بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شازده کوچولو | صفحه ۹۲ | طاقچه
۴٫۵
(۲۰۹۶)
کرورها سال است که گل‌ها خار می‌سازند و با وجود این کرورها سال است که برّه‌ها گُل را می‌خورند. آن وقت هیچ مهم نیست آدم بداند پس چرا گُل‌ها واسه ساختنِ خارهایی که هیچ وقتِ خدا به هیچ دردشان نمی‌خورند این‌قدر به خودشان زحمت می‌دهند؟ جنگِ میان برّه‌ها و گل‌ها هیچ مهم نیست؟ این موضوع از آن
Sarah
شازده کوچولو گفت: ــ سلام. سوزنبان گفت: ــ سلام. شازده کوچولو گفت: ــ تو چه کار می‌کنی این‌جا؟ سوزنبان گفت: ــ مسافرها را به دسته‌های هزارتایی تقسیم می‌کنم و قطارهایی را که می‌بردشان گاهی به سمتِ راست می‌فرستم گاهی به سمت چپ. و همان دم سریع‌السیری با چراغ‌های روشن و غرشی رعدآسا اتاقک سوزنبانی را به لرزه انداخت. ــ عجب عجله‌یی دارند! پی چی می‌روند؟ سوزنبان گفت: ــ از خودِ آتشکارِ لکوموتیف هم بپرسی نمی‌داند! سریع‌السیر دیگری با چراغ‌های روشن غرید و در جهت مخالف گذشت. شازده کوچولو پرسید: ــ برگشتند که؟ سوزنبان گفت: ــ این‌ها اولی‌ها نیستند. آن‌ها رفتند این‌ها بر می‌گردند. ــ جایی را که بودند خوش نداشتند؟ سوزنبان گفت: ــ آدمیزاد هیچ وقت جایی را که هست خوش ندارد.
کاربر ۱۵۱۱۸۰۵
سرچشمه‌ی همه‌ی سوءتفاهم‌ها زیرِ زبان است
peymaan
گیرم چشمِ سر کور است، باید با چشمِ دل پی‌اش گشت.
meraj
بزرگ‌ترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمی‌توانند از چیزی سر درآرند.
احسان
اگر کسی گلی را دوست داشته باشد که تو کرورها و کرورها ستاره فقط یک دانه ازش هست برای احساس خوشبختی همین قدر بس است که نگاهی به آن ستاره بیندازد و با خودش بگوید: «گل من یک جایی میان آن ستاره‌هاست»
meraj
منتها من خاطر جمع نبودم. به یاد روباه افتادم: اگر آدم گذاشت اهلیش کنند بفهمی نفهمی خودش را به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشد.
بانوی نور و بارون
چه خانه باشد چه ستاره، چه کویر، چیزی که اسباب زیبایی‌ش می‌شود نامریی است!
وحید خاکپور
آدمیزاد هیچ وقت جایی را که هست خوش ندارد.
وحید خاکپور
جز با چشمِ دل هیچی را چنان که باید نمی‌شود دید. نهاد و گوهر را چشم سر نمی‌بیند.
وحید خاکپور

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۹ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۹ صفحه