بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نقطه مطلوب | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نقطه مطلوب

بریده‌هایی از کتاب نقطه مطلوب

۵٫۰
(۷)
به‌طورکلی، اگر فعالیت دیگری مزایای بیشتری از فعالیت فعلی شما داشته باشد، باید فعالیت فعلی خود را متوقف کرده و آن کار را انجام دهید. این نظریه بیان می‌کند که چرا تلاش اغلب ناخوشایند است. پدیدارشناسی خستگی، نشان دهنده منابع و ذخایری نیست که در حال کاهش هستند بلکه به افزایش هزینه فرصت از دست رفته مرتبط است. این احساس، علامتی است که نشان می‌دهد کارهای بهتری برای انجام دادن وجود دارند.
☆Nostalgia☆
اکنون، اکثر روان‌شناسان موافق هستند که وارد کردن گلوکز به سیستم بدنی با خوردن یا نوشیدن قند، باعث افزایش عملکرد شما در کارهای پرزحمت می‌شود؛ اما از مدت‌ها قبل تحقیقات نشان داده‌اند که گلوکز بر مدار پاداش در مغز تأثیر می‌گذارد (قند یه جور مواده!) و احتمالاً اثرگذاری گلوکز از این طریق است و نه از طریق کالری‌هایی که به سیستم بدنی وارد می‌کند.
☆Nostalgia☆
نظریه «مغز به‌عنوان ماهیچه»، تجربیات روزمره را به شیوه‌ای ظریف به تصویر می‌کشد، اما محدودیت‌های جدی دارد. ادعاهای مطرح شده در مورد گلوکز ضعیف‌ترین بخش آن است. بعید است که تمرین و تلاش فکری سطح گلوکز مغز را به شیوه‌ای غیرمعمول کاهش دهد. کارهای سخت ذهنی واقعاً گلوکز بیشتری نسبت به کارهای ذهنی آسان نمی‌سوزانند. در واقع، آنچه واقعاً گلوکز را کاهش می‌دهد ورزش است؛ اما برخلاف پیش‌بینی فرضیه گلوکز، ورزش باعث می‌شود که فرد در کارهای بعدی که نیاز به تلاش ذهنی دارند، بهتر شود و نه بدتر. منتقدان همچنین اشاره کرده‌اند که بیشترین کاهش مصرف گلوکز در ارتباط با فعالیت مغز ناشی از بار شناختی نیست بلکه به خاطر «جمع کردن حواس» است درحالی‌که ما این کار را دشوار یا پرزحمت نمی‌دانیم.
☆Nostalgia☆
باید مراقب باشیم تا اراده‌مان را صرف کارهای غیرضروری نکنیم. قبل از مسابقه وزنه‌برداری ماهیچه‌تان را خسته نمی‌کنید، این‌طور نیست؟ وقتی دیدم باراک اوباما زمانی که رئیس جمهور بود به این توصیه توجه می‌کرد، دانستم که این نظریه تأثیرگذار بوده است. او در مصاحبه‌ای با مایکل لوئیس گفت: «شما می‌بینید که من فقط کت‌وشلوار خاکستری یا آبی می‌پوشم. سعی می‌کنم انتخاب‌ها و تصمیماتم را هرچه کمتر کنم. نمی‌خواهم درباره آنچه می‌خورم یا می‌پوشم تصمیم بگیرم. چون باید تصمیمات زیاد دیگری بگیرم.» او سپس به تحقیقاتی اشاره کرد که نشان می‌دهد عمل ساده تصمیم‌گیری توانایی فرد را برای تصمیم‌گیری‌های بیشتر کاهش می‌دهد.
☆Nostalgia☆
اما چرا تلاش ذهنی به اندازه تلاش جسمی دشوار است؟ اگر به سختی در حال فکر کردن هستید، بر ماهیچه یا استخوانی فشار وارد نمی‌کنید چراکه چنین چیزهایی در مغز وجود ندارد. پس چرا نمی‌توانیم تا زمانی که می‌خواهیم به کار ذهنی ادامه دهیم؟ تبیینی احتمالی توسط روی باومایستر و همکارانش ارائه شده است. آن‌ها معتقدند که تلاش ذهنی یا خودکنترلی، اراده یا استقامت، در واقع بسیار شبیه یک ماهیچه است و مانند یک ماهیچه می‌تواند برای مدت طولانی قبل از اینکه خسته شود کار کند و همچنین همانند یک ماهیچه، می‌توان آن را با ورزش تقویت کرد. چنین دیدگاهی نشان می‌دهد همان‌طورکه ما در ساختمان عضلانی خود با هم متفاوتیم، در نیروی اراده نیز با هم تفاوت داریم.
☆Nostalgia☆
واقعاً این‌طور نیست که نمی‌توانم. این وضعیت، مشابه فرسودگی جسمی است. اگر به شما بگویم آن‌قدر خسته هستم که نمی‌توانم یک قدم دیگر بردارم و شما به من بگویید که اگر یک مایل دیگر راه بروم، یک میلیون دلار به من می‌دهید یا اسلحه را به سمتم بگیرید و بگویید اگر این کار را نکنم شلیک می‌کنید، آن مسافت را طی خواهم کرد. حقیقت امر این است که کار بیشتر سخت، پر زحمت و ناخوشایند است نه اینکه نتوان آن را انجام داد.
☆Nostalgia☆
نقص در خودکنترلی که ناتوانی در کنترل تکانه نیز نامیده می‌شود، منجر به اعتیاد، جنایت، مشکلات ارتباطی و سایر پیامدهای ناخوشایند می‌شود. همچنین، خودکنترلی زندگی را بهتر می‌کند. چه کسی آرزو ندارد که در مواجهه با غذای ناسالم و سایر وسوسه‌ها، قدرت اراده بیشتری داشته باشد؟ آیا خوب نیست که هرگز کنترل خودتان را از دست ندهید و هرگز حواستان پرت شبکه‌های اجتماعی نشود؟ آیا این شگفت‌انگیز نیست که بتوانید برای مدت طولانی روی پروژه‌ای کار کنید و تحت تأثیر وسوسه‌های ایمیل، یخچال و مبل قرار نگیرید؟
☆Nostalgia☆
انجام تلاش ذهنی ارتباط نزدیکی با خودکنترلی یا قدرت اراده دارد و نیازمند غلبه ارادی بر برخی دیگر از فعالیت‌های وسوسه‌انگیزتر است. به عبارتی، هر کار ذهنی پرزحمت همانند هر کار جسمی پرزحمتی، تکلیفی ارادی است؛ زیرا هر تکلیفی مستلزم غلبه بر میل به انجام ندادن کاری در راستای غلبه بر اینرسی است.
☆Nostalgia☆
منتقدانی که شکایت دارند حلقه‌های نامزدی گران و بی‌فایده هستند و این‌که بهتر است این پول صرف کارهای مهم‌تری مانند پس‌انداز برای خرید خانه شود، موضوع را درک نکرده‌اند. حلقه‌های نامزدی برای چه گران و بی‌فایده هستند، زیرا چنین کاری بدان معناست که خرید آن دردسر دارد و شخص باید استطاعت مالی لازم را داشته باشد. هیچ‌کس تابه‌حال نگفته است «آن‌قدر دوستت دارم که به خاطرت یک دمنوش فاج شکلاتی داغ می‌خورم» زیرا بسیاری از ما حتی اگر آن شخص را دوست نداشته باشیم، دمنوش فاج داغ را می‌خوریم. این عمل متضاد یک سیگنال پرهزینه است.
☆Nostalgia☆
«فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم رضایت از زندگی نسبت به شادی، معیار بهتری برای آنچه که مردم واقعاً برای خود می‌خواهند است. من نمی‌خواهم همیشه سرمست و بدون نگرانی باشم. می‌خواهم زندگی‌ای داشته باشم که در کل بابت آن راضی هستم.» و البته جان استوارت میل نیز اظهار می‌دارد: «انسانی ناراضی بودن بهتر از یک خوک راضی است. بهتر است که یک سقراط ناراضی باشی تا اینکه یک احمق راضی باشی؛ و اگر احمق یا خوک، نظر دیگری دارند، تنها به این دلیل است که آن‌ها فقط خودشان را می‌بینند. خوک نمی‌داند انسان بودن چگونه است و احمق نمی‌داند سقراط بودن چگونه است.»
☆Nostalgia☆
روان‌شناسانی به نام‌های برت فورد و آیریس ماوس تبیین‌هایی را در این خصوص ارائه کرده‌اند. شاید وقتی به دنبال شای می‌روید، استانداردهای غیرواقعی و بالایی برای موفقیت تعیین می‌کنید و به این ترتیب، احتمال شکستتان را افزایش می‌دهید. یا شاید پیگیری آگاهانه شادکامی شما را وا می‌دارد تا در مورد شاد بودنتان زیاد فکر کنید و این امر مانع شادی شما می‌شود، به همان شکلی که فکر کردن به اینکه چقدر در رانندگی مهارت دارید احتمالاً مانع از خوب بودن شما در رانندگی می‌شود.
☆Nostalgia☆
در یک پژوهش از افراد خواسته شد تا هنگام گوش دادن به آهنگِ «پرستش بهار» اثر آهنگساز روسی ایگور استراوینسکی سعی کنند شاد باشند. در مقایسه با افرادی که صرفاً به این آهنگ گوش می‌دادند و هیچ دستورالعملی را دنبال نمی‌کردند، خُلق گروه اول بدتر شد. پژوهش دیگری نشان داد که پس از خواندن مقاله‌ای در مورد مزایای شادکامی که احتمالاً باعث می‌شود مردم برای شادکامی ارزش بیشتری قائل شوند، آزمودنی‌ها پس از تماشای یک کلیپ شادی‌بخش کمتر شاد بودند. به نظر می‌رسد تمرکز بر شادی اثرات بدی به همراه دارد.
☆Nostalgia☆
اما حقیقتی تلخ وجود دارد. ما برای شاد بودن ساخته نشده‌ایم. تکامل نمی‌خواهد که در شادی و سعادتی دائمی باشیم، بلکه می‌خواهد فارغ از درد باشیم. درد نشان می‌دهد که کجای کار اشتباه است و انگیزه‌ای برای بهبود اوضاع است. غم، تنهایی و شرم نیز نقش‌های مشابهی دارند.
☆Nostalgia☆
اما حقیقتی تلخ وجود دارد. ما برای شاد بودن ساخته نشده‌ایم. تکامل نمی‌خواهد که در شادی و سعادتی دائمی باشیم، بلکه می‌خواهد فارغ از درد باشیم. درد نشان می‌دهد که کجای کار اشتباه است و انگیزه‌ای برای بهبود اوضاع است. غم، تنهایی و شرم نیز نقش‌های مشابهی دارند.
☆Nostalgia☆
بنابراین هیچ دسترسی طبیعی به حقایق مربوط به گذشته‌های دور و آینده‌های دور یا پدیده‌های بسیار کوچک مانند ذرات زیر اتمی و یا بسیار بزرگ مانند کهکشان‌ها نداریم. ما برای رویارویی با سؤالات متافیزیکی در مورد اراده آزاد، علیت یا ماهیت آگاهی، آماده نیستیم. از دیدگاه ژن‌های ما، چنین دانشی بی‌فایده است. همچنین ما در معرض سوگیری و تعصب قرار داریم. وقتی حقیقت و فایده با هم تداخل کنند، حقیقت در مرتبه دوم قرار می‌گیرد، به همین دلیل است که اغلب ترس‌های غیرمنطقی داریم. این را می‌توانید از کسانی که از عنکبوت و مار می‌ترسند، بپرسید. آن‌ها می‌دانند که ترس‌هایشان غیرمنطقی یا اغراق‌آمیز است (حقیقت) اما نمی‌توانند بر غریزهٔ صیانت از خود (فایده) غلبه کنند.
☆Nostalgia☆
بااین‌حال، ما موجوداتی ناقص هستیم؛ به قول انسان‌شناس رابرت اردری، «فرشتگان سقوط کرده‌ایم، نه میمون‌های مترقی». تکامل ما را نساخته است تا یادگیریِ امور درست را به عنوان یک هدف بدانیم و شناخت پدیده‌های هستی، هدف اصلی‌مان باشد، بلکه باید در خدمت هدف بقا و تولید مثل باشیم.
☆Nostalgia☆
برخی متفکران با وام گرفتن از تحقیقات حیوانی و روان‌شناسی تکاملی پیشنهاد می‌کنند که بسیاری از واکنش‌ها، سلیقه‌ها و رفتارهای ما به بهترین وجه به عنوان راه‌هایی برای تبلیغ جنبه‌های مثبتمان به دیگران هستند. لذت رنج می‌تواند لذتی اجتماعی باشد.
☆Nostalgia☆
روان‌شناسی به نام آدام آلتر با بحث در مورد این یافته‌ها بیان می‌کند که «شاید به این دلیل که فقر در کوتاه‌مدت افراد را از شادی محروم می‌کند، آن‌ها را وامی‌دارد تا دیدگاه بلندمدت‌تری را اتخاذ کنند. به این صورت افراد بر روابطی که با فرزندان، خدایان و دوستانشان دارند تمرکز کرده و با گذشت زمان معنای بیشتری خواهند داشت.» به بیان دیگر، شاید وقتی زندگی راحت است، شانس بیشتری برای فرار از تلاش و مبارزه دارید.
☆Nostalgia☆
پول درآوردن فقط تا سقف درآمد سالانه حدود ۷۵ هزار دلار اهمیت دارد (این پژوهش در سال ۲۰۱۰ انجام شده، بنابراین می‌توان به دلیل تورم امروز آن را ۸۹ هزار دلار در نظر گرفت). ظاهراً تجربیات روزانه یک فرد ثروتمند و یک فرد بسیار ثروتمند آن‌قدرها متفاوت نیست، شاید به این دلیل که انواع چیزهایی که به شادکامی تجربه شده منجر می‌شوند مانند روابط اجتماعی، شغل همراه با پاداش و سلامتی، لزوماً با ثروتمندتر شدن افزایش نمی‌یابند.
bookbuff
«زندگی یک انسان را نمی‌توان در یک ارزش خاص خلاصه کرد. سرتاسر زندگی سرشار از زیبایی، عدالت یا شادکامی نیست و احتمال درست بودن نظریه‌های کثرت‌گرا بیشتر است، چراکه این نظریه‌ها عقیده دارند که ارزش‌های متنوعی از جمله بهزیستی، عدالت، انصاف، زیبایی، دستاوردهای خارق‌العاده بشری، رحم و شفقت و بسیاری از انواع متفاوت و گاهی متضاد شادکامی وجود دارند. زندگی پیچیده است!»
محمد خوشخرام

حجم

۲۸۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۳۱ صفحه

حجم

۲۸۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۳۱ صفحه

قیمت:
۳۹,۹۰۰
تومان