بریدههایی از کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم
۴٫۵
(۳۴۵)
لبخند میزنم. از اینکه باری را به دل بکشم نمیترسم. ارزش هر دل به حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
کاربر ۱۱۴۵۵۶۹
دلم نمیخواهد این حرفها ادامه پیدا کنند. اینجور حرفها توقعاتی را هم که در آدم نیست بیدار میکنند. توقع خواسته میشود و خواسته آرزو. آرزو حسرت میشود و مرز بین نیاز و خواسته گم میشود. چشم باز میکنی و میبینی بوی نمور حسرت همهجای زندگیات را پر کرده.
هانی
«شب تارم، خدایا، ماه بنما / بیابانم، الاها، راه بنما / به حق کاکل پرخون اصغر/ دل ناشاد ما را شاد بنما!
یه نفر
بهگمانم، آدمها همانقدر میتوانند احساسات ما را کنترل کنند که ما در ذهنمان به آنها قدرت میدهیم.
Fatima
میکنم. وقتی مشکلات و افکارت را دستهبندی کنی، حتی اگر هنوز آنها را حل نکرده باشی، بازهم زندگی جای بهتری میشود.
فاطمه
من توجه کن نمیگویم، او بیشتر به سمتم میآید. راست میگفت بیبی؛ وقتی آویزونی، گریزونه؛ گریزون بشی، آویزونه.
ب. قاسمی
دستم را روی شکمم میگذارم. به او میگویم: «خودم برات جشن میگیرم. من بلدم تنهایی خوشبگذرونم.» تنهایی چیز بدی نیست. آدم تنهایی میتواند آواز بخواند، بخندد، بمیرد. آدم حتی تنهایی بهدنیا میآید. تنها که هستی، بیتوقعی از اینکه استکانی چای به دستت بدهند یا نان گرمی در سفرهات بگذارند. تنهایی چیز بدی نیست. خدا هم تنهاست.
کاربر ۵۱۱۸۴۹۳
اگر از خط خوبی یک درجه منحرف شوی، تا به خودت بیایی، در امتداد زندگی میل کردهای به بینهایت بدی.
اشتیاق
حتماً برات کادوی گرونی میخرن.
برمیگردد پشت میز. لبهایم را به پایین کش میدهم. با ناراحتی میگوید: «نمیخرن؟ تو چرا هیچچیزت مثل آدمیزاد نیست؟» لبخند میزنم. دلم نمیخواهد این حرفها ادامه پیدا کنند. اینجور حرفها توقعاتی را هم که در آدم نیست بیدار میکنند. توقع خواسته میشود و خواسته آرزو. آرزو حسرت میشود و مرز بین نیاز و خواسته گم میشود. چشم باز میکنی و میبینی بوی نمور حسرت همهجای زندگیات را پر کرده.
z.s.j
علامه میگه، چون میدونن از خدا جز جمیل و خیر صادر نمیشه، پس میفهمن که هیچچیز در عالم مکروه نیست تا از اون بدشون بیاد و هیچ مخوفی نیست تا از اون بترسن و هیچ مهیبی نیست تا از اون بهدلهره بیفتن و هیچ محذوری نیست تا از اون برحذر بشن.
کاربر ۵۴۲۳۱۸۸
ترس که پالایش نشود، خشم به بار میآورد، و خشم اگر پالایش نشود، به غم میرسد. باید درون خودم را بگردم و ببینم ترس از چه چیزی من را به خشم در برابر علی میکشاند.
ملکی
این خود ما هستیم که با سکوت، لبخند، حرفزدن یا نزدن، مشخص میکنیم آدمها میتوانند تا چه اندازه به ما نزدیک شوند. من همۀ اینها را میدانم، اما به داناییام عمل نکردهام که جاری و مادرشوهرم نمیدانند دربارۀ رنگ موهای من نباید نظر بدهند.
ملکی
از قدیم گفتهن به مالت مناز که به شبی بنده، به جمالتم مناز که به تبی بنده. الحمدلله دختر ما مال و جمالم داره، اما ما به کمالش مینازیم. اگه خریدار کمالین، زبون خیر و تواضع بچرخونین، بلکه پدرش راضی بشه.
ملکی
توی زندگی، کسی که مدعیه بیشتر میفهمه باید بیشتر گذشت داشته باشه.
اشک انار
لطیف بودن پنهانیترین تصمیم هر زن است.
عاطفه سادات
- بچهها! ازنظر علامه طباطبایی، دو گروه انسان توی این کرهٔ خاکی زندگی میکنن: آدمای بدبخت و آدمای خوشبخت. ازنظر علامه، انسانی بدبخته که فکر کنه رنج یا حال بد یا اتفاق بدی که به اون میرسه مسببی غیر خدا داره؛ یعنی خودش یا دیگران رو مستقل بالذات میدونه. بدبختا به مقام مالکیت خدا جاهلاند و بینواها به اینواون چنگ میزنند تا حالشون رو خوب کنن یا حالشون رو بد نکنن. اما خوشبختا چی؟ اونا هیچ موجودی رو مستقل نمیدونن و فقط خدا رو مالک میدونن. علامه میگه، چون میدونن از خدا جز جمیل و خیر صادر نمیشه، پس میفهمن که هیچچیز در عالم مکروه نیست تا از اون بدشون بیاد و هیچ مخوفی نیست تا از اون بترسن و هیچ مهیبی نیست تا از اون به دلهره بیفتن و هیچ محذوری نیست تا از اون برحذر بشن.
کاربر ۲۴۹۶۱۹۰
. همیشه جایی از وجودت هست که آن را ندیده گرفتهای. او در کمین میایستد و یواشکی زل میزند به تو. وقتش که بشود، میآید خودش را میمالد به همهٔ زندگیات تا انتقام تمام سالهای بیتوجهیات را بگیرد. من جاهایی از وجودم را صیقل دادهام، اما جاهایی هم هستند که رها شدهاند. ندیده، از آنها عبور کردهام، ولی آنها بالاخره آمدند و خودشان را به همهجای زندگیام مالیدند. همهجا چرک شد، حتی جاهای صیقلی وجودم،
کاربر ۲۴۹۶۱۹۰
چی بودی مهم نیست، اینکه چی میشی مهمه.
❛❜ʜᴏᴏʀɪsᴏ⋮✆¦)▼
ارزش هر دلی به حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
گلابتون بانو
دیوار پشت و پناه پیچکه و پیچک داروندار دیوار.
Amir
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان