرآیند و جریانی توأم با زحمت و اغلب خطرناک و حساس است، بهویژه وقتی سخن از پذیرش نقصها، پرورش اصالت و اعلام شجاعانه این نکته است که «من کافی هستم» .
mozhgan
اگر باور دارید که خنده، شادی و آواز برای مراقبت از روح ضرورت دارند، چگونه در زندگی خود برای آنها جا باز میکنید؟ یکی از روشهایی که ما در خانه پیاده میکنیم این است که وقتی بعد از شام مشغول تمیز کردن میز و شستن ظرفها میشویم، یک موسیقی هم میگذاریم و در حین کار مشغول حرکات موزون و آواز میشویم. این کار معمولاً همه ما را به خنده وامیدارد.
به خود انگیزه دهید. من معمولاً موسیقی و آهنگهایم را برحسب حالاتی که ممکن است برایم پیش آید، طبقهبندی میکنم. در فهرست من همه نوع آهنگی پیدا میشود. پوشه مورد علاقهام «منِ اصیل» نام دارد و شامل آهنگهایی میشود که خودپذیریام را بیشتر میکنند.
mozhgan
موسیقی از هر نوعی باشد، گونهای از ارتباط را برقرار میسازد، ارتباطی که بدون آن نمیتوانیم زندگی کنیم.
mozhgan
وقتی ما خانم یا آقای شایسته بودن را به آزادی ابراز وجود و هیجانات درونی و بچگانه خود ترجیح میدهیم، به خود خیانت میکنیم. وقتی پیوسته به خود خیانت کنیم این احتمال هم میرود که به عزیزانمان هم خیانت کنیم.
وقتی به خود اجازه نمیدهیم آزاد باشیم، وجود آن را در دیگران هم نمیتوانیم تحمل کنیم. به همین دلیل است که آنها را تحقیر میکنیم، مورد تمسخر قرار میدهیم، به آنها میخندیم و گاه شرمندهشان میسازیم. البته ممکن است این رفتار غیرعمدی و ناآگاهانه باشد، اما در هر صورت پیام ما این است: «هی، خانم / آقا باش.»
mozhgan
سعی میکنیم با تظاهر به آقا / خانم شایسته بودن، مطلع بودن یا سرتر بودن احساس ارزشمندی کنیم. در اینجور مواقع خویشتنداری و کنترل رفتار و هیجانمان اغلب ناشی از نیاز ما به کنترل افکار دیگران است. درواقع میخواهیم طرز فکر دیگران را درباره خود کنترل کنیم تا از این رهگذر احساس کافی بودن کنیم.
من در خانوادهای بزرگ شدهام که دختر شایسته بودن و همرنگی ارزش زیادی داشت. از این رو وقتی بزرگ شدم در موقعیت آواز یا خنده تا حدی پیش میرفتم که احمق، جوّزده یا دستوپاچلفتی بهنظر نرسم و سالها بود که این چیزها احساس شرم را در من بیدار میکردند. اما حالا برای اصیل بودن باید پیوسته مهار را از خودم بردارم تا ضعف و آسیبپذیریام آشکار شود.
mozhgan
وقتی به موضوع خنده، حرکات موزون و آواز میرسیم، هر یک از ما سعی میکند به نحوی غیر اصیل احساس ارزشمندی کند. مثلاً سعی میکنیم آقا / خانم یا خویشتندار به نظر برسیم. آقا یا خانم بودن به خودی خود اشکالی ندارد، چیزی که اشکال دارد این است که در اینجور مواقع هدف واقعی ما این است که ضعف و آسیبپذیری خود را کوچک جلوه دهیم تا از احتمال مسخره شدن توسط دیگران بکاهیم.
mozhgan
«مردم درباره من چه فکری خواهند کرد؟»
«آرام باش، همه دارند به تو نگاه میکنند!»
«خیلی مضحک شدی! خودت را کنترل کن!»
زنها از این میترسند که صدایشان «بیشازحد بلند باشد» . بسیاری از آنها که سعی کردهاند این معیار را نادیده بگیرند با تذکر پدرانه دیگران روبهرو شدهاند: «چه خبره.. صدایت را بیاور پایین.»
در مقابل، بسیاری از مردان هم از این میترسند که در نظر دیگران جوّزده به حساب آیند. آقایی میگفت: «خانمها میگویند ما باید خویشتنداری را کنار بگذاریم و خوش باشیم. اما اگر مثل احمقها وسط سالن شروع به حرکات موزون کنیم باز هم در نظر آنها جذاب خواهیم بود؟»
mozhgan
خندیدن از تهدل، آواز خواندن با صدای بلند و حرکاتی که گویی کسی ما را نمیبیند، تأثیری مثبت بر روح ما دارند. اما همانطور که قبلاً هم گفتم این هر سه ضعفهای ما را نیز آشکار میکنند. هنگام خندیدن، حرکات موزون یا آواز خواندن، افکار زیادی ما را در معرض شرم قرار میدهند. مثلاً ممکن است از این بترسیم که در نگاه دیگران احمق، دست و پاچلفتی، مهارگسیخته، نادان، یا کودکصفت بهنظر برسیم و این برای اکثر ما وحشتناک است. عوامل موذی همواره ما را وا میدارند تا میل به ابراز وجود خود را با نیروی خودآگاهی و محافظت از خود مهار کنیم.
mozhgan
یکی از تعاریف مورد علاقهام، تعریفی است که آن لاموت از خنده دارد: «خنده شکل شاد و سبکبالانه تقدس است.»
mozhgan
خنده شکل معنوی ارتباط است: بیآنکه کلامی به زبان آوریم، به یکدیگر میگوییم که «با تو هستم، منظورت را گرفتم.»
در خنده حقیقی، از طنز برای تحقیر خود با منحرف ساختن ذهن استفاده نمیشود، این خنده، خنده تلخی نیست که گاه از دیگران پنهان میکنیم. خنده زیرکانه، خندیدن با یکدیگر است نه به یکدیگر؛ مانند خندهای که هنگام درددل کردن از احساس پیوند و تخفیف آلام، برمیخیزد.
mozhgan
خنده، حرکات موزون و آواز، پیوندی عاطفی و معنوی ایجاد میکنند. این سه، آنگاه که در جستوجوی آرامش، شادی، انگیزه یا التیام برمیآییم، یک حقیقت بسیار مهم را به ما یادآور میشوند: ما تنها نیستیم.
جالب اینکه بیشترین آموختههایم درباره خنده، زمانی رخ داد که درباره شرم مطالعه میکردم. لازمه تابآوری در مقابل شرم، خندیدن است.
mozhgan
۱. چرا خنده، شادی و آواز اینقدر برای ما مهماند؟
۲. آیا این سه در عاملی دگرگونساز مشترکند؟
دو سؤال مذکور پیچیدهاند، چرا که وقتی احساس شادی میکنیم دوست داریم بخندیم، آواز بخوانیم، اما مواقع دیگری هم هست که به این رفتارها روی میآوریم، مثل زمانی که تنها، غمگین، هیجانزده و دلشکسته هستیم و یا زمانی که در احساس ترس، تردید، اعتمادبهنفس، شجاعت و خلسه به سر میبریم.
mozhgan
ما «ذاتا موجوداتی اجتماعی هستیم که غریزه و سرشتمان ما را به سهیم شدن در شادی سوق میدهد.» من کاملاً با این ایده او موافقم. علاوه بر این ایده، خلسه جمعی او را میپسندم، بهویژه در این زمانه که بهنظر میرسد در ترس و اضطراب جمعی گرفتار آمدهایم.
mozhgan
در سراسر تاریخ بشری همواره برای نقل یا ابراز داستانها، هیجانها، غمها و شادیها و نیز تحکیم پیوندهای جمعیمان همواره خنده، شعر و ترانه را بهخدمت گرفتهایم و آنقدر به آنها خو کردهایم که اهمیت آنها را درنمییابیم.
خنده، شعر و ترانه چنان با تاروپود زندگی روزانه مادرآمیخته است که بهراحتی ارزش افرادی که ما را به خنده وامیدارند، ترانههایی که ما را برمیانگیزند تا شیشه اتومبیل را پایین بکشیم و با صدای بلند آواز بخوانیم.
mozhgan
طوری شادی کن که گویی کسی تو را نمیبیند. طوری بخوان که گویی کسی صدایت را نمیشنود. طوری عشق بورز که گویی هرگز آزرده نشدهای و طوری زندگی کن که گویی بهشت روی زمین است.
ـ مارک تواین
mozhgan
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰۱۰%
تومان