بریدههایی از کتاب آنی شرلی در اونلی (کتاب دوم)
۴٫۸
(۲۲)
وقتی به آینه نگاه میکرد، فقط چهرهای ظریف و رنگپریده با هفت ککومک روی بینیاش را میدید. ولی آینه هرگز نشان نمیداد که چطور احساسات رنگارنگ و مسحورکنندهاش، چون قابی گلیرنگ چهرهاش را آذین بسته بودند یا آنکه نگاه رؤیایی و خندان چشمهای درشتش چقدر اغفالکننده بودند
ماه نورد
جرم نابخشودنی، داشتن اهداف پست است نه شکستخوردن
یمنا
آنی میگفت هرگز نباید قلب کسی را بشکنیم. به نظر میآید شکستن قلب، خیلی دردناک است. اگر لازم باشد، بهتر است به یک پسر لگد زد تااینکه قلبش را شکست.
گوجه سبز
گاهیاوقات از حرف تا عمل، فاصله بسیار است.
Book
«ولی وقتی از تو یک سؤال عاقلانه میپرسم، باید عاقلانه جواب بدهی.»
Book
خُب، هیچوقت نمیشود دربارهٔ مردهای مجرد با اطمینان حرف زد.
Book
اینجا کسی که کمحرف باشد آدم عجیبی محسوب میشود.
Book
به نظر شما منطقی است که یک نفر سوزن و سنجاق را به بدن مردم فرو کند و بعد بگوید که ببخشید، به دل نگیرید، به این کار عادت کردهام؟
Book
او همهٔ موعظهها، نظرها و درخواستها را در شش کلمه خلاصه میکند و مثل آجر توی سرت میکوبد.
Book
همینطور است... همینطور است... اما جیب من عمیقتر از موافقت من است.
Book
اگر پول اضافی داشتم آنها را آتش میزدم و از تماشای سوختنشان لذت میبردم، ولی حاضر نبودم حتی یک سنت هم برای آن سالن خرج کنم
Book
مشغول بررسی مسافرهای کوچکی شد که بهسوی سرزمین بزرگسالی پیش میرفتند.
Book
پیشنهادهای او مثل فلفل است؛ اگر کم باشد عالی است، ولی هرچه زیادتر میشود، بیشتر میسوزاند.
Book
«اگر نصفهشب به اتاقت بروی، در را قفل کنی، پردهها را بیندازی و عطسه کنی، روز بعد، خانم لیند میپرسد سرماخوردگیتان خوب شد؟»
Book
این درس عبرتی بود تا دیگر درمورد هیچ گاوی قول ندهم.
yasin.B
پرفسور رنی۲۳ میگفت درست رفتار کردن با بچهها مهمتر از الفبا و ریاضی یاد دادن به آنهاست.»
negrary
آنی که داشت با کلاسدومیها روخوانی تمرین میکرد، سرش را بهطرف او برگرداند و بهسردی گفت: «باربارا! تو که نمیتوانی درست راه بروی، بهتر است سر جایت بنشینی. واقعاً برای دختری در سنوسال تو خجالتآور است که اینقدر بیدستوپا باشد.»
soha_rj
نگاه غصهدار آنی عذابش میداد. او گفت: «فکر کنم پائول اروینگ هیچوقت در کلیسا روی گردن یک دختر، کرم نمیگذارد، نه؟»
آنی با ناراحتی گفت: «نه، هرگز.»
دیوی گفت: «خُب، پس من هم ازاینبابت متأسفم. ولی کرم درشت و خوبی بود. وقتی وارد کلیسا میشدیم آن را از روی پلهها برداشتم. حیفم آمد هیچ استفادهای از آن نکنم. به نظر تو جیغهای آن دختر خندهدار نبودند؟»
soha_rj
به نظر من بحثکردن با یک درخت نتیجهبخشتر از بحثکردن با مارتاست.
Book
زندگی همواره غنی و پربار است، فقط باید یاد بگیریم که چطور دریچهٔ قلبمان را به روی اینهمه نعمت و ثروت باز کنیم.
Book
حجم
۲۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۲۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۹,۰۰۰۴۰%
تومان