بریدههایی از کتاب موهبت کامل نبودن
۳٫۵
(۲۲۴)
تعریفی که بنابر یافتههایم از معنویت دارم، به این قرار است:
معنویت، درک و پاسداشت این حقیقت است که همه ما را نیرو و قدرتی که برتر از همه ماست، بههم پیوند داده است و پیوند ما با این قدرت برتر و با یکدیگر بر اساس عشق و شفقت است.
|ݐ.الف
شفقت به خود سه مؤلفه دارد: مهربانی به خود، انسانیت مشترک و ذهنآگاهی.
|ݐ.الف
مصاحبه با افراد مختلفی که اصیل بودن را محور زندگی خود قرار داده بودند، نشان داد که آنها در زمینه کمالگرایی مشترکات زیادی با هم داشتند.
اول اینکه آنها با صداقت و بدون ترس یا خجالت درباره کامل نبودن و کاستیهای خود حرف میزدند. دوم اینکه درباره خود یا دیگران سریع قضاوت نمیکردند.
|ݐ.الف
مصاحبه با افراد مختلفی که اصیل بودن را محور زندگی خود قرار داده بودند، نشان داد که آنها در زمینه کمالگرایی مشترکات زیادی با هم داشتند.
اول اینکه آنها با صداقت و بدون ترس یا خجالت درباره کامل نبودن و کاستیهای خود حرف میزدند
|ݐ.الف
ایمان مکانی اسرارآمیز است، جایی که شهامت اعتقاد به امری نادیدنی را پیدا میکنیم و ترس از[ امور یا نتایج ]نامعلوم را رها میکنیم.
F.GH
بعضی روزها با این خواست که در نظر همه اَبَر باشم میجنگم و بر آن غلبه میکنم، اما بعضی روزها خواستهام بر من چیره میشود و تمام انرژیام را میگیرد.
همانطور که قبلاً گفتیم اگر قرار باشد برای احساس ارزشمندی پیوسته جان بکنیم و تقلا کنیم، معمولاً به شیوهای نادرست متوسل میشویم.
احسان رضاپور
شادی یک گام فراتر از خوشحالی است. خوشحالی نوعی جوّ یا حال و هوایی است که گاه، وقتی خوششانس باشید، مدتی را در آن سر میکنید، حال آنکه شادی نوری است که شما را سرشار از امید، ایمان و عشق میکند.
ـ آدلا راجرز سن جونز
mahnaz57
وقتی بر خلاف جریان موجود گام برمیداریم و کارمان در معرض دید دیگران قرار میگیرد، عدهای احساس خطر میکنند و سعی میکنند بر موردی انگشت بگذارند که بیشترین رنجش را میتواند ایجاد کند. برای مثال، به ظاهرِ ما، دوست داشتنی بودن ما یا شیوه فرزندپروری ما حمله میکنند.
مشکل اینجاست که وقتی به حرف دیگران اهمیت نمیدهیم و از رنجشی مصون میمانیم، نمیتوانیم پیوند و ارتباط مؤثری برقرار کنیم. شجاعت این است که قصه خود را بازگو کنیم و خود را در معرض انتقاد قرار دهیم. اگر بخواهیم پیوند صمیمانه را تجربه کنیم، باید این خطر را به جان بخریم و پرده از ضعف و آسیبپذیری خود برداریم.
تمرین اصالت اقدامی خطیر است، نشان دادن خود واقعی جرئت میخواهد، اما بهنظر من خطر پنهان کردن خود و مواهبی که داریم، خطرناکتر است.
فاطمه
هنگام خندیدن، حرکات موزون یا آواز خواندن، افکار زیادی ما را در معرض شرم قرار میدهند. مثلاً ممکن است از این بترسیم که در نگاه دیگران احمق، دست و پاچلفتی، مهارگسیخته، نادان، یا کودکصفت بهنظر برسیم و این برای اکثر ما وحشتناک است. عوامل موذی همواره ما را وا میدارند تا میل به ابراز وجود خود را با نیروی خودآگاهی و محافظت از خود مهار کنیم.
مرتضی چرخزرین
هیچکس نمیتواند به ما بگوید چه چیز برایمان معنادار است. فرهنگ نمیتواند به ما دیکته کند که مثلاً کار بیرون، تربیتِ فرزند، وکالت، تدریس یا نقاشی اموری هستند که به زندگی معنا میدهند. همانطور که استعدادها و توانمندیهای هر انسانی خاص خود اوست، عامل معنیبخش به زندگیاش نیز منحصربه خود او است.
مرتضی چرخزرین
هریک از ما برای کنار آمدن با اضطرب از الگوی معینی پیروی میکنیم. عدهای با عملکرد افراطی و عدهای دیگر با افت عملکرد به اضطراب پاسخ میدهند. افراطگراها معمولاً به توصیه کردن، نجات دادن دیگران، قبول مسئولیت، مدیریت امور ریز و ظریف و دخالت در کار دیگران (به جای دروننگری) روی میآورند. گروه دوم معمولاً در شرایط تنشزا کفایت خود را از دست میدهند. آنها مسئولیت خود را به دیگران واگذار میکنند و اغلب، موضوع صحبت یا نگرانی خانواده و فامیل میشوند. معمولاً برچسب «فرد بیمسئولیت»، «کودک مشکلدار» یا «شخص آسیبپذیر» به آنها زده میشود.
مرتضی چرخزرین
تصورمان این است که انجام کارهای بزرگ و کسب مهارتهای گوناگون، شادی و معنا را وارد زندگی ما میکند، اما این کار دقیقا همان چیزی است که توان ما را میفرساید و ما را از آهسته رفتن بیمناک میسازد.
اگر بخواهیم باتماموجود زندگی کنیم باید درباره خواب و بازی، آگاهانه عمل کنیم و خسته کردن بیشازحد خود (بهعنوان یک جایگاه در میان دیگران) و بازدهی و بارآوری (برای احساس خودارزشمندی) را رها کنیم.
مرتضی چرخزرین
در فرهنگ امروزی که احساس ارزشمندی با میزان تولید خالص ما سنجیده میشود، وقت گذاشتن برای فعالیتهای بیهدف کاری نادر است. در واقع مشغولیت به این فعالیتها اکثر ما را دچار اضطراب میکند.
فهرست کارهای ضروری ما آنقدر بلندبالا و سنگین است که صِرف فکر کردن به کاری نامرتبط با آن، ما را مضطرب و نگران میکند. همواره مقدار زیادی کار ناتمام داریم که باید به پایان برسند. دیگر وقتی برای بازی یللی تللّی نداریم!
مرتضی چرخزرین
ویلیام پلامر خلاقیت را بهعنوان «قدرت اتصال و پیوند دادن چیزهای بهظاهر بیربط، به یکدیگر» تعریف میکند.
مرتضی چرخزرین
ما ارزش نقش دیگران (و گاه کل زندگیشان) را با میزان شهرت آنها میسنجیم. به عبارت دیگر ارزش دیگران را با میزان شهرت و ثروتشان میسنجیم. اساسا فرهنگ ما افراد آرام، معمولی و سختکوش را نادیده میگیرد و ای بسا که معمولی بودن را با ملالآور بودن یا حتی خطرناکتر از آن، با بیمعنا و بیاهمیت بودن، برابر میداند.
مرتضی چرخزرین
همه ما در هر شرایطی که باشیم این فرصت را داریم که به عقب برگردیم و قالب فکری توأم با فقدان را رها کنیم. با رها کردن این طرز تفکر است که احساس کافی بودن به سراغمان میآید. منظورم از کافی بودن این نیست که همه چیز به لحاظ کمیت فراوان میشود. در اینجا مراد کمیت و مقدار نیست. احساس کفایت تجربهای است که در آن اذعان میکنیم هرآنچه که هست کافی است و ما نیز هرچه هستیم کافی هستیم.
مرتضی چرخزرین
اولین چیزی که به محض بیدار شدن به ذهن من و بسیاری از افراد دیگر میرسد، این است که به اندازه کافی نخوابیدهام، فکر بعدی این است که وقت زیادی ندارم. درست یا نادرست، فکر کافی نبودن، حتی قبل از آنکه فرصت بررسی آن را پیدا کنیم، بهطور خودکار به ذهن ما هجوم میآورد. ما اکثر ساعات و روزهای عمر خود میگوییم، میشنویم یا نگرانیم که به اندازه کافی... نداریم. به اندازه کافی ورزش نمی کنیم. به اندازه کافی کار نمیکنیم. به اندازه کافی درآمد نداریم. به اندازه کافی قدرت نداریم. به اندازه کافی عرصهای برای فعالیت نداریم. به اندازه کافی تعطیلات نداریم. به اندازه کافی پول نداریم ــ همیشه اینطور بوده و خواهد بود.
مرتضی چرخزرین
این تنها سیگار و مشروبات الکلی نبود که کنترل را از دستم میربود، بلکه چیپس و نان موزی، ایمیل، کار، نگرانی دائم، برنامهریزی، کمالگرایی و هر چیز دیگری که میتوانست از رنج روبهرو شدن با احساس ضعف و آسیبپذیریام بکاهد، مرا تحت سلطه خود قرار میداد.
مرتضی چرخزرین
اکثر هیجانهای منفی و شدید، شبیه به خارند. در تماس با آنها درد و رنج را تجربه میکنیم و به صرف پیشبینی یا ترس از درد ناشی از آنها، احساس آسیبپذیری و ضعف به سراغ ما میآید. اکثر ما از روبهرو شدن و لمس کردن این درد و رنج و یا عبور کردن از میان آن میگریزیم و به هر چیز که فورا ما را آرام کند متوسل میشویم: مشروبات الکلی، موادمخدر، روابط جنسی، ایجاد رابطه، پول، کار، دلسوزی برای این و آن، قمار، فعالیت و مشغله زیاد، روابط نامشروع، خرید، برنامهریزی، کمالگرایی، تغییر پیدرپی و اینترنت.
مرتضی چرخزرین
تبلیغات صنعتی سالانه بالغ بر دویست میلیارد دلار هزینه دارد. هر یک از ما روزانه در معرض سه هزار آگهی قرار میگیریم و جالب اینکه اکثر ما معتقدیم که تبلیغات تأثیری بر ما ندارد. اما آنچه آنها به خورد ما میدهند بسیار بیشتر از فروش کالاهاست. تبلیغات علاوه بر کالا ارزشها، تصاویر، مفهوم موفقیت و ارزش، عشق و امور جنسی؛ شهرت و عادی بودن را هم بهفروش میرسانند. تبلیغات به ما میگویند چه کسی هستیم و چه کسی باید باشیم
مرتضی چرخزرین
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰۱۰%
تومان