- طاقچه
- ادبیات
- شعر
- شعر نو
- کتاب هی آدم!
- بریدهها
بریدههایی از کتاب هی آدم!
۴٫۲
(۱۱۸)
شهر از آن موقع ناامن شد که هر کس خودش را گم کرد!...
Fateri47
و برای لمس پرواز قلندر، من جنون یک سقوط تا ته درهی مرگ در پس هر رویا به تمام پیکرم بخشیدم...
Sadaf
انگار میخواهید بگویید صفر چیز خیلی بدی است اما خیلی هم بد نیست، اصلا کسی روی ما حساب نکند بهتر است!...
Sadaf
اگر دیر کنیم، هر چه قدر هم دور شویم، یک روز، یک جا، با یک حرف، با
یک مکث، با یک سکوت، با یک عطر، با یک صدا، با یک رنگ! تمام راه
رفته را در یک آن برمیگردیم!
و آش همان آش میشود و کاسه همان کاسه...
گاهی که حواسمان نیست قسمتی از وجودمان را جا میگذاریم!...
Sadaf
هر وقت یاد بگیری چیزی را جا نگذاری یعنی بزرگ شدهای...
Sadaf
یک روز صبح خوب شو، یک روز صبح آیینه را ببخش و در جیبت بگذار...
Sadaf
چشم بسته با عصایشان راه میرفتم، نمیدانستم اعتماد عصای دست نمیشود اگر چشم بسته راه بروی!
Sadaf
خستهام با که درد دل کنم آخر؟!
گوشهایشان جای امنی برای شنیدن نیست که نیست!..
Sadaf
عوض شدن گاهی چه بیاندازه میتواند بیرحمانه و سخت باشد...
Sadaf
بگذار هفت رنگ باشند یا اصلا هفتاد رنگ! تو آنقدر سفیدی که رنگی نشوی...
Sadaf
بگذار هفت رنگ باشند یا اصلا هفتاد رنگ! تو آنقدر سفیدی که رنگی نشوی...
Sadaf
اینجا خیلی زود تغییر ذائقه میدهند! عسل هم که باشی در دهانشان
تلخ میشوی!...
Sadaf
بگذار از تو بد بگویند! بگذار چشمشان را ببندند و دهانشان را باز کنند...
آنقدر که قد و قوارهی واژههایشان تنها به دهان خودشان بیاید...
Sadaf
مادرم که در خانه نیست
خانه هم جای امنی نیست...
Sadaf
گلها همه خاکستری شدند پدر!
قاصدک خبر آورد از پدری که رفت و دیگر نیست که نیست...
شهر را بیتو گشتهام پدر اما! شیراز بدون تو جای ماندن نیست که نیست...
در خانه نشستهام شاید بیایی و پیدا کنی مرا...
صد حیف که زندگی بازی قایم باشک نیست که نیست!
گوش سپردهام اما در خانه صدایت نیست که نیست...
سوزاندند دل مرا... کجایی پدر؟
دستهایت به روی شانهام نیست که نیست...
کوه نمیخواهم پشت من باشد!
تکیهگاهم پدری بود که از حرم نگاهش اثری نیست که نیست...
شهر ماتم گرفته، بیدها همه میلرزند...
بوی عطرت بدون تو شوخی خنده داری نیست که نیست...
مادرم چای دم نمیکند دیگر...
بیتو خستگی رفتنی نیست که نیست...
اشک نمیریزد، گریه نمیکند مادر...
بغل گرفته قاب عکسی که صاحبش هر کجا باشد غایب نیست که نیست...
Sadaf
سیب و حوا عمریست سوژهی شعرها شده است...
آدم ولی سالهاست روی زمین گم شده است!
Sadaf
ز زندگی را با زهر نوشتند...
Sadaf
دروغ گو کم حافظه است...
حرف که میبافی، الفبا آلزایمر میگیرد!...
Sadaf
من اما همیشه به معجزههای کوچک اعتقاد دارم
Sadaf
اینجا گناه یکدیگر را به پای دروغ بودن مقدسات مینویسند...
Sadaf
حجم
۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
حجم
۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
قیمت:
رایگان