بریدههایی از کتاب رهایی از گناه
۴٫۴
(۲۰۳)
نیازی به این نیست که دنبال «روایت» برای ولایت فقیه بگردیم! چون در زمانی که پیامبر از دنیا رفته و امام پشت پردهٔ غیبت است، «عقل» اقتضاء میکند که فرد دیگری باید این دستورها را بدهد که اطاعت از او در اینجا واجب است، و او نائبالامام است.
محمدرضا میرباقری
موضوع محوری دین «فرمان» است و فلسفهٔ وجود پیامبر هم -طبق آیهٔ قرآن کریم- این است که فرمانده باشد.
محمدرضا میرباقری
بقای نفوس در این نشئهٔ طبیعی کاری محال است. بنابراین اگر نشئهٔ باقیِ دیگری نداشتند که به آنها انتقال یابند، باید آنچه در نفس برقرار است و در سرشتش از بقای جاودانی و حیات ابدی به امانت گذارده شده است بیهوده باشد.
محمدرضا میرباقری
پس اولاً دین نیازهای عمیق انسان را پاسخ میدهد و اگر نیازهای عمیق خودمان را ندیده باشیم، احساس نیاز به دین پیدا نمیکنیم. ثانیاً دین گاهی با نیازهای سطحی ما مقابله میکند و میگوید: «از این نیاز خودت بگذر، فعلاً این مهم نیست.» ولی ما حاضر نیستیم نیازهای سطحی خودمان را رها کنیم، لذا اختلاف و دعوا به وجود میآید
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
دین نه تلخ است، نه سخت؛ بهگونهای که فقط گروه یا تیپهای خاصی سراغ آن بروند؛ دین عمیق است و وقتی عمق دین را بفهمیم، دینداری برایمان آسان خواهد شد.
فاطمه تقی زاده
مسئلهٔ نازلشدن بلا در اثر معصیت ولیّ خدا یا عدم تواضع به ولی خدا مسئلهای عجیب است. ابلیس صریحاً خدا را دربارهٔ ولیِّ او معصیت کرد و از درگاه خدا رانده شد، اما حضرت آدم (ع) که معصیتش از این جنس نبود، توفیق توبه پیدا کرد و توبهاش نیز پذیرفته شد. دلیل این تفاوت آنجاست که معصیت خدا دربارهٔ ولیّش سنگینتر از سایر معاصی خداست.
الف. میم
منظورمان از فهم دین، این است که «انسان متقاعد شود که بعضی از کارها گناه است و بنابراین نباید آنها را انجام دهد».
کاربر ۷۸۷۰۳۷۴
عاشقیِ ما نسبت به خدا، از نوع عاشقی بین عبد و مولا است. در عشق بین عبد و مولا، مولا تنها دهنده است، و نه گیرنده!
رابطهٔ بین عبد و مولا با رابطهٔ بین زن و شوهر یا رابطهٔ مادر و فرزند یا رابطهٔ خواهر و برادر، متفاوت است. در رابطهٔ عبد و مولا، عبد به هزار بهانه از مولا دریافت میکند و میگیرد. دریافت یعنی منفعت! خدا یکبار به بهانهای به ما لطف میکند، یکبار به بهانهٔ دیگری، یکبار به بهانهٔ دیگری و... اساساً ما رابطهٔ دیگری با خدا نداریم؛ ما که نمیتوانیم به خدا چیزی بدهیم!
mohajer
آیتالله بهجت (ره) میفرمود: «استغفار همهٔ حوائج را برآورده میکند.» اما مردم بیشتر برای چیزهای دیگری دعا میکنند که زیاد دعا نمیخواهد! از برخی از بزرگان نقل شده است که میفرمودند: گرفتاریهای شما که با نماز اول وقت حل میشود، لذا موقع دعا، دنبال استغفار باشید!
m
یعنی پس از راحتطلبی، اولین صفت بد در وجود انسان، حسادت است.
javad
قرآن میفرماید: روزه گرفتن شما بهنفع خودتان است اگر بدانید: «وَ أَنْ تَصُومُوا خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (بقره/۱۸۴)
هستی
وقتی حس عبودیت در انسان تقویت شود، دائماً بهدنبال استغفار و عذرخواهی از مولا خواهد بود؛ این یکی از عوارض ذاتی حس عبودیت است؛ چون عبد همیشه خودش را مقابل مولا مقصّر میداند.
Mim.
امام صادق (ع) میفرماید: «قرآن ظاهرش لحنی کوبنده و تلخ دارد، اما باطن آن برای نزدیککردن است.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کسی که اهلِ «بابرنامه زندگیکردن» نشده و همیشه موجود منفعلی بوده و مدام او را به انجام کارها وادار کردهاند، نمیتواند دیندار خوبی باشد. چنین فردی شاید خیلی از کارها را هم انجام داده باشد، اما منفعلانه، زوری، بیحال و بهصورت پراکنده و طبیعتاً بیاثر بوده است.
نرگس
پیامبر من! به پروردگار تو سوگند که اصلاً ایمان ندارد کسی که تو حکمی بدهی و او ته دلش، سختش باشد که حکم تو را بپذیرد؛ حتی اگر اجرا هم بکند ولی ته دلش کمی سختش باشد، او اصلاً ایمان ندارد! تنها کسی ایمان دارد که تسلیم شود؛ تسلیم از ته قلب! یعنی اگر پیامبر فرمان بدهد و او ته قلبش برای پذیرش فرمان «نه» بگوید، خداوند به خودش قسم میخورد که او ایمان ندارد.
الف. میم
اصل دینداری ترک گناه است
علت اصلی اینکه عدهای با پیامبران الهی مخالفت میکردند، موضوع گناه بوده است. و الا اگر فقط بحث ایمان و اعتقاد به خدا مطرح بود، هم ابلیس به خدا ایمان داشت، هم قابیل و هم بسیاری از قاتلین و مخالفین انبیا؛ همهٔ آنها معمولاً به خدا ایمان داشتهاند، دعوای اصلی بر سر ایمان نیست، مسئلهٔ مهم «دین» است و دعوای دین هم بر سرِ گناهنکردن انسانها است.
اگر کسی دینداری برایش مهم شود، مسئلهٔ اصلیاش «گناه» خواهد بود و ارتباطش با خدا بهخاطر گناهان و برای استغفار، بیشتر خواهد شد؛ همان چیزی که در زندگی اولیای خدا شاهد آن هستیم
마흐사
کسی که برای ده سال بعدش برنامه ندارد، برای قیامتش برنامه خواهد داشت؟! کسی که برای زندگیاش برنامه نمیریزد، برای بعد از مرگش برنامه بریزد؟!
Amirreza
در معجزهای مثل «شقالقمر»، وقتی ماه دو نیم شد، بهطور طبیعی باید نظم منظومهٔ شمسی به هم میخورد، اما چون معجزه بود، دو نیمهٔ ماه دوباره به هم چسبید و آب از آب تکان نخورد. شقالقمر یکبار اتفاق افتاد، اما خداوند دائماً دارد توبه میپذیرد؛ یعنی دائماً دارد معجزه میکند! گاهی اوقات هم بدون اینکه ما توبه کنیم، خودش اثر گناه ما را از بین میبرد و نمیگذارد اثرش ظاهر شود.
کاربر ۴۱۳۳۰۵۲
میل به جاودانگی، انسان را به سمت آخرتاندیشی میکشاند؛ نمیتوان حقیقت آخرت را وصف کرد، اما وقتی انسان خودش آخرت را تصور کرد، بزرگ میشود؛ یعنی در اثر باور معاد، انسان بزرگ میشود، و این همان اثری است که باور به معاد و عدم انکار آن بر شخصیت انسانها میگذارد.
همهٔ بدبختیهای انسانها از «کوچکیِ جهان آنها» شروع میشود، ابتدای همهٔ خوشبختیها نیز از «بزرگیِ جهان انسان» است. وقتی انسان جهان آخرتِ بسیار بزرگ را پذیرفت، خودش نیز بزرگ میشود و این بزرگشدن او را «بزرگوار» میکند. ثمرهٔ بزرگوارشدن هم خوبشدن اوست. تنها کسانی بد میشوند که جهان کوچکی داشته باشند.
حسام
وقتی ما گناهی انجام میدهیم، بهطور طبیعی باید اثر آن را ببینیم، اما وقتی توبه میکنیم، خداوند جلوی اثرِ این گناه را میگیرد، در واقع خداوند جلوی نظم عالم را میگیرد، اما طوری جلوی این نظم را میگیرد که بینظمی در عالم پدید نیاید. در واقع اینجا معجزه اتفاق میافتد. پذیرش توبه یعنی خداوند جلوی ضررِ ناشی از گناه ما را میگیرد؛ ضرری که بر اساس نظمِ عالم، باید به ما میرسید.
کاربر ۵۳۱۸۱۶۵
حجم
۲۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان