بریدههایی از کتاب کتابخانه نیمه شب
۴٫۰
(۳۴۷)
چیزی که باید متوجه بشی اینه که بازی تا زمانی که تموم نشده هیچوقت تموم نمیشه. تا وقتی که حتی یه سرباز پیاده روی صفحه باشه تموم نشده. اگه حریفی فقط یه سرباز و یه شاه داشته باشه و حریف دیگه همهٔ مهرههاش رو داشته باشه، هنوز هم یه بازیه.
آفتاب
«با اطمینان بهسمت رؤیاهایت برو. زیستنی را زندگی کن که تصورش کردهای.»
Roya🌱
«هیچوقت برای اینکه دنبال رؤیات بری دیر نیست.»
Roya🌱
او گفت: «بین مرگ و زندگی، کتابخانهای هست و درون آن کتابخانه قفسههایی هستند که تا ابد امتداد دارند. هر کتاب فرصتی برای آزمودن زندگی دیگری را، که میتوانستی داشته باشی، در اختیارت قرار میدهد، برای اینکه ببینی اگر انتخابهای دیگری کرده بودی، اوضاع چطور میشد... اگر فرصت داشتی حسرتهایت را جبران کنی، چه کار متفاوتی میکردی.»
Roya🌱
شهرت کامل وقتی است که به جایی میرسی که با کمترین تلاش، شبیه قهرمان یا نابغه یا الههای میشوی. اما آن روی دیگر سکه متزلزل و پرمخاطره بود. به همان اندازه، سقوطکردن و شبیه اهریمن یا شرور یا عوضیای بیمقدار بهنظرآمدن احتمالاً راحت بود.
آفتاب
تناقض آتشفشانها در این است که آنها نمادهایی از تخریب و درعینحال زندگی هستند. وقتی گدازهها کُند و سرد میشوند، صُلب میشوند و سپس بهمرورزمان میشکنند تا خاک شوند؛ خاکی غنی و بارور.
little miss
هر لحظه از هر روز وارد دنیای جدیدی میشیم و، با مقایسهٔ زندگیهای خودمون با زندگی مردم، بیشتر اوقات مشغول حسرتخوردنیم که ای کاش زندگیهامون یهجور دیگه بودن. خودمون رو با سایر مردم و نسخههای دیگهای از خودمون مقایسه میکنیم، درحالیکه واقعاً بیشتر زندگیها درجاتی از خیر و درجاتی از شر دارن.»
Bahar_fr
هر زندگی شامل میلیونها تصمیم میشه. بعضیشون بزرگن و بعضیشون کوچیک. ولی هر وقت یکی از تصمیمها رو به یکی دیگه ترجیح بدی، نتیجهها فرق میکنه. اونوقت دگرگونی بازگشتناپذیری رخ میده که بهنوبهٔ خودش به دگرگونیهای بیشتری ختم میشه.
Bahar_fr
به گذشته فکر نکن، مشکلی نیست. میتونی راه خودت رو بری. فقط خدا میدونه بدون تو چی میشه.
setayesh7
نورا با بدخلقی گفت: «واقعاً زندگی رو نمیفهمم.»
«مجبور نیستی زندگی رو بفهمی. فقط باید زندگیش کنی.»
setayesh7
هرچه افراد بیشتر در شبکههای اجتماعی به هم مرتبط میشوند، جامعه تنهاتر و منزویتر میشود.
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
«اگر کسی در جهت رؤیاها و مجاهدتهایش برای زیستن زندگیای که تصور کرده است با اعتمادبهنفس پیش برود، با موفقیتی ناگهانی در لحظهای معمولی مواجه خواهد شد.» ا
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
«اگر کسی در جهت رؤیاها و مجاهدتهایش برای زیستن زندگیای که تصور کرده است با اعتمادبهنفس پیش برود، با موفقیتی ناگهانی در لحظهای معمولی مواجه خواهد شد.» ا
کاربر ۲۱۲۳۶۲۷
برتراند راسل نوشته است: «ترس از عشقْ ترس از زندگی است و آنهایی که از زندگی میترسند، پیش از مرگ مُردهاند.» شاید مشکل او این بود. شاید او فقط از زندگیکردن میترسید. اما برتراند راسل بیشتر از تعداد وعدههای غذایی گرم خود، ازدواج و رابطه داشته است. پس شاید او صلاحیت نصیحتکردن را نداشته باشد.
zoya
برتراند راسل نوشته است: «ترس از عشقْ ترس از زندگی است و آنهایی که از زندگی میترسند، پیش از مرگ مُردهاند.» شاید مشکل او این بود. شاید او فقط از زندگیکردن میترسید. اما برتراند راسل بیشتر از تعداد وعدههای غذایی گرم خود، ازدواج و رابطه داشته است. پس شاید او صلاحیت نصیحتکردن را نداشته باشد.
zoya
خانم الم ابرویش را بالا داد و گفت: «بله. این یکی. این چیزیه که تو اون رو نوشتی، بدون اینکه حتی کلمهای تایپ کرده باشی.»
«چی؟»
«این کتاب منبع همهٔ مشکلات توئه و البته جوابشون هم هست.»
«حالا چی هست؟»
«عزیز من، اسمش کتاب حسرتهاست.»
zoya
همهاش همین بود. هیچکس به او نیاز نداشت. او مازاد بر نیاز کائنات بود.
کاربر ۴۱۱۴۵۹۳
«با اطمینان بهسمت رؤیاهایت برو. زیستنی را زندگی کن که تصورش کردهای
کاربر ۴۱۱۴۵۹۳
بعضی وقتها تنها راه یادگرفتن زندگیکردنه
Elham.D
لحظات شاد در زمانهایی خاص میتوانند به درد تبدیل شوند.
Elham.D
حجم
۲۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
حجم
۲۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان