بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فتح خون | صفحه ۱۶ | طاقچه
کتاب فتح خون اثر سیدمرتضی آوینی

بریده‌هایی از کتاب فتح خون

۴٫۳
(۶۹۸)
سرانجامِ كار ما، بلااستثنا، انعكاس چهرۀ باطن ماست در آیینۀ دهر.
miknow
عجبا! مردی كه قلب خلقت است بر سیاره‌ای كه قلب آسمان است ایستاده و همۀ عالم تكوین را با جذْبۀ عشق خویش به سوی كمال می‌كشاند... اما با چهره‌ای چون چهرۀ دیگران و جثه‌ای كه بزرگ‌تر نیست.
miknow
تاریخ امانت‌دارِ فریاد «هل من ناصر» حسین است و فطرتْ گنجینه‌دار آن... و از آن پس، كدام دلی است كه با یاد او نتپد؟ مردگان را رها كن، سخن از زندگان عشق می‌گویم.
HooraNasari
و سرانجامِ كار ما، بلااستثنا، انعكاس چهرۀ باطن ماست در آیینۀ دهر.
HooraNasari
میان ظاهر و باطنْ وادیِ حیرتی است كه عقل در آن سرگردان است. تن در دنیاست و جان در آخرت؛ این یك به سوی خاك می‌كشاند و آن یك به سوی آسمان، و چشمِ حسْ ظاهربین است.
HooraNasari
میان ظاهر و باطنْ وادیِ حیرتی است كه عقل در آن سرگردان است. تن در دنیاست و جان در آخرت؛ این یك به سوی خاك می‌كشاند و آن یك به سوی آسمان، و چشمِ حسْ ظاهربین است.
HooraNasari
مروان تا دوران حكومت خلیفۀ سوم در تبعید بود، اما «عثمان بن عفان» او را بازگرداند و به مشاورت خاص خویش برگزید... او در جنگ جمل از آتش‌گردانان جنگ و جزو اسیران جنگی بود كه مورد عفو امیر مؤمنان قرار گرفت، اما پس از جنگ بصره، در شام به معاویه پیوست و بعد از آن‌كه معاویه بر مسلمین سلطنت یافت، از جانب معاویه به حكومت مدینه و مكه و طائف دست یافت و در اواخر عمر نیز آن‌چه علی (ع) درباره‌اش پیش‌بینی كرده بود به وقوع پیوست و برای دورانی بسیار كوتاه به خلافت رسید؛ آن‌همه كوتاه كه سگی بینی خود را بلیسد.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
سیمرغ بلندپروازِ دل را بگو كه اسیر این قفس تنگ و بال‌های شكسته است.
eftekharian
غبار غفلت بر همه چیز فرومی‌نشیند و آیینه‌های طلعت نور كور می‌شوند و رفته‌رفته یاد خورشید نیز از خاطره‌ها می‌رود
eftekharian
اگر نبود كویر مردۀ دل‌های جاهلی، شجرۀ خبیبثۀ امویان كجا می‌توانست سایۀ جهنمیِ حاكمیت خویش را بر جامعۀ اسلام بگستراند؟
eftekharian
و این رسم فریب‌كاران است: نام محمد را بر مأذنه‌ها می‌برند، اما جان او را كه علی است، دشنام می‌دهند.
eftekharian
نه عجب اگر در شهرِ كوران خورشید را دشنام دهند و تاریكی را پرستش كنند!
سید محمد علی
هیچ پرسیده‌ای كه عالم شهادت بر چه شهادت می‌دهد كه نامی این‌چنین بر او نهاده‌اند؟
العبد
هر انسانی را لیلة‌القدری هست كه در آن ناگزیر از انتخاب می‌شود و حُرّ را نیز شب قدری این‌چنین پیش آمد... «عمر بن سعد» را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لَیْتَنی كُنْتُ مَعَكُمْهنوز گشوده است، چرا آن بابِ دیگر باز نباشد كه: لَعَنَ الله ُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِیَتْ بِه؟
احسان
آیا خلافت، مسندِ خلیفۀ‌اللهی انسان كامل است در خدمت اقامۀ عدل و استقرار حق، یا اریكۀ قدرتِ دنیاپرستانِ دغل‌باز است كه چون میراثی از پدران به فرزندان منتقل شود؟ چه رفته بود بر امت محمد (ص) كه نیم قرن بعد از رحلت او، زنازادۀ دغل‌باز ملحدی چون یزید بن معاویه بر آنان حاكم شود؟ مگر نه این‌كه خدا فرموده است: اِنَّ الله َ لا یُغَیُِّر ُ ما بِقَوْم ٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنْفُسِهِمْ؟ چه بود آن تغییر انفُسی كه این امت را سزاوار چنین فرجامی ساخته بود؟...
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
جاهلیتْ بلدِ میّتی است كه در خاك آن جز شجرة زقّوم ریشه نمی‌گیرد. اگر نبود كویر مردۀ دل‌های جاهلی، شجرۀ خبیبثۀ امویان كجا می‌توانست سایۀ جهنمیِ حاكمیت خویش را بر جامعۀ اسلام بگستراند؟
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
جاهلیتْ بلدِ میّتی است كه در خاك آن جز شجرة زقّوم ریشه نمی‌گیرد. اگر نبود كویر مردۀ دل‌های جاهلی، شجرۀ خبیبثۀ امویان كجا می‌توانست سایۀ جهنمیِ حاكمیت خویش را بر جامعۀ اسلام بگستراند؟
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
امامْ آفتابِ كرامتی است كه خود را از ویرانه‌ها نیز دریغ نمی‌كند. آسمان را دیده‌ای كه چگونه در گودال‌های حقیر آب نیز می‌نگرد؟ آب را دیده‌ای كه چگونه پست‌ترین دره‌ها را نیز از یاد نمی‌برد؟ چگونه می‌توان كار پاكان را قیاس از خود گرفت؟
محمد،؛،
اما چه باك، سرزنش و یا ستایش اصحاب زمانهْ ما را به چه كار می‌آید؟ اگر راه روشن سیدالشهدا به این‌چنین شائبه‌هایی از شرك آلوده می‌شد، چگونه می‌توانست باز هم طلایه‌دار همۀ مبارزات حق‌طلبی در طول تاریخ باقی بماند؟
احسان
اما چه باك، سرزنش و یا ستایش اصحاب زمانهْ ما را به چه كار می‌آید؟ اگر راه روشن سیدالشهدا به این‌چنین شائبه‌هایی از شرك آلوده می‌شد، چگونه می‌توانست باز هم طلایه‌دار همۀ مبارزات حق‌طلبی در طول تاریخ باقی بماند؟
احسان

حجم

۱۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۱۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۲۸,۱۰۰
تومان