بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بادام | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بادام

بریده‌هایی از کتاب بادام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۳۴ رأی
۴٫۰
(۲۳۴)
از آنچه من درک می‌کردم، عشق پنداری گزاف بود. کلمه‌ای که ظاهراً چیزی غیرقابل تعریف را به زندان حروف در می‌آورد. اما از آن اغلب و به راحتی استفاده می‌شد. مردم به سادگی عشق را فقط برای بیان لذتی سطحی یا تشکر کردن به کار می‌بردند.
Sara Lalehzari
شخصی نیست که نتوان او را نجات داد. فقط افرادی هستند که از نجات دادن دیگران دست بر می‌دارند.
Negin
درسته که انتخاب اونا بوده که منو به دنیا بیارن، اما معنیش این نیست که من مسئول تحقق مأموریتی هستم که اونا برای خودشون در نظر گرفتن.
shakiba
«سکوت کلید طلایی است،»
راضیه
ما فقط به این خاطر زندگی می‌کنیم که زنده‌ایم. وقتی همه چیز خوبه خوشحالیم، وقتی نه گریه می‌کنیم.
سورینام
شانس سهم عظیمی در همهٔ بی‌عدالتی‌های دنیا بازی می‌کند، حتی بیش از آنچه انتظارش را دارید.
LeNa
شخصی وجود ندارد که نتوان او را نجات داد. تنها افرادی هستند که از نجات دیگران دست بر می‌دارند.
مهسا
(روراستی بیش از حد باعث آزردگی دیگران می‌شود)
SAGHAR
اما من از او سؤال نکردم، چرا لبخند می‌زنی؟ چطور می‌تونی با پشت کردن به کسی که اونقدر درد می‌کشه لبخند بزنی؟ نپرسیدم. چون می‌دیدم که همه این کار را انجام می‌دهند. حتی مامان و مامان‌بزرگ، وقتی کانال‌های تلویزیون را عوض می‌کردند. مامان می‌گفت تراژدی‌ای که خیلی ازت دوره، نمی‌تونه تراژدی «تو» باشه.
sara MQ
«عشق یعنی چی؟» «کشف زیبایی.»
Parinaz
دوستت خواهم داشت. حتی اگر هرگز درنیابم که عشق من گناه است یا سمّ یا عسل، باز هم دست از این سفر عشق ورزیدن به تو بر نخواهم داشت.
maryam mahmoody
«پدر و مادرها آرزوهای بزرگی برای بچه‌هاشون دارن. اما وقتی اوضاع اون‌طوری که اونا انتظار داشتن پیش نمیره، فقط از بچه‌هاشون می‌خوان که عادی باشن، و فکر می‌کنن این کار آسونیه. اما پسرم، عادی بودن سخت‌ترین چیزیه که می‌شه به دست آورد.»
m.mah
«برای من این سؤال مثل اینه که بپرسی چرا زندگی می‌کنی؟ تو به هدف خاصی زندگی می‌کنی؟ بذار روراست باشیم، ما فقط به این خاطر زندگی می‌کنیم که زنده‌ایم. وقتی همه چیز خوبه خوشحالیم، وقتی نه گریه می‌کنیم. در مورد دویدن هم همینه. اگه ببرم خوشحالم و اگه نه ناراحت. وقتی حس می‌کنم توش موفق نیستم، خودمو سرزنش می‌کنم و پشیمون می‌شم که اصلاً چرا از اول شروعش کردم. اما باز هم می‌دوم. همین‌جوری! مثل زندگی کردن. همین!»
Maedeh SGZ
درسته که انتخاب اونا بوده که منو به دنیا بیارن، اما معنیش این نیست که من مسئول تحقق مأموریتی هستم که اونا برای خودشون در نظر گرفتن. مدام تهدیدم می‌کنن که پشیمون می‌شم، اما حتی اگرم پشیمون بشم، بازم خودم این انتخاب رو کردم.
کاربر ۷۹۵۶۲۱۰
«حالا تنها کاری که باقی مونده انجام بدم اینه که پیر بشم»
Soh Bat
سپس از کلاس خارج شد. با رفتن او هرج و مرج به پا شد. هرج و مرجی بی‌صدا که در آن تنها هر یک از ما به کتابمان زل زده بودیم.
zmoghani
به قول مامان‌بزرگ، یک کتابفروشی مکانی است که ده‌ها هزار نویسنده، زنده یا مرده، در کنار هم چیده شده‌اند. اما کتاب‌ها بی‌صدا هستند. آنها در سکوت باقی می‌مانند تا اینکه کسی آنها را بردارد و ورق بزند. تنها آن موقع است که آنها داستان‌های خود را بیرون می‌ریزند، به آرامی و کامل، درست به اندازه‌ای که من می‌توانم از پسش بر بیایم.
zmoghani
حالا تنها چیزی که می‌توانست به آن فکر کند این بود که چقدر او را دوست داشته و چقدر کم این موضوع را به او نشان داده است.
SAGHAR
فکر می‌کنی بتونم کاری کنم که دیگران منو درک کنن، هرچند که خودم نمی‌تونم خودمو درک کنم؟»
f.a.e.z._
هر چی باشه آدم‌ها طوری طراحی شدن که پیش برن و به زندگی‌شون ادامه بدن.
فوقِ معمولی

حجم

۱۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۱۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۳۲,۶۵۰
۱۶,۳۲۵
۵۰%
تومان