بریده‌های کتاب حزب اللهی افراطی
کتاب حزب اللهی افراطی اثر علی روحانی قوچانی

کتاب حزب اللهی افراطی

انتشارات:عماد فردا
امتیاز:
۴.۱از ۱۵ رأیخواندن نظرات
چه زیبا شهید زین الدین می‌فرماید‌: «ما افتخار می‌کنیم که با آمریکا دست و پنجه نرم کنیم و آرزومندیم که با آمریکا و اسرائیل درگیر شویم‌.» حاج احمد نیز می‌گفت‌: «قطعا، با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد‌.» پدر موشکی ایران قربان آن سنگ قبر زیبایت که روی آن نوشتی اینجا کسی آرمیده است که آرزو داشت اسرائیل را نابود کند.
سلیمانا
کسی از من سؤال کرد که چرا نسبت به بسیاری از مسائل از رهبر تندروتر هستی؟! مگر نباید پشت سر رهبری بود و دچار افراط و تفریط نشد‌؟ حرف درستی بود ولی به یاد ابوذر غفاری افتادم. او هر روز در نزد عثمان، گله و شکایت می‌کرد تا سرانجام، عثمان تبعیدش کرد، اما علیعلیهم‌السلام دست حسن و حسینعلیهم‌السلام را گرفته بود تا به استقبال ابوذر برود. چه افتخاری می‌تواند برای ابوذر از این استقبال بیشتر باشد؟ علی علیهم‌السلام با بدرقه ابوذر، می‌خواست نشان بدهد که ما تمام حرفهایت را تأیید میکردیم ولی خودمان نمی‌توانستیم آنها را به زبان بیاوریم اما بسیاری از افراد چنین چیزی را درک نمی‌کنند و آه از این درک نکردن‌ها... آیا رهبری باید، شخصاً خود به تمامی میدان‌ها وارد شوند؟ پس نقش ما چیست؟
سلیمانا
است‌. یکی گفت‌: هنوز با این گرانی‌ها پای آرمان‌های انقلاب و رهبرت هستی‌؟ گفتم‌: در مکتب ارباب ما‌، امام حسین (ع) ممکن است زمانی آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم‌
سلیمانا
من ساعت دوزمانه نمی‌بندم که وقتم به «ساعت گرینویچ» تنظیم شده باشد. وقت ما مقدس است. این چند ساعتی که تا «ظهور» مانده، حیف که به بطالت بگذرد.
Meysamotahari
با آواز، می‌توان «ربنا» گفت، اما با پرواز، می‌توان به «ربنا» رسید. بزرگ‌ترین اشتباه اجتماعی، خبط فرهنگی و خطای سیاسی هنرمندان در این است که می‌پندارند، می‌توانند برای این انقلاب، ناز کنند. انقلاب اسلامی اولاً خودش ناز دارد و ثانیاً چیزی که زیاد دارد؛ خریدار ناز است. اگر مجبور به انتخاب شویم، ما ناز پرواز قشنگ شهدا را می‌خریم؛ بسیجیان خمینی و خامنه‌ای را. اتفاقاً همین، دال بر این است که ما هنر را و جنس هنر را به خوبی می‌شناسیم که آن عزیز دوران، زیبا گفت: «شهادت، هنر مردان خداست.»
سینا
 جان مرا صهیونیست‌ها باید بگیرند. من مفت شهید نمی‌شوم. این را «حضرت عزرائیل» بداند
سلیمانا
ما به برخی از رفتارهای «نیروی انتظامی» عادت داریم. مشابه این رفتار را بارها در مقابل سفارت خانه‌ها دیده‌ایم. در کنار این رفتار، ناکارآمدی این نیرو را هم در کنترل اغتشاشات بعد از انتخابات سال ۸۸ دیده‌ایم اما هرگز نسبت به آن بی‌تفاوت نیستیم و نیروی انتظامی را هم با دقت و حساسیت بسیار زیاد نقد می‌کنیم و تا اصلاح شدن آن ساکت نمی‌شویم. چیزی که بارها باعث بروز تنش در ورزشگاه می‌شود، برخوردهای تند و دور از اخلاق و انسانیت برخی از مأموران نیروی انتظامی حاضر در آنجا بود. وقتی دانشجویان خود را برای حضور در بازی پرسپولیس و الاتحاد آماده می‌کردند، در این اندیشه بودند که از این فرصت برای نشان دادن حمایت خود از مردم مظلوم بحرین و نشان دادن اعتراض خود به رژیم‌های سفاک آل سعود و آل خلیفه استفاده کنند. سیاسی یا غیر ورزشی دانستن این حرکت انقلابی و برخورد ظالمانه با این دانشجویان، یعنی سوزاندن این فرصت و هدر دادن زحمات و تلاش‌های گروهی که با دغدغه‌های انسانی و اسلامی پا به عرصه گذاشته‌اند. اگر با چنین حرکتی مخالفیم، شایسته نیست طوری با این افراد برخورد کنیم که لبخند بر لبان جنایتکاران آل سعود و آل خلیفه بنشیند. ما را با استادیوم کاری نیست. ما برای فوتبالی که بسیاری از ارزش‌ها را از یاد جوانانمان برده است، ارزشی قائل نیستیم.
سینا
سال‌ها قبل‌تر نیز حضرت روح الله، نقشه راه را اینگونه برایمان ترسیم کرد: «اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست‌، نه مردم، اگر صد میلیون آدم‌، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آنها حرفی می‌زنند که بر خلاف حکم قرآن است، بایستید و حرف خدا را بزنید ولو اینکه تمام بر شما بشورند. انبیا هم همین طور عمل می‌کردند؛ مثلا موسی در مقابل فرعون مگر غیر از این عمل کرد؟
سلیمانا
اما همۀ اتفاقات استادیوم آزادی دست به دست هم داد تا نگارنده به این نتیجه برسد که از بین تمام آن همه تماشاچی و خبرنگار و نیروهای یگان ویژه و عکاس و... فقط عده‌ای شیعۀ با غیرت هستند. همان‌ها که دیگران با شعار «سیاسی برو بیرون» او را محکوم می‌کردند. جنگ آغاز شده است و عده‌ای هنوز در خواب ناز به سر می‌برند. خط مقدم جنگ برای مایی که نمی‌توانستیم پا به پای شیعیان بحرین، در منامه بجنگیم و یا در صنعا فریاد ارحل سر دهیم، استادیوم آزادی است. در همان روزهایی که خیلی تنها بحث مفیدشان آمدن یا نیامدن بازیکنان به لیگ مجیدی لابد احمدی روشن‌ها و رضایی‌نژادهای به کار علمی خود مشغول بوده و هستند اما آمدن و نیامدن یک فوتبالیست در این فوتبال نیم بند، آنقدر رسانه‌های ما را پر کرد که جایی برای تنفس رسانه‌ای اهل علم و فن‌آوری نیست. واقعاً این همه رسانه لازم دارد فوتبال ما؟! و آیا این همه جوان ایرانی که برای اعتلای نام کشور، کار علمی می‌کنند، لایق هیچ رسانه مستقلی نیستند. این روزها دقیقا مصداق این شعر شده‌ایم: «دیگر نه پلاک و نه جسد می‌بینیم بعد از تو هنوز مستند می‌بینیم دیگر خبر از روایت فتح‌ات نیست هر هفته دوشنبه‌ها نود می‌بینیم»
سینا
آیا این عملی از سر بصیرت است؟! همه این مباحث تأکیدی بر مظلومیت جمهوری اسلامی در عرصه هنر بود اما باید بدانیم اصل انقلاب اسلامی از جنس هنر عاشوراست؛ پس مقتدر است. نه جمهوری اسلامی و نه انقلاب اسلامی اگر طلبکار نباشد، بدهکار هیچ هنرمندی نیست. آنجا که سخن از انقلاب اسلامی است، ما از موضع بالا سخن می‌گوییم. انقلاب اسلامی از هر هنری زیباتر است. اگر شکستن دل یک هنرمند، کار نادرستی است، دل این انقلاب و این ملت را هم نباید شکست. باید به همه هنرمندان ما آموخته باشد که «پرواز» بسی زیباتر از «آواز» است. با آواز، می‌توان «ربنا» گفت، اما با پرواز، می‌توان به «ربنا» رسید. بزرگ‌ترین اشتباه اجتماعی، خبط فرهنگی و خطای سیاسی هنرمندان در این است که می‌پندارند، می‌توانند برای این انقلاب، ناز کنند. انقلاب اسلامی اولاً خودش ناز دارد و ثانیاً چیزی که زیاد دارد؛ خریدار ناز است. اگر مجبور به انتخاب شویم، ما ناز پرواز قشنگ شهدا را می‌خریم؛ بسیجیان خمینی و خامنه‌ای را. اتفاقاً همین، دال بر این است که ما هنر را و جنس هنر را به خوبی می‌شناسیم که آن عزیز دوران، زیبا گفت: «شهادت، هنر مردان خداست.»
سینا

حجم

۱۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد