بریدههایی از کتاب نقطه مطلوب
۵٫۰
(۷)
یک فعالیت معنادار معطوف به هدف است، هدفی که در صورت تحقق، تأثیری بر جهان خواهد گذاشت و چنین چیزی معمولاً به این معنی است که بر دیگران نیز اثر میگذارد. این فعالیت در بخش قابل توجهی از زندگی فرد گسترش مییابد و دارای ساختار است، همان چیزی است که میتوان درباره آن داستانی را روایت کرد؛ اغلب به دین و معنویت و نیز حس غرقهگی پیوند میخورد که منجر به تجربه رهایی از خود میشود؛ اغلب شما را در پیوند صمیمانه با دیگران قرار میدهد و اغلب از نظر اخلاقی با فضیلت تلقی میشود. اما هیچ یک از این ویژگیها ضروری نیستند.
shahram naseri
وقتی مردم توضیح میدهند که چه چیزی زندگی آنها را معنادار میکند، ارتباط و پیوند با دیگران را مثبت ارزیابی میکنند، راجع به یافتن کاری ارزشمند برای سپری کردن وقتشان بحث میکنند، به خلق روایتها و داستانهایی میپردازند که به آنها کمک میکند تا خود و جهان را درک کنند و در مورد تجربیات عرفانیِ رهایی از خود صحبت میکنند.»
shahram naseri
هر شغلی را میتوان به یک شغل معنادار تبدیل کرد. این روایتی از سنت بودائی است که کار سطح پایین برای مثال، تمیز کردن توالتها، وقتی توسط شخص مناسبی انجام شود، میتواند اهمیت و ارزش پیدا کند. امی ورزنیفسکی و جین داتون با سرایداران یک واحد بیمارستانی بزرگ مصاحبه کردند و دریافتند که میزان رضایت آنها از شغلشان در دامنه وسیعی قرار دارد. هرچه آنها خود را بیشتر به عنوان بخشی از روند درمان میدانستند، رضایت شغلیشان بیشتر میشد. ارزش پیوند دادن کار خود به هدفی گستردهتر به خوبی در روایتی که توسط امیلی اصفهانی اسمیت بیان شده است، مشاهده میشود. بر اساس این روایت، رئیس جمهور کندی در بازدید خود از ناسا در سال ۱۹۶۲ از مرد سرایداری در مورد شغلش پرسید و او در پاسخ گفت: «به قرار دادن یک انسان روی ماه کمک میکنم.»
shahram naseri
در یک نظرسنجی، از بیش از دو میلیون نفر در مورد شغلشان و اینکه چقدر زندگیشان بامعنا است پرسیده شد. معلوم شد که روحانیت پرمعناترین شغل است. به دنبال آن خدمت در ارتش، مددکاری اجتماعی و کار در کتابخانه قرار داشت. این فهرست جالب است. همه این مشاغل شامل درگیری شخصی زیاد و قدری دشواری هستند. دستمزدشان عالی نیست و وجهه و منزلت خیلی بالایی ندارند. چنانچه هم معنا و هم پول میخواهید، بهترین گزینه برای شما این است که جراح شوید که درآمد بسیار خوبی دارد، جایگاه بالایی داشته و بسیار معنادار است.
مشاغلی که کمترین معنا را دارند کدماند؟ تهیه و خدمات غذا و فروشندگی رتبه بسیار پایینی دارند. شغلی که کمترین میزان معنا را نسبت به بقیه دارد کدام است؟ نگهبان پارکینگ.
shahram naseri
آنها معتقدند که تلاش ذهنی یا خودکنترلی، اراده یا استقامت، در واقع بسیار شبیه یک ماهیچه است و مانند یک ماهیچه میتواند برای مدت طولانی قبل از اینکه خسته شود کار کند و همچنین همانند یک ماهیچه، میتوان آن را با ورزش تقویت کرد.
shahram naseri
اینجا در خصوص دو تبیین برای جذابیت داستانهای آزاردهنده صحبت کردهایم. اول اینکه آنها میل ما به غلبه بر موانع و آنچه در دنیای واقعی بیشتر مورد علاقه ما است را نشان میدهند؛ و دوم اینکه به عنوان شکلی از بازی تخیلی عمل میکنند و به ما اجازه میدهند تا موقعیتهای خطرناک و دشوار را به روشی ایمن مورد کاوش قرار دهیم.
سومین و آخرین تبیینی که در مورد جذابیت داستانهای آزاردهنده مدنظر قرار میدهیم، به اخلاق مربوط میشود. ما مجذوب خیر و شر هستیم و انواع درست داستانها برای طبیعت اخلاقی ما جذاباند.
shahram naseri
دقیقاً مشخص نیست که چرا خیالپردازیهای مثبت برخلاف انتظارات مثبت که این پیامدهای منفی را ندارند، با پیامدهای نامطلوبی همراه هستند، اما یکی از نظریات اوتینگن این است که این قبیل خیالپردازیهای مثبت ما را از اهداف واقعیمان که میخواهیم به آنها برسیم منحرف میکنند. خیالپردازیهای مثبت به عنوان یک جایگزین عمل میکنند: اگر به اندازه کافی از خیالپردازی لذت میبرید، نیازی به صرف انرژی زیاد برای دنبال کردن واقعی اهدافتان ندارید؛ اما در عوض فکر کردن به شکستها و مصائب، آشکارا با چنین مشکلی همراه نیست.
shahram naseri
در پژوهش دیگری، از دانشجویانی که عاشق دانشجوی دیگری بودند خواسته شد تا تصور کنند که در آینده با عشقشان آشنا میشوند. هرچه خیالپردازیها مثبتتر بود، احتمال اینکه دانشجویان آن شخص را در ماههای بعد ببینند کمتر بود. در سایر پژوهشها، خیالپردازیهای مثبت در خصوص موفقیت در یک دوره تحصیلی، نمرات پایینتری را پیشبینی کرد و خیالپردازیهای مثبت در مورد یافتن شغل با عدم دستیابی به شغل در آینده و حقوق پایینتر در زمانی که آزمودنیها در به دست آوردن شغل موفق شدند، مرتبط بود.
shahram naseri
در پژوهش دیگری، از دانشجویانی که عاشق دانشجوی دیگری بودند خواسته شد تا تصور کنند که در آینده با عشقشان آشنا میشوند. هرچه خیالپردازیها مثبتتر بود، احتمال اینکه دانشجویان آن شخص را در ماههای بعد ببینند کمتر بود. در سایر پژوهشها، خیالپردازیهای مثبت در خصوص موفقیت در یک دوره تحصیلی، نمرات پایینتری را پیشبینی کرد و خیالپردازیهای مثبت در مورد یافتن شغل با عدم دستیابی به شغل در آینده و حقوق پایینتر در زمانی که آزمودنیها در به دست آوردن شغل موفق شدند، مرتبط بود.
shahram naseri
وقتی تخیل در راستای تمرین کردن به کار گرفته میشود، تغییراتی در آن به وجود آمده و با حذف عوامل نامربوط، به سبک شخصی افراد تبدیل میشود. این درست نیست که شما باید دقیقاً همان چیزی را تمرین کنید که قصد دارید در آن مهارت پیدا کنید. برای مثال، بوکسورها زمان خود را صرف تمرین با کیسه بوکس سرعتی میکنند. این تمرین، شبیه بوکس واقعی در رینگ نیست و یک شبیهسازی ناقص است چون کیسه بوکس متقابلاً ضربه نمیزند؛. بااینحال، تمرینی مفید برای مهارت یافتن در کاری واقعی است.
shahram naseri
بازی تخیلی اغلب ما را به موقعیتهایی میبرد که اگر در واقعیت آنها را تجربه کنیم، ناخوشایند و گاهی وحشتناک خواهند بود. استیون کینگ به بهترین وجه این ایده را خلاصه کرده است: «ما وحشتهای خیالی میسازیم تا به ما کمک کند با وحشتهای واقعی کنار بیاییم. این کار، روشِ ذهنِ قهار ما برای کنار آمدن با مشکلات هولناک است.» پس ما به سمت داستانهای تراژیک و وحشتناک کشیده میشویم، زیرا آنها بازنمایی خلاقانه از بدترین اتفاقاتی هستند که میتوانند رخ دهند، مانند حمله بیگانگان، خیانت دوستان یا تجربه مرگ کسانی که دوستشان داریم.
shahram naseri
بازی تخیلی اغلب ما را به موقعیتهایی میبرد که اگر در واقعیت آنها را تجربه کنیم، ناخوشایند و گاهی وحشتناک خواهند بود. استیون کینگ به بهترین وجه این ایده را خلاصه کرده است: «ما وحشتهای خیالی میسازیم تا به ما کمک کند با وحشتهای واقعی کنار بیاییم. این کار، روشِ ذهنِ قهار ما برای کنار آمدن با مشکلات هولناک است.» پس ما به سمت داستانهای تراژیک و وحشتناک کشیده میشویم، زیرا آنها بازنمایی خلاقانه از بدترین اتفاقاتی هستند که میتوانند رخ دهند، مانند حمله بیگانگان، خیانت دوستان یا تجربه مرگ کسانی که دوستشان داریم.
shahram naseri
داستانها در شش دسته اصلی قرار میگیرند که فقط برخی از آنها با اتفاقی شاد به پایان میرسند:
۱. از فرش به عرش (صعود)
۲. از عرش به فرش (سقوط)
۳. فردی در مخمصه (سقوط و سپس صعود)
۴. ایکاروس (صعود و سپس سقوط)
۵. سیندرلا (ابتدا صعود، سپس سقوط و دوباره صعود)
۶. اودیپ (ابتدا سقوط، سپس صعود و دوباره سقوط)
shahram naseri
ایده زیربنایی این است که ما از طریق تضاد لذت میبریم و رهایی از تجربهای ناخوشایند خودش منبع لذت است. به این فکر کنید که به آرامی درون وان آب داغی غوطهور میشوید و سپس به تدریج بدنتان با دمای آب سازگار شده و تضادی آرامبخش همراه با درد اولیه را تجربه میکنید؛ یا سوزش ناشی از خوردن ادویه کاری تند با خوردن یک نوشیدنی خنک متعادل میشود؛ یا پس از تمام شدن فشار ناشی از ورزش شدید، احساس خوبی میکنید.
shahram naseri
ذهن ما تا حدی نسبت به تضاد بین تجربیات در دنیای واقعی و تجربیاتی که شبیه دنیای واقعی هستند اما از طریق تخیل به وجود میآیند، بیتفاوت است و بنابراین میتوانیم جایگزینهایی برای تجربیات خوشایند دنیای واقعی بسازیم و از آنها بهره ببریم؛ یعنی اینکه بدانیم واقعی نیستند، اما بااینوجود لذتی که در صورت واقعی بودن حاصل میکنند را تجربه کنیم.
shahram naseri
وقتی اوقات زندگی را جمع میزنید، لذتهای غالب زندگی ما بودن در کنار دوستان و خانواده، بازی کردن، ورزش کردن یا داشتن رابطه زناشویی نیست، اگرچه مردم از همه این کارها لذت میبرند یا حداقل زمانی که نظرسنجیها را پر میکنند اینطور ادعا میکنند؛ بلکه رایجترین لذتها شامل تجربیاتی است که واقعاً وجود ندارند، مانند زمانی که رمان میخوانیم، به سینما میرویم، بازیهای ویدیویی انجام میدهیم و خیالپردازی میکنیم. آنها لذتهای خیالی هستند. ما بیشتر وقت خود را اینگونه میگذرانیم.
shahram naseri
یکی از دلایلی که چرا هیچ کاری نکردن تا این حد ناخوشایند میباشد این است که افکارمان بدون وجود حواسپرتی، ما را به سمت موضوعات ناراحتکننده میبرند. بیحوصلگی برعکس روابط توأم با سادیسم و مازوخیسم است: به جای اینکه از خودتان فرار کنید، در خودتان غرق میشوید.
shahram naseri
بیحوصلگی علامتی است که نشان میدهد نیازهای فرد برآورده نمیشوند. سیگنالی در این مورد است که محیط شما فاقد جاذبه، تنوع و تازگی است. همانطور که درد ناشی از سوختگی به ما میگوید که آسیب در کدام ناحیه است و ما را به واکنش مناسب ترغیب میکند، بیحوصلگی نیز ما را به جستجوی تحریک فکری و تماس اجتماعی، یادگیری، مشارکت و فعالیت برمیانگیزاند. پس نبود بیحوصلگی هم یک نفرین است.
shahram naseri
چند سال پیش، مسافران فرودگاه هیوستون از اینکه باید وقتشان را تلف کنند و منتظر چمدانهایشان باشند، شاکی بودند. مدیرانی که فرودگاه را اداره میکردند، به جای اینکه مثلاً چمدانها را سریعتر خارج کنند، تصمیم گرفتند قسمت تحویل چمدان را دورتر از گیتهای فرودگاه ببرند. اکنون مسافران به جای اینکه به دلیل نداشتن قدرت پیشبینی یا کنترل راجع به زمان تحویل گرفتن چمدانهایشان سردرگم شوند، وقتشان را صرف پیادهروی و دنبال کردن هدفی میکنند و داستان از این قرار است که چون حوصلهشان سر نمیرود، دست از شکایت میکشند.
shahram naseri
تجارب منفی میتوانند ذهن فرد را به شیوهای خاص متمرکز کنند. روانشناسانی که در حوزه مازوخیسم خوشخیم تحقیق میکنند، نقل قولی از یک زن سلطهگر میآورند که میگوید: «شلاق راهی عالی برای واداشتن کسی به حضور در لحظه حال است. طرف مقابل نمیتواند روبرگردانده و به چیز دیگری فکر کند.»
shahram naseri
حجم
۲۸۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
حجم
۲۸۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
قیمت:
۳۹,۹۰۰
تومان