بریدههایی از کتاب صدام
۴٫۱
(۱۴)
ظاهراً صدام همان زمانی که مشغول خنثاسازی توطئههای صهیونیستی بود، به قضیه پی برده بود اما به جای اینکه بلافاصله کودتاچیان را دستگیر کند سی مأمور خود را بین آنها جا میکند تا به طور کامل از نقشهها و برنامههایشان مطلع شود. صدام مشتاق بود تا آنجا که ممکن است قضیهٔ کشف توطئۀ کودتای ۱۹۷۰ را تبدیل به سرمایهٔ سیاسی بزرگی برای خودش بکند. او موفق شد مردم عراق را متقاعد کند که آنها از جانب نیروهای خارجی در معرض تهدیدِ واقعاً بزرگی قرار دارند. او همچنین موفق شد به شاهِ ایران پیام بدهد که بعثیها هیچ ترسی از قدرت منطقهای روبهرشدِ همسایهٔ شرقیشان ندارند
imaanbaashtimonfared
صدام توانست کشف و خنثاسازی توطئۀ کودتا را تبدیل به یک پروژهٔ درخشان پروپاگاندایی کند؛ درست عین همان کاری که با محاکمه و اعدام «جاسوسان اسرائیلی» کرده بود. تشکیلات امنیتی صدام تکتک اسناد، سلاحها و تجهیزاتی را که از توطئهگران به دست آورده بودند به نمایش عمومی گذاشتند. به این ترتیب، بستههای پول، تجهیزات پیشرفتهٔ الکترونیکی، صدوسی تُن انواع تسلیحات و دیگر اقلام در نمایشگاهی در مرکز بغداد به نمایش درآمد. برخی از اسناد و اقلام کشفشده با دقت خاصی در ویترینهای شیشهای گذاشته شده بودند. اسناد و مدارک نشان میداد که کل عملیات کودتا را سفارت ایران در بغداد طراحی کرده بود. نامههای ردوبدلشده میان سفیر ایران و ژنرال الراوی در روزنامههای بغداد منتشر شد.
imaanbaashtimonfared
رژیم شاه، برای رسیدن به این هدف، در آوریل ۱۹۶۹، بدون اینکه عراقیها مرتکب هیچ عمل تحریکآمیزی شده باشند، ناگهان پیمان ۱۹۳۷ را ملغا اعلام کرد. در این پیمان کنترل آبراههٔ بسیار مهم شطالعرب، در حاشیهٔ شمالی خلیج فارس به عراق داده شده بود. افزون بر این، شاه ایران انبوهی از نیروهای نظامیاش را در مرز عراق مستقر کرد و حالت جنگی به خودش گرفت.
imaanbaashtimonfared
حلقآویز کردن آدمها در «میدان آزادی» به قدری عادی و معمولی شده بود که مردم اسم آنجا را گذاشته بودند «میدان اعدام». قربانیان ابتدا به «دادگاه انقلاب» آورده میشدند تا در آنجا در برابر دوربینهای تلویزیونی به جرایم ناکردهٔ خود اعتراف کنند و سپس آنها را تا محل اعدام اسکورت میکردند. محکومان نظامی تیرباران میشدند و محکومان غیرنظامی حلقآویز. اگر صدام تشخیص میداد که قربانی مورد نظر اهل اعتراف «داوطلبانه» نیست و با شکنجه کردن هم نمیتوان او را وادار به اعتراف کرد، اراذل و اوباش مسلح خود را روانه میکرد تا کلکش را بکنند
imaanbaashtimonfared
روشهایی که بعثیها برای تحمیل ارادهشان به کشور به کار میگرفتند تقریباً مشابه روشهایی بود که استالین، در شوروی، آنها را به کمال رسانده بود. تودهها باید «بازآموزی» و در ساختار سازمانی حزب درآمیخته میشدند. رقبا باید حذف میشدند و حس ترس و احترام عمیقی در قلبها و ذهنهای مردم عادی عراق به وجود میآمد
imaanbaashtimonfared
درست است که صدام به شدت از کمونیسم متنفر بود، اما بیشک دِین عظیمی به استالین داشت. صدام با مطالعۀ آثار و احوال استالین روشهای لازم برای ایجاد و حفظ حکومت تکحزبی را فراگرفته و به کار بسته بود.
imaanbaashtimonfared
یک ضربالمثل قدیمی عراقی میگوید بهتر است تو دشمنت را برای ناهار یک لقمهٔ چپ بکنی تا اینکه او تو را برای شام یک لقمهٔ چپ کند
imaanbaashtimonfared
شکست مصر در «جنگ ششروزه» موجب فوران عداوت اعراب علیه دولتهای عربیای شد که در وقوع این فاجعه نقش داشتند. شکست مصر و متحدانش در این جنگ فاجعهبار، موجب شد کرانهٔ غربی رود اردن، غزه، بلندیهای جولان و شبهجزیرهٔ سینا به دست اسرائیلیها بیفتد.
imaanbaashtimonfared
برخی همحزبیهای صدام که در آن زمان او را میشناختند به یاد دارند که وی در معدود جلسات دورهمی آنها حضور مییافت و کمحرف بود و اگر مجبور به حرف زدن میشد فقط دربارهٔ کمونیستهای اهریمنصفت و مضرات کمونیسم میگفت.
imaanbaashtimonfared
در روابط شخصی و اجتماعیاش همچنان خجالتی و ناشی بود. گاهی وقتها که پیشرفت کارهای حزبی منوط به معاشرتهای شخصی با بعثیهای همعصرش میشد، صدام به دلیل خجالتی بودن نمیتوانست از عهدهٔ این کار برآید. او با اینکه قدبلند و ورزیده بود و ظاهر جذابی داشت، اما لهجهٔ غلیظ دهاتیاش را حفظ کرده بود. عربی را محاورهای و بیادبانه حرف میزد و همین باعث میشد در جمع افراد متشخصِ بغدادی احساس کند انگشتنماست.
imaanbaashtimonfared
در جمع همکاران و دوستانش برخی جملات قصار استالین را زیر لب زمزمه میکرد؛ جملاتی از قبیل «اگر شخص وجود داشته باشد مسئله هم وجود دارد؛ اگر شخص وجود نداشته باشد مسئله هم وجود ندارد»
imaanbaashtimonfared
صدام طی دورۀ تبعیدش در قاهره به شدت تحتتأثیر استالین قرار گرفته بود. او از فرصت تبعید استفاده کرد و همهٔ کتابهای نوشتهشده پیرامون کار و زندگی استالین را خواند. باور کردن این موضوع دشوار است که دانشآموز متوسطی مثل صدام که بیشتر اوقات خود را در قاهره صرف ادارهٔ گنگها و ترساندن مخالفانش میکرد، توانسته باشد به صورت جدی دربارهٔ دیکتاتور شوروی مطالعه کند. اما به نظر میرسد که برخی وجوه بیرحمانهترِ آموزههای استالینی توانسته بود نظر موافق این کارآموز بعثی را جلب کند.
imaanbaashtimonfared
از بازجویان اصلی رژیم بود، به خانهام آمد و مسلسلش را بر زمین انداخت و با صدای دردناکی گفت: ’دیگر نمیتوانم ادامه بدهم، برای اینکه آنها آدمهای معمولی را روی سکوی اعدام میبرند. این برای من غیرقابل قبول و تحملناپذیر است. این آدمهای بیچاره جملگی فریاد میکشند شما را به محمد، شما را به علی ما را نکشید
imaanbaashtimonfared
اینها نیروهایی بودند که با شروع کودتا به خیابانهای بغداد هجوم آورده و با کمونیستها و دیگر حامیان قاسم درگیر شده بودند. این نبردی بود که سرانجام به سرنگونی قاسم منجر شده بود. اعضای «سپاه ملی» بازوبندهای سبز و سلاحهای نیمهخودکار داشتند. برخی از این سلاحها را سیا در اختیارشان گذاشته بود. اعضای «سپاه ملی» طی چند هفتهٔ نخست حکمرانی دولت بعثی تا میتوانستند مرتکب خشونتهای خونین شدند و از این حیث دلی از عزا درآوردند.
imaanbaashtimonfared
رهبر وقت عراق، عبدالکریم قاسم، خشونت و بیرحمیِ لازم برای بقا در سپهر سیاسی کشورش را نداشت. او به همین دلیل بسیاری از مخالفان سیاسیاش را، که به جرم توطئهچینی برای براندازی او محاکمه و زندانی شده بودند، از زندان آزاد کرد. البکر هم از جملۀ همین زندانیان بود که به لطف دلرحمی قاسم آزاد شد. او اندکی پس از آزادی، با همفکران بعثیاش متحد شد تا علیه قاسم دست به کودتا بزنند.
imaanbaashtimonfared
روابط صدام با آمریکاییها، مثل اغلب فعالیتهایش در قاهره، در هالهای از رمز و راز قرار دارد. یک دلیلِ این مرموزیت این است که غالب افرادی که صدام را در آن زمان میشناختند، طی سالهای بعد سربهنیست شدند
imaanbaashtimonfared
همانطور که جوزف استالین از نام لنین به مثابهٔ وسیلهای برای مشروعیتبخشی به حکومت خودش استفاده کرد، صدام هم از نام میشل عفلق برای موجه کردن جایگاه خودش در حزب بعث عراق استفاده کرد. صدام «لنین زندهای داشت که میتوانست او را در موقعیتهای مناسب به میدان بیاورد تا بر بحثها و استدلالهایش و از همه مهمتر بر جایگاه او به مثابهٔ حافظِ راستاندیشیِ حزبی در برابر گروههای حزبی جورواجور، مُهر تأیید بزند»
imaanbaashtimonfared
دکتر مُعله، مثل بسیاری از کسانی که همعصر صدام بودند و خاطراتی از او به یاد داشتند، سرانجام مجبور شد برای حفظ جانش از عراق فرار و در تبعید زندگی کند.
imaanbaashtimonfared
میگویند اولین خلافِ سنگینِ صدام زمانی بود که یکی از اقوامش را به دلیل توهین سهوی به پدرخواندهاش، حسن الابراهیم، کشت. گرچه هیچ مدرک موثقی برای اثبات این ادعا وجود ندارد، اما این نوع قتلها به قدری معمول بود که اصلاً نباید تعجب کرد حسن از پسر ناتنیِ قلدر و بیرحمش خواسته باشد از مهارتهای تازهاش برای حل منازعهای درونطایفهای استفاده کند.
imaanbaashtimonfared
بعضی زخمها و آسیبهای روحیِ وارد شده به صدام طی دوران تحصیل در مدرسه به قدری عمیق بودند که او سالها بعد، در بزرگسالی، به تکریت بازگشت تا دقیقاً از همان کسانی که در مدرسه آزارش داده بودند انتقام بگیرد. برخی از همکلاسیهای صدام بعدها خاطراتشان از او را تعریف کردند
imaanbaashtimonfared
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۴۹ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۴۹ صفحه
قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
۱۶۰,۰۰۰۲۰%
تومان