بریده‌هایی از کتاب آنچه پرنده کوچک به من آموخت

«دوستان، تو تصویر بلندپروازانه‌ی من برای آینده، آدم‌ها با توئیتر رژیم‌های خودکامه رو سرنگون می‌کنن و بعد از این کار، با اسپری طرح این پرنده رو روی دیوارهای فرو‌ریخته‌ی ظلم می‌کشن.

اگر فرصت را خودتان بسازید، خودتان هم اولین کسی هستید که می‌توانید از آن استفاده کنید.

هیچ‌کس عاری از خطا نیست و وقتی خود را این‌طور نشان می‌دهید، هیچ‌کس حرف‌تان را باور نخواهد کرد. ما نه‌تنها کاربران عصب

محدود‌کردن گزینه‌ها باعث می‌شد که نقطه‌ای برای شروع پیدا کنم.

فرصت‌های واقعی در فهرست استخدامی وجود ندارند و با عنوانی مثل «این فرصت عالی می‌تواند مال شما باشد» هم از صندوق پست‌تان سر در نمی‌آورند. خلق رویاها اولین و بزرگ‌ترین گامی است که برای واقعی‌کردن آن‌ها باید بردارید. وقتی این حقیقت ساده را فهمیدید، جهان تازه‌ای از امکانات به روی‌تان باز می‌شود.

به کمک‌کردن به دیگران به‌شکل چشم‌پوشی یا دریغ‌کردن خود از چیزی فکر نکنید. به چیزی که به دست می‌آورید فکر کنید. ماجرا یک پارادوکس است، اما در حقیقت کمک به دیگران کمک به خود است.

بهترین چیزی که می‌توانم در مورد پول‌دار‌شدن بعد از یک دوره بدهی بگویم، این است که پول مثل سیستم ایمنی می‌ماند. وقتی بدهی دارید ـ و سال‌ها با این موضوع درگیر هستید که کدام صورتحساب را اول بپردازید و کدام را یک ماه دیگر عقب بیندازید ـ همیشه روی لبه زندگی می‌کنید. هر هزینه‌ی کوچکی، به استخوان‌های‌تان فشار می‌آورد. هر انتخابی می‌تواند آستانه‌ی یک دعوای حسابی میان شما و همسرتان باشد. اگر پول کافی داشته باشید ـ نه این‌که پول‌دار باشید؛ همین‌قدر که نیازهای‌تان رفع شود، قبض‌های‌تان را بدهید و کمی هم پس‌انداز کنید ـ اضطراب دائمی‌تان ناپدید می‌شود. نگرانی ریشه‌داری که در وجودتان هست، بالاخره ریشه‌کن می‌شود. مهم‌ترین اثر پول بر من این بود که حالا هر روز خدا را شکر می‌کنم که از دست این اضطراب و دلهره خلاص شده‌ام.

تصویر را کوچک کنید، از بالا نگاهی به زندگی خود بیندازید و ببینید خودتان دوست دارید کجا بروید.

خلق رویاها اولین و بزرگ‌ترین گامی است که برای واقعی‌کردن آن‌ها باید بردارید.

اگر فرصت را خودتان بسازید، خودتان هم اولین کسی هستید که می‌توانید از آن استفاده کنید.

فرصت‌های واقعی در فهرست استخدامی وجود ندارند و با عنوانی مثل «این فرصت عالی می‌تواند مال شما باشد» هم از صندوق پست‌تان سر در نمی‌آورند.

هیچ موفقیتی تضمین نشده، ولی اگر واقعاً به کارتان علاقه نداشته باشید، شکست حتمی است.

من نمونه‌ی درخشانی نبودم؛ اصلاً چیز خاصی نبودم. ولی در یک حوزه متخصص بودم: خلق فرصت برای خودم.

حتا ساده‌ترین ابزارها هم می‌توانند به افراد قدرت کارهای بزرگی را بدهند.

توجه به کاربران یعنی توجه به تک‌تک آن‌ها، چه صبح و چه شب.

خیلی بعدتر بود که فهمیدم چنین تفکری اصل نوآوری و کارآفرینی را تشکیل می‌دهد ـ یعنی همین که بتوانی رخ‌دادن وقایع را برای خودت پیش بیاوری. ولی این مسئله برای موفقیت در هر بخش دیگری از زندگی هم حقیقت دارد

اگر قرار است به پتانسیلی که در نظر دارید دست یابید، باید تمام توجه خود را وقف آن کنید. ریسک‌کردن مسیری است که به موفقیت منتهی می‌شود.

اگر نمک‌پاشیدن به زخم هم مدال افتخار داشته باشد، همه‌ی آن‌ها ناخواسته این مدال افتخار را برنده شده بودند

دانشگاه آن‌ چیزی نبود که همیشه تصورش را می‌کردم.

ما می‌توانیم کار را با بلندپروازی بیش‌تر و راه‌های بهتر برای اندازه‌گیری موفقیت انجام دهیم.