بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی یتیم بودیم | طاقچه
تصویر جلد کتاب وقتی یتیم بودیم

بریده‌هایی از کتاب وقتی یتیم بودیم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۱۰ رأی
۲٫۹
(۱۰)
باز هم تنهایی، باز هم روزهایی که هیچ چیز در زندگی‌مان نیست مگر آن چیزی ــ هرچه هست ــ که مدام به ما می‌گوید هنوز آن قدرها کاری انجام نداده‌ایم.
Behnaz Dz
تو وانمود می‌کنی اطلاعاتت خیلی بیشتر از آن چیزی است که واقعآ می‌دانی. مغرورتر از آن هستی که به آنچه نمی‌دانی اعتراف کنی. تعریف من از احمق دقیقآ همین است.
Bluelily
از دید ناظر بی‌طرف، جنایتکار امروزی روزبه روز باهوشتر می‌شود. بلندپروازتر شده، نترستر شده، و علمْ مجموعه جدیدی از ابزارهای پیچیده در اختیارش گذاشته.
Bluelily
پسرم، لابد معتقدی که دنیای امروز خیلی پلیدتر از دنیای سی سال پیش است، درست است؟ که تمدن در آستانه سقوط است و از این جور چیزها؟ بدون تعارف گفتم: راستش را بخواهید، قربان، به نظر من همین‌طور است. ــ یادم می‌آید من هم زمانی همین‌طور فکر می‌کردم.
Bluelily
بعد بلند شد نشست و به پرده کرکره‌ای یکی از پنجره‌ها اشاره کرد که آن موقع تا نیمه پایین بود. گفت که ما بچه‌ها مثل بندی هستیم که کرکره‌ها را به هم متصل می‌کند. این را زمانی یک راهب ژاپنی به او گفته بود. غالبآ از درک این مسئله عاجز بودیم، ولی ما بچه‌ها بودیم که نه تنها خانواده، بلکه کل دنیا، را به هم متصل می‌کردیم. اگر ما نقش خودمان را ایفا نمی‌کردیم، کرکره‌ها می‌افتادند زمین و پخش وپلا می‌شدند.
Behnaz Dz

حجم

۳۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۴ صفحه

حجم

۳۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۴ صفحه

قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد