بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوسویی در تاریکی | طاقچه
تصویر جلد کتاب سوسویی در تاریکی

بریده‌هایی از کتاب سوسویی در تاریکی

انتشارات:نشر افرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۴ رأی
۴٫۳
(۱۴)
گذشته هرگز جایی که سعی می‌کنیم نگهش داریم نمی‌ماند. نمی‌توانیم گذشته را پشت کمد پنهان کنیم و امیدوار باشیم فراموش‌مان شود.
n re
وقتی مردم از لحاظ فیزیکی آسیب می‌بینند می‌توانی آن را در کبودی‌ها و زخم‌ها ببینی ولی وقتی به لحاظ احساسی و ذهنی آسیب می‌بینند تا اعماق وجودشان رسوخ می‌کند. می‌توانی تمام شب‌های بی‌خوابی را در انعکاس چشم‌های‌شان ببینی. می‌توانی لکه‌های دائمی اشک را روی صورت‌شان و هر کشمکش خشم را در چین‌های پیشانی‌شان ببینی.
n re
اعتماد همه‌چیزه. صداقت همه‌چیزه.
n re
امیدی کاذب که بدتر از ناامیدی کامل است.
n re
ما زنان در طول روز به روش‌های نامحسوس زیادی از خودمان محافظت می‌کنیم: از خودمان در برابر سایه‌ها، مهاجمان نادیده، داستان‌های تخیلی و افسانه‌های شهری محافظت می‌کنیم. درواقع چنان نامحسوس که خودمان هم به‌سختی متوجه انجام آن می‌شویم. قبل از تاریک شدن هوا محل کار را ترک می‌کنیم. در غیر این صورت، کیف‌مان را یک‌دستی به سینه می‌فشاریم
n re
«حتی خداحافظی هم نکرد. لعنتی حتی یه دلیل هم برامون نیاورد. فقط رفت.»
n re
ترسیدن یک روند یادگیری است، پیشرفتی مداوم از یک تهدید ملاحظه شده به تهدید دیگر که خطرناک‌تر از قبلی است.
سمیرا میرزایی
هرکسی که با هیولاها مبارزه می‌کند باید مراقب باشد در طی این روند به هیولا تبدیل نشود. اگر مدتی طولانی به یک پرتگاه خیره شوید، پرتگاه نیز به شما خیره خواهد شد.
AS4438
قبل از تاریک شدن هوا محل کار را ترک می‌کنیم. در غیر این صورت، کیف‌مان را یک‌دستی به سینه می‌فشاریم و در دست دیگر کلیدها را مثل سلاح لای انگشتان‌مان می‌گیریم و به طرف ماشین‌مان می‌رویم که به طرزی استراتژیک زیر چراغ خیابان پارک شده است. به ماشین نزدیک می‌شویم و قبل از اینکه قفل را باز کنیم به صندلی عقب نگاهی می‌اندازیم. تلفن همراه‌مان را محکم در دست می‌فشاریم و انگشت اشاره‌مان فقط یک حرکت افقی با تماس با مرکز پلیس فاصله دارد. وارد ماشین می‌شویم. دوباره آن را قفل می‌کنیم. وقت تلف نمی‌کنیم. سریع راه می‌افتیم.
کارنبر1234598765
هرکسی که با هیولاها مبارزه می‌کند باید مراقب باشد در طی این روند به هیولا تبدیل نشود. اگر مدتی طولانی به یک پرتگاه خیره شوید، پرتگاه نیز به شما خیره خواهد شد. فریدریش نیچه
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
مرگ چیزی است که می‌توانیم مهارش کنیم و آن را در دستان‌مان قاب کنیم و محکم بگیریم و اجازه ندهیم فرار کند
سمیرا میرزایی
گذشته هرگز جایی که سعی می‌کنیم نگهش داریم نمی‌ماند. نمی‌توانیم گذشته را پشت کمد پنهان کنیم و امیدوار باشیم فراموش‌مان شود.
سمیرا میرزایی
همه مثل هم هستند: افراد تنهایی که به دنبال همراه هستند، هر نوع همراهی.
سمیرا میرزایی
ولی اگر خانه امن نباشد، چه؟ اگر مطمئن نباشد؟ اگر دستان از هم گشودهٔ روی پله‌های ایوان خانه که به درون آن می‌پری، متلعق به همانی باشد که باید از آن فرار کنی، چه؟
سمیرا میرزایی
خانه به معنی امنیت و اطمینان است. جایی که بعد از ساعت نه و شروع منع رفت‌وآمد، به آن می‌روی.
سمیرا میرزایی
ما زنان در طول روز به روش‌های نامحسوس زیادی از خودمان محافظت می‌کنیم: از خودمان در برابر سایه‌ها، مهاجمان نادیده، داستان‌های تخیلی و افسانه‌های شهری محافظت می‌کنیم. درواقع چنان نامحسوس که خودمان هم به‌سختی متوجه انجام آن می‌شویم.
سمیرا میرزایی
ترسیدن باید یک روند تکاملی آهسته باشد
سمیرا میرزایی
هر دو مرگ را درک می‌کنند، اینکه چقدر سریع می‌تواند تو را با خودش ببرد و چقدر ناعادلانه می‌تواند بر قربانی‌اش ادعای مالکیت کند.
n re
می‌شود کسی را دوست داشت و بی‌دلیل از دستش داد. می‌شود یک فرد کاملاً خوب را پیدا کنی و بعد یک روز صبح از خواب بیدار شوی و ببینی بدون هیچ ردی ناپدید شده است؛ به زور یا به خواست خودش.
n re
همه به یک راه نجات احتیاج دارند؛ قایقی در دوردست‌ها وقتی احساس می‌کنی در حال غرق شدن هستی.
n re

حجم

۳۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۳۶ صفحه

حجم

۳۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۳۶ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد