بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دروغ هایی که به خودمان می گوییم | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دروغ هایی که به خودمان می گوییم

بریده‌هایی از کتاب دروغ هایی که به خودمان می گوییم

ویراستار:علی سوری
امتیاز:
۳.۳از ۷۰ رأی
۳٫۳
(۷۰)
تحمّل‌ناپذیر خواهرم فریاد زد، «جان، جان!» او که دو و نیم ساله بود، روی تخت نوزاد کنار پنجره ایستاده بود؛ جایی که در آن برادر یک‌ونیم ساله‌ام در بندهای پرده گیر افتاده بود و داشت خفه می‌شد. از تختم بیرون پریدم، به طرف تخت نوزاد دویدم، از آن بالا رفتم و تلاش کردم به خواهرم کمک کنم تا برادرم را در حالی که پاهایش در هوا تکان می‌خورد، بالا نگه دارد. او که داشت به خودش می‌پیچید و لگد می‌زد، زیادی سنگین بود. به تلاش کردن و تلاش کردن ادامه دادیم تا او را بالا بکشیم و گردنش را از بندها رها کنیم، ولی نتوانستیم.
me

حجم

۱۹۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

حجم

۱۹۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

قیمت:
۴۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۵
۶
صفحه بعد