بریدههایی از کتاب موهبت کامل نبودن
۳٫۵
(۲۲۴)
مطابق میل دیگران رفتار کردن و همرنگ آنها شدن خیلی راحتتر از خودپذیری است. شرکت در باندها، غیبت و شایعهپراکنی همه و همه برای این است که نسبت به گروه، آرمان یا مجموعه خاصی، احساس تعلق کنیم. اما این نیاز تأمین نمیشود مگر آنکه خود واقعیمان را رو کنیم و همانطور که هستیم موردپذیرش قرار گیریم.
مرتضی چرخزرین
به خود عشق ورزیدن، یعنی یاد بگیریم که چگونه به خود اعتماد کنیم، چگونه به خود احترام بگذاریم و چگونه نسبت به خود مهربان باشیم. با توجه به سختگیریهایی که اغلب ما نسبت به خود داریم، مهرورزی به خود کاری بس دشوار است. مثلاً خود من گاه طوری با خود حرف میزنم که حتی در خیال هم اینطور با دیگران حرف نمیزنم: وای خدای من، عجب آدم احمقی هستم، یک کودن به تمام معنا. همانطور که به زبان آوردن این عبارات به شخص مورد علاقهمان، برخلاف شفقت است، گفتن آنها به خود نیز عشق به خود را دچار آسیب جدی میکند.
مرتضی چرخزرین
تعلق پذیری عبارت است از میل ذاتی انسان برای آنکه بخشی از یک ماهیت بزرگتر باشد. از آنجا که این میل از نیازهای اولیه ما به شمار میرود، سعی میکنیم با همنوایی و جلب رضایت دیگران آن را بهدست آوریم که اغلب نه تنها جانشینهایی توخالی برای تعلق هستند، بلکه مانع از آن هم میشوند، زیرا تعلق حقیقی زمانی رخ میدهد که ما خود واقعی و ناقصمان را به دیگران عرضه کنیم. احساس تعلق ما هرگز نمیتواند چیزی بیش از میزان پذیرش خودمان باشد.
مرتضی چرخزرین
عشق کالایی نیست که مورد بدهبستان قرار گیرد؛ عشق چیزی است که باید برای رشد و پرورش آن بکوشیم. عشق پیوندی است که تنها زمانی بین دو فرد میروید که هر دو آن را داشته باشند. ما همانقدر میتوانیم به دیگران عشق بورزیم که به خود عشق میورزیم.
مرتضی چرخزرین
عشق و تعلق تعریفناپذیر خواهند ماند. اگرچه پیوند و ارتباط مهمترین جزء زندگی بهشمار میروند، اما برای سنجش و ارزیابی دقیق آنها ابزاری در دست نداریم. مفاهیم ارتباطی، خود را در پرسشنامههای چند گزینهای نشان نمیدهند. ارتباط و پیوند در فضای غیرقابل تعریفِ بینِ آدمها رخ میدهد، فضایی که هرگز قادر به شناخت کامل آن نخواهیم بود و از این رو هر کسی بخواهد عشق و تعلق را تعریف کند، نهایت سعی خود را میکند تا شاید بتواند برای سؤالی پاسخناپذیر، پاسخی فراهم کند، از جمله خود من.
مرتضی چرخزرین
عصاره زندگی باتماموجود، احساس ارزشمندی در لحظه اکنون است، بدون هیچ «اگر» ی، ما بی هیچ شرطی در خور آن هستیم که از عشق و احساس تعلق برخوردار شویم.
مرتضی چرخزرین
بزرگترین چالشی که در مقابل اکثر ما قرار دارد این است که باور کنیم هماکنون و در همین لحظه هم ارزشمندیم. احساس ارزشمندی شرط یا پیشنیازی ندارد. بسیاری از ما دانسته و ندانسته برای احساس ارزشمندی خود شرط میگذاریم:
اگر ده کیلو وزن کم کنم، آدم باارزشی میشوم.
اگر باردار شوم، احساس ارزشمندی میکنم.
اگر همه فکر کنند من پدر/ مادر خوبی هستم، احساس ارزش میکنم.
اگر بتوانم با فروش آثار هنریام، امرار معاش کنم، ارزشمند خواهم بود.
اگر زندگی خانوادگیام را حفظ کنم، آدم باارزشی هستم.
مرتضی چرخزرین
اگر ارتباط و پیوند نیرویی است که بین افراد جریان پیدا میکند، نباید از یاد ببریم که این جریان باید دوسویه باشد.
مرتضی چرخزرین
تا با دل و جان پذیرای یاری دیگران نباشیم، نمیتوانیم با دل و جان دیگران را یاری دهیم. وقتی دریافت کمک را با پیش فرض و قضاوت خود همراه میکنیم، دانسته یا ندانسته یاری رساندن ما نیز توأم با قضاوت میشود.
مرتضی چرخزرین
بسیاری از ما دوست داریم به دیگران کمک کنیم اما اگر خود به کمک نیاز داشته باشیم برایمان دشوار است دست یاری به سوی دیگران دراز کنیم. گویی دنیا به دو نیمه تقسیم شده است: «آنان که کمک میکنند» و «آنان که کمک میخواهند.» حقیقت این است که انسان هر دو جنبه را دارد.
مرتضی چرخزرین
تکنولوژی ما را به سمت این تصور سوق میدهد که با دیگران ارتباط داریم، حال آنکه واقعا اینطور نیست، حداقل آنطور که باید نیست. در دنیای ارتباطاتِ دیوانهوارِ الکترونیکی، بهجای پیوند و اتصالِ واقعی، به احساس پیوند بسنده کردهایم. صِرف روشن کردن یک دکمه به این معنا نیست که حرف و احساس ما موردتوجه قرار گرفته است. این روزها حجم بیشازاندازه ارتباطات، یعنی وقت گذراندن در فیس بوک و نه دیدار حضوری با افرادی که برایمان مهم هستند.
مرتضی چرخزرین
گرفتار شدن در دام خشم، شرمنده ساختن و سرزنش کردن دیگران، روابط و سلامت خود ما را تهدید میکند. وانگهی عصبانیت و دلخوری شفقتورزی را غیرممکن میکند.
مرتضی چرخزرین
تعیین حدود و مسئول دانستن دیگران خیلی بیشتر از شرمنده ساختن و ایراد گرفتن کار میبرد، اما خیلی مؤثرتر از آن است.
صِرف شرمنده ساختن، بیآنکه دیگران را در مقابل کارشان پاسخگو بدانیم، برای همسران، خانوادهها، سازمانها و جوامع مسمومکننده است، زیرا شرمنده کردن دیگران کانون توجه را از رفتار موردسؤال به رفتار خودمان تغییر میدهد.
مرتضی چرخزرین
حالا وقتی کسی درباره یک واقعه هیجانانگیز احتمالی از من سؤال میکند، سعی میکنم شهامت به خرج دهم و بگویم: «خیلی هیجان دارم. هرچند باید واقعبین باشم اما خیلی دلم میخواهد اتفاق بیفتد.» به این ترتیب وقتی واقعه موردانتظار اتفاق نمیافتد، زنگ زدن به یک دوست صمیمی و درد دل کردن ما را آرام میکند: «آن موضوعی که در موردش حرف زدم یادت میآید؟ برنامهاش بههم خورد. حسابی حالم گرفته است.»
مرتضی چرخزرین
کم اهمیت جلوه دادن یک موضوع هیجانانگیز، از ناراحتیِ ناشی از رخ ندادن آن نمیکاهد، اما برعکس، شادی حاصل از رخ دادن آن را به حداقل میرساند.
مرتضی چرخزرین
درخواست کردن چیزی که نیاز داریم، شجاعانهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
مرتضی چرخزرین
ما از این نکته غافل ماندهایم که شجاعت یعنی صادقانه و بیپرده صحبت کردن درباره آنچه هستیم، آنچه احساس میکنیم و آنچه تجربه میکنیم. چه خوب و چه بد، قهرمان بودن یعنی زندگی خود را در معرض خطر قرار دادن، حال آنکه شجاعت معمولی یعنی ضعف و آسیبپذیری خود را رو کردن و این در دنیای امروزی کاری بس خارقالعاده است.
مرتضی چرخزرین
شجاعت یکی از مهمترین ویژگیهای انسانهایی است که باتماموجود زندگی میکنند. البته نه نوع خاصی از شجاعت، همین شجاعت معمولی.
مرتضی چرخزرین
پذیرش داستان زندگیمان میتواند دشوار باشد، اما نه مشکلتر از اینکه یک عمر بخواهیم از آن فرار کنیم. پذیرفتن ضعفها و آسیبپذیریها مخاطرهآمیز است، اما نه زیانبارتر از اینکه از عشق، احساس تعلق و شادی چشم بپوشیم، چرا که چشمپوشی از این سه، ما را بیش از هرزمانی آسیبپذیر میسازد. اگر آنقدر شجاع باشیم که با جنبه تاریک وجود خود روبهرو شویم، میتوانیم قدرت بیکران جنبههای روشن خود را دریابیم.
مرتضی چرخزرین
زندگی کردن باتماموجود یعنی اینکه از موضع ارزشمندی با زندگی درگیر شویم؛ یعنی همگام با پرورش شجاعت، شفقت و پیوند، صبحهنگام که از خواب بیدار میشویم با خود بگوییم مهم نیست چه کاری انجام میدهم و چه مقدار کارِ انجام نشده روی زمین میماند. درهرصورت من کافی هستم.
مرتضی چرخزرین
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰۱۰%
تومان