بریدههایی از کتاب شجاعت: چیره شدن بر ترس و برانگیختن اعتماد به نفس
۳٫۷
(۲۵)
مبارزی درون شما وجود دارد. در آنجاست، اما نادیده گرفته شده، سرکوب شده و اجازه نیافته است به بار بنشیند. برای آن که به این مبارز اجازۀ ابراز بدهید، باید برای خودتان ناآشنا بشوید. یعنی از حیطۀ امن خود بیرون بیایید، هر چه را چسبیدهاید، رها کنید و تصویری را که از خودتان ساخته و بارها و بارها تلاش کردهاید مطابق آن زندگی کنید، کنار بگذارید. وقتی به آن تصویر که احتمالاً مربوط به گذشتۀتان میشود، میچسبید، تعبیر جدید شما هیچگاه نمیتواند آشکار شود. بخشی از شما - مبارزی شجاع - منتظر است تا زندگی کند.
f.r
وقت آن رسیده که استعدادها و هدایای خود را کشف کنید و همۀ کارهایتان را نیز قدر بدانید و محترم بشمارید. وقت آن است که بیهمتایی خود را بکاوید، خود را تحسین و قبول کنید و اجازه دهید نور شما بدرخشد. میدانم بسیاری از مردماز این خجالت میکشند که فکر کنند عالی، زیبا، مهربان، دوستداشتنی یا باهوش هستند؛ به ویژه، اعلام این مطالب با صدای بلند خجالتآور است. شاید به شما گفته باشند که ازخودراضی یا خودبین نباش. شاید حتی باور داشته باشیدبیاهمیت جلوه دادن بهترین بخشهای وجودتان واقعاً شما را انسان بهتری میکند، اما اگر میخواهید شجاع و سرمشقی برای همۀ کسانی باشید که آماده هستند نیروی خود را به دست بگیرند، باید برای نشان دادن کل وجودتان به جهان آمادگی داشته باشید. باید شجاعانه زنجیرهای معمولی و پیش پا افتاده بودن را پاره کنید تا نوری شوید که جهان به آن نیاز دارد.
f.r
با نفسی عمیق این عبارات را فروببرید: شما انسانی عالی در این جهان هستید که وظیفۀتان به عنوان مبارزی شجاع آن است که همۀ وجود خارقالعاده و آسمانیتان را نشان دهید و منبع خود را با چنان عشقی پرکنید که حتی اگر نود و نه درصد مردم شما را طرد کنند، باز هم احساس بسیار خوبی در بارۀ خود داشته باشید.
f.r
باید صبح که از خواب بیدار میشوید، از خود بپرسید: «بالاترین و بهترین علاقهام که امکان مفید بودن برای خودم و جهان را به من میدهد، چیست؟»
f.r
«تا وقتی کسی متعهد نشود، تردید، احتمال عقبنشینی و همواره بینتیجه بودن وجود دارد. با در نظر گرفتن همۀ ابتکار عملها و خلاقیتها میتوان یک حقیقت بنیادی را دید که ندانستن آن، طرحهای بیهمتا و ایدههای بیشماری را از بین برده است: در لحظهای که شخص به طور قطع خود را متعهد میکند، مشیت الهی نیز به حرکت درمیآید. همه گونه پیشامدهایی برای کمکبه شخص رخ میدهند که در غیر این صورت هرگز روی نمیدادند. زنجیرهای از رویدادها در نتیجۀ این تصمیم ایجاد میشوند و انواع ماجراها، دیدارها و کمکهای مادی پیشبینی نشده به سودشخص رخ میدهند؛ امکاناتی که هیچ کس نمیتواند حتی در خیال گمان کند، در اختیار او قرار میگیرند. هر کاری را که میتوانید انجام دهید یا رؤیای آن را در سر بپرورانید، آغاز کنید. بیباکی بانبوغ، قدرت و جادو همراه است.»
f.r
یک رؤیای نیرومند و روشن این قدرت را دارد که از واقعیت کنونی شما فرا بگذرد و چالشهای روزانۀتان را که شاید شما را در همین جایی که هستید، گرفتار نگه دارند، دور بزند. یک رؤیای خلاق یا حقیقی، مانند نیرویی عمل میکند که شما را از ماجراها و پیشبینی پذیری زندگی روزانه بالاتر میبرد و حمایتتان میکند تا انتخابهایی خارقالعاده داشته باشید. این انتخابهای تازه، شور و شوق شما را آزاد میکنند. رؤیا و شور، دو روی یک سکه هستند و وجود یکی از آنها بدون دیگری ممکن نیست. همین که به فراخوان رؤیایتان توجه کنید، صداهای خسته و قدیمیِ تردید و انفعال، در نتیجۀ همسرایی امید، شوق، خوشبینی و شور درونی، خاموش میشوند.
رؤیا شما را بالا میبرد و لبخندی پنهانی بر لبانتان مینشاند، زیرا میدانید هدیهای بسیار خاص برای سهیم شدن دارید.
f.r
آیا میخواهید با هر تقلایی چیزی را در کنترل خود نگه دارید که به هر حال از اختیار شما خارج است؟ یا میخواهید زندگیتان را به طرح آسمانی آن واگذارید؟ میخواهید مخالفت و تقلا را انتخاب کنید یا تسلیم را انتخاب میکنید که اطمینان و شجاعت را به شما برمیگرداند و امکان پیشرفت را برایتان فراهم میسازد؟ هیچ کس نمیتواند به جای شما مبارزه کند. هیچ کس نمیتواند به جای شما تصمیم بگیرد.
ما باید تصمیمهایمان را بگیریم و کسانی را پیرامون خود گرد آوریم که احساس توانمندی به ما میدهند؛ آنهایی که میتوانند از محدودیتهای گذشتۀمان درگذرند و ما را همان گونه که هستیم، ببینند.
f.r
اجتناب که شکل دیگری از ترس است، شاید شما را وادارد بر هر چیزی، غیر از واقعیت کنونی زندگیتان - درست همان گونه که هست - متمرکز شوید. شاید صدها راه بیابید - برای نمونه، بخورید، غیبت کنید، سرزنش کنید، مهمانی بروید یا بیش از اندازه به کار بپردازید - تا بر هر موضوعی متمرکز شوید؛ غیر از آنچه لازم است هماکنون در زندگی خود مورد بررسی قرار دهید. اگر چه شاید بخواهید قوی، شجاع و مطمئن باشید، ممکن است از فکر ایجاد تغییرات ضروری در زندگی خودبه لرزه بیفتید و از این که نتوانید آن را به انجام برسانید، وحشتزده شوید. پس روی خود را برمیگردانید و بی سر و صدا در خلسۀ انکار پیش میروید. چرا؟ زیرا در داستانی که آفریدهاید، احساس امنیت میکنید. شما با جهانبینی کوچکتر و «قابل کنترلتر» خود راحت هستید؛ دیدگاهی که با همۀ بهانهها، توجیهها، داوریها و ترسهای آشنایش به سادگی تشخیص داده میشود.
f.r
میتوانیم با این هشیاری زندگی کنیم که عشقی بزرگ به ما ارزانی شده است. میتوانیم با این شناخت زندگی کنیم که هر تقلایی در زندگیمان نه تنها برای تکامل جان ما مفید است، بلکه برای دیگران نیز فایدهدارد.
f.r
نویسندۀ توانا، آسترید آلودامینویسد:
«بیشترِ عمرم را به راه رفتن زیر ابر سنگین حسادت گذراندهام که قطرههای باران اسیدی آن، دیدم را تار و قلبم را سوراخسوراخ کرد. پس از آن که آموختم از چتر اطمینان استفاده کنم، آسمان برایم باز شد و خورشید شادی، همراه وفادارم شد.»
f.r
شاید ترس به شکل وسواس در بارۀ خود آشکار شود. به این ترتیب که بارها و بارها به این صدا گوش میدهید که چرا شایستۀ بدنی که آرزو دارید، عشقی که آرزو دارید، سلامت و نشاطی که آرزو دارید، شغلی که آرزو دارید یا صمیمیتی که آرزو دارید، نیستید.
f.r
هر بار که ترس را انتخاب میکنید، بالاترین امیدها و آرزوهایتان را گم میکنید. آنگاه تسخیر گذشتۀ خود میشوید و اوج نمیگیرید تا به آیندهای که آرزو دارید و شایستۀ آن هستید، برسید. ترس فریاد میکشد: «رها نکن! کینهها، خشم، اندوه و بهانههایت را کنار نگذار!» ترس، شما را میترساند و میگوید بیتردید شکست خواهید خورد. ترس با شادمانی، همۀ دفعاتی را که سعی کردید، اما موفق نشدید، به رخ شما میکشد. ترس، پرگویی یکنواخت و کسالتباریست که از آغاز کودکی در ذهن شما انباشتهاند و پیوسته هشدار میدهد: «مواظب باش! این وضعیت نمیتواند ادامه یابد. هیچ کس نمیتواند همه چیز را با هم داشته باشد. مگر فکر میکنی کی هستی؟» به جای این که از خودتان دفاع کنید و در مقابل، فریاد بکشید: «من نیرومند، مطمئن و باارزش هستم»، تسلیم ترس میشوید، با خجالت سرتان را خم میکنید و به همان مسیر کنونی ادامه میدهید؛ حتی اگر آن را دوست نداشته باشید و حتی اگر شما را پایین بکشد.
f.r
بیشترِکسانی که به من مراجعه میکنند، در بیشتر زمینههای زندگی خود موفق و کارآمد هستند، اما در جایی گرفتار شدهاند. به نظر میرسد نمیتوانند از برخی موانع که سر راهشان پدید میآید، بگذرند. متوجه شدهام بیشترِ موانعی که جلوی خوشحالی، خوشبختی و پیشروی این آدمها را میگیرد، از دوران کودکیشان سرچشمه گرفته، نسل به نسل منتقل شده و معمولاً حاصل وضعیتیست که زندگی به آنها عرضه کرده است.
f.r
توان ما در نفوذ به درون ترس و شجاعانه اقدام کردن، به این بستگی دارد که آیا انتخابهایمان براساس تفکر و برنامهریزی شکل گرفته است یا در حال غیر ارادی، یعنی حالتی بدون فکر یا بدون احساس که ما را به تکرار الگوهای پیشین وامیدارد.
VahshI B
«تا وقتی کسی متعهد نشود، تردید، احتمال عقبنشینی و همواره بینتیجه بودن وجود دارد. با در نظر گرفتن همۀ ابتکار عملها و خلاقیتها میتوان یک حقیقت بنیادی را دید که ندانستن آن، طرحهای بیهمتا و ایدههای بیشماری را از بین برده است: در لحظهای که شخص به طور قطع خود را متعهد میکند، مشیت الهی نیز به حرکت درمیآید. همه گونه پیشامدهایی برای کمکبه شخص رخ میدهند که در غیر این صورت هرگز روی نمیدادند. زنجیرهای از رویدادها در نتیجۀ این تصمیم ایجاد میشوند و انواع ماجراها، دیدارها و کمکهای مادی پیشبینی نشده به سودشخص رخ میدهند؛ امکاناتی که هیچ کس نمیتواند حتی در خیال گمان کند، در اختیار او قرار میگیرند. هر کاری را که میتوانید انجام دهید یا رؤیای آن را در سر بپرورانید، آغاز کنید. بیباکی بانبوغ، قدرت و جادو همراه است.»
papar
کینهورزی و سرزنش، از کارهای ایگوست و تسلیم و بخشایش، از کارهای خدایی. در هر لحظه این انتخاب را داریم که یا با ایگو هماهنگ شویم یا با عشقی مقدس که ما را به این جهان آورده است. با گشایش دل، به لطف و رحمت و جریان معجزاتی پایانناپذیر گام میگذاریم که زندگی به ما عرضه میکند.
papar
بیشتر اوقات، مسایلی که دردناکتر از همه باقی میمانند و مانند لنگری دوتُنی به گردن ما آویزان هستند، از باوری برمیخیزند که منتظر و خواهان درمان است. چنین باورهایی پنهان هستند؛ یعنی در دیدرس ما نیستند و بیرون از خودآگاهیمان قرار دارند. اگر چه آنها پنهان هستند، به هر حال رفتارما را تعیین میکنند. من این باورها را باورهای سایه میخوانم. وقتی نمیخواهیم یا نمیتوانیم مسؤولیت زندگی خود را بپذیریم، میتوانیم مطمئن باشیم که باوری ناخودآگاه، انتخابهای ما را تعیین میکند.
papar
به شجاعت یک مبارز نیاز است تا قبول کنیم دیدگاه، حقیقت، هدایا و حضور ما در این جهان اهمیتدارد. لزومی ندارد این حق را به دست آورید؛ این حقیست که با به دنیا آمدن به شما داده شده است.
k***ag
به ذهنمان یاد میدهیم که باور کند بیچاره، ناشایسته و ناتوان هستیم. این سه حالت عاطفی، احساس قربانی بودن به ما میدهند.
aminghasemi
شایستۀ ایجاد تغییرات بزرگی که اساس آیندۀما را دگرگون میسازد،
aminghasemi
حجم
۱۸۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۸۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان