بریدههایی از کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم
۴٫۵
(۳۵۸)
ترس که پالایش نشود، خشم به بار میآورد، و خشم اگر پالایش نشود، به غم میرسد
استودیوس
دلِ خوش دنبال بهانه میگردد برای شادی، و دل ناخوش دنبال بهانه برای مویه.
اشک انار
تلاش انسان برای زخمی کردن انسان دیگر با تکه گوشتی که در دهانش میجنبد، خندهدار است. میلرزم. فقط این آدمها هستند که میتوانند پوست هم را بکنند، بدون آنکه خونی ریخته شود. فهمیدن درد دارد، اما شکر هم دارد. شکرانهٔ فهمیدن صبر است و صبر با همهٔ تلخی و سختی، میوهٔ شیرین شعف را به بار میآورد.
کاربر ۱۹۶۱۷۱۹
غریب همیشه با نیمی از خودش زندگی میکند، چون نیم دیگرش در وطن جا مانده
کاربر ۲۷۹۱۹۱۲
چرا هیچکس به ما نگفت برای خوشبخت شدن عشق کافی نیست؟
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
«مسئولیت، درختی است که زمینهاش شناختها هستند و ریشهاش اعتقادها و بهارش بحرانها و گرفتاریها.»
para32oo
لبخند میزنم. از اینکه باری را به دل بکشم نمیترسم. ارزش هر دل به حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
کاربر ۱۱۴۵۵۶۹
دلم نمیخواهد این حرفها ادامه پیدا کنند. اینجور حرفها توقعاتی را هم که در آدم نیست بیدار میکنند. توقع خواسته میشود و خواسته آرزو. آرزو حسرت میشود و مرز بین نیاز و خواسته گم میشود. چشم باز میکنی و میبینی بوی نمور حسرت همهجای زندگیات را پر کرده.
هانی
«شب تارم، خدایا، ماه بنما / بیابانم، الاها، راه بنما / به حق کاکل پرخون اصغر/ دل ناشاد ما را شاد بنما!
یه نفر
بهگمانم، آدمها همانقدر میتوانند احساسات ما را کنترل کنند که ما در ذهنمان به آنها قدرت میدهیم.
Fatima
میکنم. وقتی مشکلات و افکارت را دستهبندی کنی، حتی اگر هنوز آنها را حل نکرده باشی، بازهم زندگی جای بهتری میشود.
فاطمه
من توجه کن نمیگویم، او بیشتر به سمتم میآید. راست میگفت بیبی؛ وقتی آویزونی، گریزونه؛ گریزون بشی، آویزونه.
ب. قاسمی
دستم را روی شکمم میگذارم. به او میگویم: «خودم برات جشن میگیرم. من بلدم تنهایی خوشبگذرونم.» تنهایی چیز بدی نیست. آدم تنهایی میتواند آواز بخواند، بخندد، بمیرد. آدم حتی تنهایی بهدنیا میآید. تنها که هستی، بیتوقعی از اینکه استکانی چای به دستت بدهند یا نان گرمی در سفرهات بگذارند. تنهایی چیز بدی نیست. خدا هم تنهاست.
کاربر ۵۱۱۸۴۹۳
اگر از خط خوبی یک درجه منحرف شوی، تا به خودت بیایی، در امتداد زندگی میل کردهای به بینهایت بدی.
اشتیاق
حتماً برات کادوی گرونی میخرن.
برمیگردد پشت میز. لبهایم را به پایین کش میدهم. با ناراحتی میگوید: «نمیخرن؟ تو چرا هیچچیزت مثل آدمیزاد نیست؟» لبخند میزنم. دلم نمیخواهد این حرفها ادامه پیدا کنند. اینجور حرفها توقعاتی را هم که در آدم نیست بیدار میکنند. توقع خواسته میشود و خواسته آرزو. آرزو حسرت میشود و مرز بین نیاز و خواسته گم میشود. چشم باز میکنی و میبینی بوی نمور حسرت همهجای زندگیات را پر کرده.
z.s.j
علامه میگه، چون میدونن از خدا جز جمیل و خیر صادر نمیشه، پس میفهمن که هیچچیز در عالم مکروه نیست تا از اون بدشون بیاد و هیچ مخوفی نیست تا از اون بترسن و هیچ مهیبی نیست تا از اون بهدلهره بیفتن و هیچ محذوری نیست تا از اون برحذر بشن.
کاربر ۵۴۲۳۱۸۸
«استعمار یعنی تعطیلی فکر، نه به آن معنا که اجازه ندهند شما فکر کنید، بلکه به این معنی که فرصت ندهند شما فکر کنید.
بهاره خیرآبادی
ترس که پالایش نشود، خشم به بار میآورد، و خشم اگر پالایش نشود، به غم میرسد. باید درون خودم را بگردم و ببینم ترس از چه چیزی من را به خشم در برابر علی میکشاند.
ملکی
این خود ما هستیم که با سکوت، لبخند، حرفزدن یا نزدن، مشخص میکنیم آدمها میتوانند تا چه اندازه به ما نزدیک شوند. من همۀ اینها را میدانم، اما به داناییام عمل نکردهام که جاری و مادرشوهرم نمیدانند دربارۀ رنگ موهای من نباید نظر بدهند.
ملکی
از قدیم گفتهن به مالت مناز که به شبی بنده، به جمالتم مناز که به تبی بنده. الحمدلله دختر ما مال و جمالم داره، اما ما به کمالش مینازیم. اگه خریدار کمالین، زبون خیر و تواضع بچرخونین، بلکه پدرش راضی بشه.
ملکی
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰۷۰%
تومان