بریدههایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند
۴٫۰
(۹۴۰)
"آخرین پیام من اینه: کسایی رو که دوستشون دارین پیدا کنین و جوری زندگی کنین که انگار هر روز خودش یه زندگی تازه است."
elnazvakili
به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ شود فرصتهای ازدسترفته برای واقعاً زندگی کردنِ زندگیام باشد
reyhan
اگر به روز آخریها نزدیک باشی، خیلی حسرتها هست که کاری برایشان نمیشود کرد، اما نگذراندن تکتک دقایق ممکن با آنها حسرتی است که هرگز رهایت نمیکند.
elnazvakili
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
Mahi
سالها از زندگیام را صرف احتیاط برای زنده ماندن کردم تا بلکه زندگی طولانیتری داشته باشم و ببینید این روش من را به کجا رسانده است. در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکردم.
Mahi
خاطرات میتوانند انسانها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آنها را بشنود و تعریف کند. دلم میخواهد او مرا با خاطراتش زنده نگه دارد، همانطوری که مامان را زنده نگه داشته بود.
Mahi
بابا میگفت خداحافظی ممکنترین غیرممکن است. چون هیچ وقت دلت نمیخواهد به زبان بیاوریاش، اما احمقانه است که وقتی فرصتش را داری، از آن استفاده نکنی.
Mahi
نمیدانستم تنهایی مردن غمانگیزتر است یا مردن در کنار دوستی که نهتنها هیچ معنیای برایت ندارد، بلکه احتمالاً او هم به تو اهمیت زیادی نمیدهد.
Mahi
. چگونه میتوانستم زندگیام را در هشت کلمه خلاصه کنم؟
همان جایی که زندگی میکرد مُرد، در تختخوابش.
Mahi
سعی نکرده بودم روزهایی را که روز آخرم نبود بیمحابا زندگی کنم. تمام آن دیروزها را تلف کردم و حالا، دیگر فردایی برایم نمانده است.
Mahi
از خیابان میگذرم، اما این بار، دستی نیست که من را نگه دارد.
شیوا
شاید هم جزای دل شکستن مرگ بود.
شیوا
حتی وقتی میدانید که مرگ در کمین شماست، اما باز هم احساس شعلههایش برایتان ناگهانی و غیر قابل باور است.
شیوا
دنیایی که ما را با هم آشنا کرده بود، زیاد هم نمیتوانست علیهمان باشد.
شیوا
کاش در خواب میمردیم. این بهترین راه برای مردن بود.
شیوا
آدمها فکر میکنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشتههاشون رو نمیبرن، حتی حرفهاشون رو هم بههم نمیگن و صبر میکنن. اما من فهمیدم که ما آدمها واقعاً وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم. اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم، چیزی جز حسرت برامون نمیمونه. تو داری میمیری و ممکنه هیچ وقت نتونم بهاندازهٔ کافی بهت بگم که چقدر ازت ممنونم. برای همین، تا وقت داریم، میخوام تا جایی که میتونم، بهت بگم ممنونم، ممنونم، ممنونم و ممنونم.
شیوا
"دلم تنگ وقتیه که کوچیک بودم و اصلاً نمیدونستم باید از مرگ ترسید. حتی دلم برای دیروز هم که همهاش توهم داشتم، اما قرار نبود بمیرم، تنگ شده."
شیوا
ممکن است در خانوادهای متولد شده باشی و حق انتخابی نداشته باشی، اما دوستیهایت را خودت انتخاب میکنی. میفهمی که بعضی دوستیها ارزشش را ندارد و باید آنها را پشت سر بگذاری، اما دوستیهایی هستند که ارزش هر خطر و هر چیزی را دارند.
شیوا
تمام زندگیها درس نیست، اما در هر زندگی، درسهایی وجود دارد.
شیوا
جوانیشان پر بود از سختیهایی که جوانهای هم سن و سالشان کمتر تجربه کرده بودند
شیوا
حجم
۲۹۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۹۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان