بریدههایی از کتاب فریفته تصادف
نویسنده:نسیم نیکلاس طالب
مترجم:هانیه هژبرالساداتی
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۱از ۳۹ رأی
۳٫۱
(۳۹)
در دنیای تحلیلگران کمّی، اصلاح کتوشلوار خالی برای افرادی به کار میرود که ازلحاظ ظاهر خوباند؛ اما چیزی جز ظاهر نیستند. به بیان بهتر، آنچه دارند مهارت در ارتقای خود در یک شرکت است، نه مهارت ناب در تصمیمگیری بهینه که آن را «مهارت سیاسی شرکتی» مینامیم. اینها افرادیاند که بیشتر برای استفاده از پاورپوینت در سخنرانیهایشان آموزش دیدهاند.
Anahid
به یاد داشته باشید آدمهایی که با دیدن ببر شروع میکنند به نظریهپردازی درمورد نوع ببر یا میزان خطرش، درنهایت، ببر آنها را میخورد.
Anahid
در دنیایی زندگی میکنیم که رویدادهای مهم را نمیشود پیشبینی کرد.
Anahid
درنهایت، در هشداردادن به افراد راجع به امور انتزاعی عامل ناسپاسی هم وجود دارد (بنا به تعریف، هرچیزی که رخ نداده انتزاعی است).
Anahid
تأثیر توصیههای خوب، روشنگرانه (و «دوستانه») و موعظههای شیوا، زمانیکه برخلاف غرایز ما باشند، بیش از چند لحظه باقی نمیماند.
hasan behjoo
پژوهشگران دریافتهاند که رفتار کاملاً منطقی از سوی انسان شاید ناشی از نقص در آمیگدال مغز باشد که احساسات مربوط به دلبستگی را مسدود میکند
hasan behjoo
(در دنیای واقعی بیشتر باید مشکل را حدس زد تا راهحل را)
hasan behjoo
هرگز از یک معاملهگر نپرسید روز پرسودی داشته یا نداشته، چون بهسادگی میشود این موضوع را از حرکات و رفتارش فهمید. افرادی که در این حرفه فعالیت میکنند راحت تشخیص میدهند فلان معاملهگر سود کرده یا ضرر. معاملهگران ارشد بهراحتی میتوانند کارمندی را که ضعیف عمل کرده شناسایی کنند.
بااینکه بهندرت میشود از چهرههایشان چیزی فهمید، چون همهٔ مردم آگاهانه تلاش میکنند تسلط بیشتری روی حالات چهرهشان داشته باشند، ولی از نحوهٔ حرفزدنشان، از شیوهٔ تلفن دستگرفتن و تردید در رفتارهایشان، میشود حال واقعیشان را فهمید.
ae
معتقدم سرمایهٔ اصلی من، که باید از آن مراقبت کنم و حتی پرورشش دهم، نداشتن اطمینان عمیق فکری است. شعارم هم این است: «کار اصلی من مسخرهکردن آدمهایی است که خودشان و کیفیتِ دانششان را زیادی جدی میگیرند.» شاید پرورش ندادن اطمینان فکری، بهجای ایجاد آن، هدف عجیبی باشد، که رسیدن به آن چندان هم آسان نیست. برای رسیدن به این هدف، باید ذهن خود را از سنت اخیرِ یقینهای فکری پاک کنیم.
احسان رضاپور
این کتاب راجع به تغییر قیافهٔ شانس و درک آن بهشکل غیرشانس (یعنی مهارت) است و، حتی بهطور کلیتر، راجع به تغییر قیافهٔ رخدادهای تصادفی و درک آن بهمثابهٔ رخدادهای غیرتصادفی (یعنی جبرگرایی)، که خودش را در هیئت احمقی خوششانس نشان میدهد. احمق خوششانس آدمی است که از توزیع نامتناسب شانس بهره میبرد، ولی موفقیتش را عموماً به دلایل دقیقِ دیگری نسبت میدهد. چنین اشتباهی در حوزههایی که انتظارش را نداریم، حتی علم، به وجود میآید؛ ولی بدیهیترین و آشکارترین گونهاش در دنیای تجارت ظاهر میشود. این مورد در سیاست هم بسیار شایع است؛ بهطوریکه ممکن است در قامت رئیسجمهور یک کشور تجلی پیدا کند که دارد راجع به فرصتهای شغلیای که «خودش» ایجاد کرده، پیروزی «خودش» و وجود تورم در دولتهای «پیش از خودش» حرف میزند.
Ahmad
بدون شک شانس به کسانی که آماده باشند لطف میکند! سختکوشی، وقتشناسی، پوشیدن پیراهن تمیز (ترجیحاً سفید)، استفاده ازخوشبوکنندهٔ بدن و کارهای دیگری از این قبیل، به موفقیت کمک میکند. بیتردید اینها ضروریاند، ولی شاید کافی نباشند، چون علتِ موفقیت نیستند. همین امر برای ارزشهای مرسومی چون پشتکار، سرسختی و ممارست صدق میکند: اینها ضروریاند، خیلی هم ضروریاند. برایاینکه یک نفر در مسابقهٔ بختآزمایی برنده شود، باید از خانه برود بیرون و بلیت بخرد. آیا این یعنی رفتن به مغازه علت برندهشدن است؟ البته که مهارت مهم است؛ ولی مهارت در دندانپزشکی بیشتر اهمیت دارد تا در محیطهای بسیار تصادفی.
Ahmad
پیام کتاب این بوده: «رخدادها بیش از آنچه فکر میکنیم تصادفیاند» و منظورش این نبوده که «همهٔ رخدادها تصادفیاند.» پس مجبور شدم با چنین برداشتهایی مواجه شوم: «طالب شکگرایی است که فکر میکند همهچیز تصادفی است و افراد موفق فقط خوششانساند.» فریبندگی رخدادهای تصادفی حتی مناظرهٔ اتحادیهٔ کمبریج را (که خیلی هم برای آن تبلیغ شده بود) تحت تأثیر قرار داد، چون استدلال من مبنی بر اینکه «بیشتر افراد زرنگ شهر احمقهای خوششانساند»، تبدیل شد به «همهٔ افراد زرنگ شهر احمقهای خوششانساند.»
Ahmad
در این کتاب، توجه به اینکه پیشامدهای دیگری ممکن بود رخ دهد، توجه به اینکه جهان ممکن بود جور دیگری باشد، هستهٔ اصلی تفکر احتمالاتی در نظر گرفته شده است.
Ahmad
بسیاری از مردم تا زمان مرگ در ازدواج با عقاید خود باقی میمانند. درصورتیکه توالی ایدهها بهگونهای باشد که اولی غالب باشد، باورها وابسته به مسیرند.
Anahid
آنچه معاملهگران واقعی مانند سوروس را از بقیه متمایز میکند همین است که فعالیتهایشان عاری از وابستگی به مسیر پیشین است. آنها کاملاً از اعمال گذشتهٔ خود رهایند. هر روز یک لوح کاملاً پاک است.
Anahid
بااینحال، من از نتایجی که میدانستم صرفاً نویز هستند خوشحال و هیجانزده شدهام و از نتایجی اظهار نارضایتی کردهام که کمترین اهمیت آماری نداشتهاند. نمیتوانم برای آن کاری کنم، احساساتیام و بخش عمدهای از نیرویم را از احساساتم میگیرم. پس راهحل در رامکردن قلبم نیست.
Anahid
من از آدمهایی که، بدون گذراندن وقت کافی در کتابخانهها، فکر میکنند درمورد موضوعی خاص دیدگاهی نسبتاً بدیع و روشنفکرانه دارند بدم میآید
radmehr
چنانکه گویی دو سیاره وجود دارد: سیارهای که واقعاً در آن زندگی میکنیم و سیارهای که خیلی تحت سلطهٔ جبر قرار دارد و
مردم فکر میکنند در آن زندگی میکنیم. به همین سادگی: رویدادهای گذشته همیشه کمتر از آنچه بودهاند تصادفی به نظر میرسند (چیزی که به آن سوگیری پسنگر میگوییم).
me
شعارم هم این است: «کار اصلی من مسخرهکردن آدمهایی است که خودشان و کیفیتِ دانششان را زیادی جدی میگیرند.» شاید پرورش ندادن اطمینان فکری، بهجای ایجاد آن، هدف عجیبی باشد، که رسیدن به آن چندان هم آسان نیست. برای رسیدن به این هدف، باید ذهن خود را از سنت اخیرِ یقینهای فکری پاک کنیم
حسین یزدی
فهمیدم بیشتر از اینکه اطلاعات موردنظر مقاله را درک کنم (که البته نمیشد بههیچوجه جدیشان بگیرم)، درحال فهرستبرداری از سوگیریهای ذهنی خبرنگار بودهام (چرا بیشتر خبرنگاران درنهایت متوجه نمیشوند خیلی کمتر از آن چیزی میدانند که خودشان فکر میکنند؟ دانشمندان نیمی از قرن گذشته را در بررسی پدیدهٔ «متخصصانی» که از شکستهای گذشتهشان درس نمیگیرند صرف کردند. ممکن است در تمام زندگیتان همهچیز را اشتباه پیشبینی کنید و همچنان فکر کنید دفعهٔ بعد درست پیشبینی خواهید کرد).
حسین یزدی
حجم
۴۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۴۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان