بریدههایی از کتاب طوطی و تاول
۴٫۲
(۶)
«پیامبر پیامِ خدا را میآورد که بدهد به تو؛ ولی امام که ولیِ خداست، دستِ تو را میگیرد و میبرد پیشِ خدا. ملتفت شدی؟ درست پیشِ خدا.»
محمد علیدادی
هم در این چهل سال عمری که گرفتهام از خدا، هیچوقت آگاهانه با هیچ «اسمی» درنیافتادهام، چون میدانم در افتادن با اسماءالحسنی آدم را اگر ویران نکند حتماً سرگردان خواهدکرد. چهبسا سرگردانی سهمگینتر باشد از ویرانی. و من نمیدانم در این سالها از کدام اسم غفلت کردهام که سرگردانیام پایان نمییابد.
maryhzd
کمی فکر کردم. چون در این یکی دو روز هیچ مجال نکردهبودم بیاندیشم بهچیزی. من زمانی میتوانم بگویم هستم که به چیزی بیاندیشم. اگر به هردلیلی نتوانم بیاندیشم، احساسِ خالیبودن میکنم و حتّی احساسِ نبودن.
mahdanj
«برای کسی که امام زمانِ خود را میشناسد، مهم نیست کی باشد آخرالزّمان.»
زهرا حسینی
«کسی که به مرگِ جاهلی بمیرد در واقع نمرده، تلف شده. مرگ مالِ کسی است که امامِ زمان داشتهباشد. کسی که امامِ زمان ندارد، در واقعِ زمان ندارد. و مرگ، در واقع رسیدن به آخر زمان است. کسی که بیزمان است، ذوقِ مرگ ندارد؛ پس تلف یا هلاک میشود.»
زهرا حسینی
کسی که دنبالِ امام باشد، تنها نمیماند. بیامامها تاریکاند
زهرا حسینی
«پیامبر پیامِ خدا را میآورد که بدهد به تو؛ ولی امام که ولیِ خداست، دستِ تو را میگیرد و میبرد پیشِ خدا. ملتفت شدی؟ درست پیشِ خدا.»
زهرا حسینی
«مزهٔ تنهایی را چشیدی حتماً. تنهایی در هرجا مزهٔ خودش را دارد، ولی اینجا باید مزهٔ امام را بدهد. سعی کن بچشی. اگر مزهٔ امام نداد، بدان که اشتباه آمدی.
زهرا حسینی
«بالآخره زندگی در تنهایی غلیظتر میشود، وزن میگیرد.»
زهرا حسینی
”امام؟ امام کسی است که به امرِ الهی به غذا، طعم و مزه بدهد.“
زهرا حسینی
من هم در این چهل سال عمری که گرفتهام از خدا، هیچوقت آگاهانه با هیچ «اسمی» درنیافتادهام، چون میدانم در افتادن با اسماءالحسنی آدم را اگر ویران نکند حتماً سرگردان خواهدکرد. چهبسا سرگردانی سهمگینتر باشد از ویرانی. و من نمیدانم در این سالها از کدام اسم غفلت کردهام که سرگردانیام پایان نمییابد.
محمد علیدادی
میدانستم «یدالله» با هر جمعی نیست، مخصوصاً جمعهایی که نیازهایِ سطحی و گذرا، متصّل کرده بههم، نه محبّتشان؛ و دست خدا با جماعتی است که رشتهٔ دوستی، آنها را بههم گره زدهباشد و بریدنِ این رشته بهنوعی پاره کردنِ اسمِ «الجامع» الله است و باید از آن پرهیز کرد.
محمد علیدادی
ولی من شخصاً همیشه خلوت و تنهایی را ترجیح میدادم بر ازدحام و هیاهو که از جمعهایِ مکسّر ترشّح میکند، وگرنه جمعهایِ سالم دستِ خدا را بههمراه دارد و تعرّضی به فردیّتِ تو ندارد.
محمد علیدادی
گفتم: «بالآخره زندگی در تنهایی غلیظتر میشود، وزن میگیرد.»
رعنا
«کسی که به مرگِ جاهلی بمیرد در واقع نمرده، تلف شده. مرگ مالِ کسی است که امامِ زمان داشتهباشد. کسی که امامِ زمان ندارد، در واقعِ زمان ندارد. و مرگ، در واقع رسیدن به آخر زمان است. کسی که بیزمان است، ذوقِ مرگ ندارد؛ پس تلف یا هلاک میشود.
عاطفه سادات
در رویِ زمین این شیعه است که مبتلا میشود چون فقط او است که امامِ زمان دارد.
عاطفه سادات
زمان که بدونِ امام معنایی ندارد. امام در آخرِ زمان ایستاده؛ هرکس بههر نحوی برسد به آخرِ زمان، طبیعتاً میرسد به او. آخرِ زمانِ هرکسی هم در واقع، مرگِ اوست. با خود گفتم: «پس مرگ با امامِ زمان ارتباط دارد. من چرا تا بهحال فکر نکردهبودم به این؟»
عاطفه سادات
دویدن و به آب و آتش زدن مالِ آدمهایِ «هدفدار» است؛ آدمهایِ مثلِ من باید راه بروند، آرام و با طمأنینه؛ چهبسا، هدفشان همین راه باشد یا در راه بودن.
عاطفه سادات
«یدالله» با هر جمعی نیست، مخصوصاً جمعهایی که نیازهایِ سطحی و گذرا، متصّل کرده بههم
عاطفه سادات
حجم
۷۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد