دلیل مردن پروانه را کسی داند؟
مگر که شمعِ «سحر مرده» برگشاید راز
هدی✌
مَروه کجا، سعی کو، ای به صفا؟ آمده
هاجر از این بادیه، شُسته و هموار رفت
هِق هقِ تزویر شد وَسمهٔ اَبروی دین
شیخ!، عبا را بگیر رونقِ دستار رفت
راه بگیر و برو عشق، فراورده نیست
هست! اگر آبروت آن سرِ بازار رفت
توشهٔ اهلِ هنر پاره خَطْی ماندگار:
«تاج مَحل برقرار، احمدِ معمار رفت»
هدی✌
درحریمِ آسمانت طوفِ قِرقی کرده ام
عاقبت ازجمعِ طوقی ها جدایت میکنم
هدی✌
مثل ماهی که هوس کرد به قلاب زند
چشم بستم بپرم آینه تحقیرم کرد
هدی✌
جایی نمیروم که بخارای من تویی
خاتونِ بادغیسِ من ازهر پَری سَری
هدی✌
وقتی که با تمام وجودت مقصری
ای کاشِ تو که مسئله حل نمیکند
هدی✌
برنمیگردد به شعری سالهای رفتهام
آن جوانی را به جِد مشتاق دیدارم هنوز
هدی✌
قصهٔ «یوسف» بیاور مِصرِ بیدارم هنوز
جملگی چاههای کنعان را خریدارم هنوز
شدت پَس لرزه کی محدود میگردد خدا!
» بَم» نمیداند که من در زیر آوارم هنوز
هدی✌
کوچه ها باریک و رَه تاریک و شب محروم کُش
دستمان کی میرسد بر گوشهٔ شالِ شما
هدی✌
مهربان تر اعتکافت می شکستی، خوبرو!
ما خریدارِ دوصد لبخندِ لبْ کالِ شما
هدی✌