بریده‌هایی از کتاب افسانه کاریزما

در چند ثانیه نخست یک ملاقات، افراد مواردی مثل طبقه اجتماعی، ثروت، تحصیلات و موفق بودن طرف مقابل را ارزیابی می‌کنند. در ادامه به سراغ چیزهای جزئی‌تر مثل هوش، اعتماد به نفس و صمیمیت می‌روند. هرچند این قضاوت‌های اولیه در زمان کوتاهی اتفاق می‌افتد، اما سال‌ها در ذهن افراد باقی می‌ماند.

تصویر اولیه‌ای که در ذهن دیگران بر جای می‌گذاریم، بسیار مهم است؛ بخصوص که تنها یک فرصت کوتاه برای برجای گذاشتن بیشترین تأثیر در اختیار داریم.

۲- تمرین دلسوزی: حسن نیت و دلسوزی باعث می‌شود قدرتتان را متعادل کنید. همچنین دلسوزی می‌تواند همچون یک راه‌حل میانبر برای پایان دادن به گفتگوهای دشوار باشد. در سه مرحله سعی کنید نسبت به یکی از آشنایان خود احساس دلسوزی داشته باشید: گذشتهٔ او را تصور کنید؛ چه می‌شد اگر شما در خانواده آن‌ها بزرگ می‌شدید و تجربیات او را از سر می‌گذراندید؟ زمان حال او را تصور کنید؛ خودتان را جای او بگذارید و از دریچه

۱- تمرین قدرشناسی: به بدن و محیط اطراف خود نگاه کنید. موارد کوچک و ملموسی را بیابید که به خاطرشان قدردان هستید. سه نعمتی که وجودشان را تأیید می‌کنید، یادداشت کنید. این تمرین کمک می‌کند نسبت به پیرامون خود مهربان و مثبت‌اندیش باشید.

۱- برای داشتن یک ارتباط گرم و جذاب با کسی، از رو در رو نشستن با او اجتناب کنید. از این پس حواستان باشد برای معاشرت با افراد، کنار آن‌ها یا با رعایت یک زاویه ۹۰ درجه بنشینید؛ چرا که در این موقعیت افراد بیشترین احساس راحتی را دارند.

دوست دارید از این ویژگی جادویی اندکی بهره‌مند باشید. در هر صورت خبر خوبی برایتان داریم؛ نویسندهٔ این کتاب در سخنرانی‌هایش کاریزما را به دیگران آموزش می‌دهد. جای تعجب ندارد که داشتن کاریزما در دنیای تجارت نیز یک امتیاز به شمار می‌آید. یک فرد کاریزماتیک به راحتی

تحقیقات زیادی نشان داده است که کاریزما نتیجهٔ برخی رفتارهای غیر زبانی خاص است و به زبان بدن مربوط می‌شود. ما می‌توانیم در هر لحظه‌ای که بخواهیم، کاریزماتیک باشیم؛ زیرا حرکات بدن ماست که کاریزما را نشان می‌دهد. با این حال، نمی‌توانیم همیشه به یک اندازه جاذبه داشته باشیم و سطح کاریزمای ما همیشه در نوسان است. به همین دلیل است که مردم یک فرد خاص را گاهی اوقات کاریزماتیک می‌دانند و گاهی چنین اعتقادی ندارند.

کوچک شمردن موانع احساسی روش بسیار خوبی برای مقابله با آن دسته از افکار منفی است که می‌تواند به کاریزمای شما آسیب برساند.

۱- برای داشتن یک ارتباط گرم و جذاب با کسی، از رو در رو نشستن با او اجتناب کنید. از این پس حواستان باشد برای معاشرت با افراد، کنار آن‌ها یا با رعایت یک زاویه ۹۰ درجه بنشینید؛ چرا که در این موقعیت افراد بیشترین احساس راحتی را دارند.

افسانه کاریزما رازهایی برای داشتن شخصیتی کاریزماتیک و تأثیرگذار نویسنده: اولیویا فاکس کابان مترجم: رضا اردلان شنیدار

تمرین متا: یک تمرین چند هزار سالهٔ بودائی به معنای عشق‌ورزی به مهربانی: در یک جای راحت بنشینید، چشمان خود را ببندید، نفس‌های عمیق بکشید و اجازه دهید نگرانی‌ها از وجودتان خارج شوند. به هر رویدادی از زندگی که در آن یک کار خوبِ بزرگ و یا کوچک انجام داده‌اید، فکر کنید. حال به موجودی فکر کنید که شما را صمیمانه دوست دارد. این موجود می‌تواند حقیقی، خیالی، اسطوره‌ای، انسان یا غیر انسان و حتی عروسک باشد. این موجود را تصور کنید و اجازه دهید محبت، گرمی و لطف او شما را در برگیرد. او بر خلاف منتقد درونتان، وجود کاملی به شما اعطا می‌کند و احساس می‌کنید که شما را با تمام وجود پذیرفته است؛ علیرغم ناکامل بودنتان در این مرحله از رشد.

ما چهار سبک متفاوت کاریزما داریم: کاریزمای توجه، بصیرت، مهربانی و قدرت. البته انواع دیگری از کاریزما نیز وجود دارد، اما سبک‌های ذکر شده بسیار کاربردی بوده

۳- تمرین بروز آسیب‌پذیری: نشان دادن اندکی ضعف به دیگران باعث قدرتمندتر شدن شما خواهد شد. با ابراز آسیب‌پذیری، آن‌ها شما را فردی معمولی مانند خود تلقی می‌کنند. برای تمرین این کار، ابتدا نقطه ضعف کوچکی را که قابل اشتراک‌گذاری است، انتخاب کنید. سپس حین گفتگو، فرایند اشتراک‌گذاری را با جملاتی مانند «می‌دانی، باید بگویم که ...» یا «کمی دستپاچه هستم که این موضوع را می‌گویم، اما من ...» آغاز کنید. پس از صحبت کردن درباره نقطه ضعفتان، از طرف مقابل خود تقاضای رازداری کنید. این کار باعث می‌شود دیگران ارزش آن گفتگو را بیشتر بدانند، چرا که مردم عاشق رازها هستند.

برای رسیدن به وضعیت «حضور در زمان حال» و داشتن توجه و تمرکز کافی، تمرین زیر را انجام دهید. هدف تمرین این است که بتوانید تمام توجه خود را به یک موضوع مشخص معطوف کنید. زمان‌سنج را روی یک دقیقه تنظیم کنید، چشمان خود را ببندید و در نهایت آرامش سعی کنید تا بر یکی از سه مورد زیر تمرکز کنید: ۱- صداها: بر صداهایی که پیرامون خود می‌شنوید، تمرکز کنید؛ تصور کنید گوش‌هایتان همچون دیش‌های ماهواره‌ای هستند که تمام صداها را ضبط می‌کنند. ۲- تنفس: روی نفس کشیدن خود تمرکز کنید؛ در حالی که دم و بازدم انجام می‌دهید، بر حرکات و حس‌هایی که به شکم یا سوراخ‌های بینی‌تان وارد می‌شود، دقیق شوید. باید کاملاً متوجه فرایند تنفستان شوید. ۳- انگشتان: تمام توجه خود را بر حواس انگشتان پایتان متمرکز کنید.

خبر خوب اینکه کوچک‌ترین تغییری در میزان حضور شما در تعاملات اجتماعی تأثیر زیادی بر دیگران می‌گذارد، زیرا کمتر کسی از این ویژگی برخوردار است. اگر بتوانید واقعاً به دیگران توجه کنید، این ویژگی شما را از مردم عادی متمایز می‌سازد و افراد از بودن در کنار شما احساس متفاوتی خواهند داشت. آن‌ها توجه کامل شما را درک کرده و احساس می‌کنند که در آن لحظه، مهم‌ترین چیز در دنیا هستند. در چنین شرایطی فقط یک گفتگوی پنج دقیقه‌ای کافی است تا یک فرد غریبه را تحت تأثیر قرار داده و پیوندی احساسی با او برقرار کنید. تمرین

۳- تمرینِ قدرت کلامی: اگر می‌خواهید قدرت را از طریق کلام خود بروز دهید، این دستورالعمل را به کار ببندید: کُند صحبت کنید؛ در ذهنتان لحن یک نوجوان مضطرب را که با سرعت زیاد صحبت می‌کند با لحن کُند و گیرای یک قاضی هنگام قرائت یک حکم، مقایسه کنید تا متوجه تفاوت اثرگذاری آن‌ها شوید.

‫نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که در یک محیط کاری، همهٔ افراد به عملکرد افراد کاریزماتیک نمره بالایی می‌دهند. محققان دریافتند که زیردستان مدیران کاریزماتیک به شدت به اهداف مدیران خود پایبند هستند. آن‌ها اغلب فراتر از

دوست دارید از این ویژگی جادویی اندکی بهره‌مند باشید. در هر صورت خبر خوبی برایتان داریم؛ نویسندهٔ این کتاب در سخنرانی‌هایش کاریزما را به دیگران آموزش می‌دهد. جای تعجب ندارد که داشتن کاریزما در دنیای تجارت نیز یک امتیاز به شمار می‌آید. یک فرد کاریزماتیک به راحتی

«توجه نسبی پیوسته» نام دارد. در این حالت ما نمی‌توانیم به هیچ چیزی به طور کامل توجه کنیم. دانشمندان بر اساس نتایج یک تحقیق دریافتند که هر فرد به طور متوسط نیمی از زمان خود را در ذهنش سرگردان است و به چیزی غیر از آنچه در حال انجامش است، فکر می‌کند. در واقع تنها فعالیتی که افراد نسبتاً بر روی آن تمرکز دارند، روابط جنسی است.

در چند ثانیه نخست یک ملاقات، افراد مواردی مثل طبقه اجتماعی، ثروت، تحصیلات و موفق بودن طرف مقابل را ارزیابی می‌کنند. در ادامه به سراغ چیزهای جزئی‌تر مثل هوش، اعتماد به نفس و صمیمیت می‌روند. هرچند این قضاوت‌های اولیه در زمان کوتاهی اتفاق می‌افتد، اما سال‌ها در ذهن افراد باقی می‌ماند.