بریدههایی از کتاب رهایی از گناه
۴٫۴
(۲۰۳)
جزء اول ادب، برنامهداشتن است؛ نهتنها برنامهداشتن، بلکه برنامهریزیکردن و برنامهخواستن.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
انسان مؤدب برای هر رفتار آدابی را رعایت میکند، خودش را به «برنامه» مقید میکند و زیاد به نتیجه، کاری ندارد. اگر این ادب را به فرزندمان بیاموزیم، باتقوا نیز خواهد شد؛ در غیر این صورت بعید است شعورِ رعایت تقوا را پیدا کند. چون تقوا نیز به همین صورت است که وقتی به دستورات خدا عمل کنیم، فوراً مورد تشویق خدا قرار نمیگیریم.
fatemeh
انسان مؤدب، به اینکه در نتیجهٔ تلاشی که انجام میدهد به او جایزه میدهند یا نه کاری ندارد. چون او اساساً باادب است و کارهایش را از سرِ ادب انجام میدهد. مثل اینکه همیشه به دیگران سلام میکند، بدون اینکه طرف مقابل را ارزیابی کند که ببیند «آیا سلامکردن به او میارزد یا نه؟» او مکّار نیست! بهخاطر ترس از تنبیه یا تشویق دیگران رفتار خوبی را انجام نمیدهد.
fatemeh
علت اینکه هنوز عدهای به خودشان این جرأت و اجازه را میدهند که برخی از احکام دین را مسخره کنند همین است که آنها سطحینگر هستند و ما نیز بیان عمیقی از دین ارائه ندادهایم؛ به همین سادگی!
fatemeh
اگر دینداری را به چشم مسابقه نگاه کنیم، فضای دینداری و فضای زندگی برایمان کاملاً تغییر میکند! در دعوای بین زن و شوهر، چون هریک میخواهد بر دیگری پیروز شود، هیچکدام کوتاه نمیآیند. اما اگر برای خوببودن مسابقه گذاشته بودند، فکر میکردند که الان که دعوا شده، باید ببینیم چگونه میتوان ثواب بیشتری کسب کرد؟! اگر کسی اینگونه فکر کند، در برابر طرف مقابل کوتاه میآید و سخن او را میپذیرد؛ چون آن کسی که کوتاه آمده، برندهٔ مسابقه است.
میثم
کسی که بخواهد دین را بپذیرد و بعد نسبت به موضوع «ترک گناه» متقاعد شود -که چالش اصلی دین است- اول باید بپذیرد که در یک جهان بسیار منظم و حسابشده زندگی میکند
a.m.m.m
باید هم به شاگرد زرنگ کلاس و هم به شاگرد تنبل کلاس بفهمانیم که «نه تو کمتر از بقیه هستی، نه بیشتر از بقیه»؛ هیچکس نباید مرعوب دیگری شود و همه باید یکدیگر را تأیید کنند. مثلاً یک دانشآموز دربارهٔ بغلدستیِ خودش بگوید: «او خیلی خوشحافظه است» و او هم بگوید: «توانایی حل مسئلهٔ این خیلی خوب است». بهخاطر داشتن یا نداشتنِ یک صفت، کسی را نابود نکنیم و برای هرکسی امتیازی قائل باشیم.
a.m.m.m
او نمیتواند چنین خدایی را اطاعت کند؛ چون نمیتواند تحمل کند کسی به او دستور بدهد. به همین دلیل کمکم خدا را هم انکار کرده و میگوید: «اصلاً چه کسی گفته خدا هست؟!» بنابراین بدون تدبیر دستورات خدا را هم تحمل نخواهد کرد.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
بدون برنامهریزی و تدبیر نمیتوان زندگی کرد. تا وقتی این مطلب برای کسی روشن نشده باشد، حتی اگر وجود خدا را هم برایش جا بیندازیم، اثری نخواهد داشت.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
بدون برنامهریزی و تدبیر نمیتوان زندگی کرد. تا وقتی این مطلب برای کسی روشن نشده باشد، حتی اگر وجود خدا را هم برایش جا بیندازیم، اثری نخواهد داشت. او نمیتواند چنین خدایی را اطاعت کند؛ چون نمیتواند تحمل کند کسی به او دستور بدهد. به همین دلیل کمکم خدا را هم انکار کرده و میگوید: «اصلاً چه کسی گفته خدا هست؟!» بنابراین بدون تدبیر دستورات خدا را هم تحمل نخواهد کرد.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
قدم اول: داشتن زندگی بابرنامه و منظم
قدم اول برای متقاعدکردن انسانها به دینداری و ترک گناه، این است که افراد را اهل برنامهریزی، اهل تدبیر، اهل دقت در رفتار و «منظم» بار بیاوریم. یعنی در ابتدا متقاعد شوند که باید بابرنامه زندگی کنند و طبیعتاً بهدنبال آن «برای بابرنامه زندگیکردن توانمند شوند» تاجاییکه «عادت کنند بابرنامه زندگی کنند».
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
علت اصلی اینکه عدهای با پیامبران الهی مخالفت میکردند، موضوع گناه بوده است. و الا اگر فقط بحث ایمان و اعتقاد به خدا مطرح بود، هم ابلیس به خدا ایمان داشت، هم قابیل و هم بسیاری از قاتلین و مخالفین انبیا؛ همهٔ آنها معمولاً به خدا ایمان داشتهاند، دعوای اصلی بر سر ایمان نیست، مسئلهٔ مهم «دین» است و دعوای دین هم بر سرِ گناهنکردن انسانها است.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
برای اینکه انسان به اصل دینداری یعنی «ترک گناه» متقاعد شود، باید مراحلی را طی کند تا باورش به ضرورت ترک گناه افزایش یابد، ترک گناه برایش راحت شود و حتی مراقبتکردن دائم برای ترک گناه برایش لذتبخش شود، تاجاییکه سرگرمی زندگیاش، مراقبتکردن برای ترک گناه باشد که نام این مراقبت از گناه، «تقوا» است.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
بهطور کلی باید بگوییم که تکوین و تغییر در شخصیت یک انسان یا بهدستآوردن یک شخصیت دینی، تدریجی است.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
البته ممکن است بعضی از اوقات بهیکباره و در یک لحظه، تنبّه و تغییری در انسان ایجاد شود. اما بدون نگاهکردن به استثناها -که آنها هم در جای خود قابل بحث است-
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
ضمن اینکه کسانی که شخصیت بدی پیدا کردهاند هم، بهتدریج به این وضعیت رسیدهاند؛ یعنی کمکم متقاعد شدهاند، کمکم حقایق مهم را فراموش کردهاند و کمکم انجام کارهای بد، برایشان آسان شده است؛ چهبسا در ابتدا همین کارها برایشان دشوار بوده است.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
یا وقتی میخواهند به کسی ژیمناستیک یاد بدهند، در همان روز اول از او انجام تمرینات سخت آن ورزش را توقع ندارند. چون ممکن است در همان روز اول، دست و پایش بشکند. لذا اول میگویند: فعلاً روی تُشک راه برو، بعد کمی قدمهایت را بلندتر بردار، بعد بپر... یعنی بهمرور او را آماده میکنند که بتواند به مراحل بالاتر برسد.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
بهعنوان مثال کسانی که میخواهند خودسازی کنند یا کسی را تحت تربیت خود بگیرند، ابتدا باید وضعیت مطلوب را در نظر بگیرند، آن را جزء جزئش کنند و سپس آن را به ترتیب اجزاء برای خودشان، هم باورپذیر کنند، هم قطعه به قطعه آنها را تمرین کنند تا انجام آنها برایشان آسان شود.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
هرکس بخواهد تغییری در خودش ایجاد کند و به تکاملی برسد و روح بلندی داشته باشد، باید مرحلهبهمرحله خودش را در زمینههای مختلف، متقاعد کند و تمرین بدهد تا تکامل پیدا کند و این معمولاً یکشبه قابل دستیابی نیست.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
ممکن است بسیاری مذهبی باشند و تا حدی مؤمن و دیندار هم باشند، اما دینداری برایشان جا نیفتاده باشد تا موضوع گناه در نظرشان موضوع برجستهای شود؛ یعنی مسئلهٔ ترک گناه و حساسیت نسبت به گناه، یک مسئلهٔ کلیدی در زندگی آنها نشده است. اگر کسی نسبت به مسئلهٔ گناه، حساس شود طبیعتاً توبه هم برایش بسیار دلنشین است.
کاربر ۱۹۵۱۵۶۳
حجم
۲۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان