بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جزیره درختان گمشده | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جزیره درختان گمشده

بریده‌هایی از کتاب جزیره درختان گمشده

نویسنده:الیف شافاک
امتیاز:
۳.۳از ۲۰ رأی
۳٫۳
(۲۰)
او مثل بعضی از دانش‌آموزانی که می‌دانست از پدرشان می‌ترسند، از پدرش نمی‌ترسید. او احساس ترس نمی‌کرد. حتی بعد از آنکه تصمیم گرفت مجله را نگه دارد، احساس گناه هم نکرد. علتش این نبود که این ماجرا یا دیگر ماجراها را برای پدرش تعریف نکرده بود. او از وقتی که در مرحله‌ای ابتدایی احساس کرده بود باید پدرش را از درد بیشتر محافظت کند، دیگر مسائل را با او در میان نمی‌گذاشت.
سورینام
هیچ اسارتی ابدی نیست. روزی آب فلز را با زنگار خواهد پوشاند و زنجیرها شکسته خواهند شد و قلب سخت بتن نرم خواهد شد، همان‌طور که سرسخت‌ترین قلب‌ها در گذر سال‌ها نرم می‌شوند. آن‌وقت است که دو جسد که بالاخره آزاد خواهند شد، به سمت شکاف آسمان بالای سرشان شناور خواهند شد و در انکسار نور خورشید سوسو خواهند زد. آن‌ها در ابتدا به آرامی و سپس مانند صیادان مروارید که نفس‌زنان به دنبال هوا هستند، به سرعت و با هیجان به سمت آبیِ دلپذیر عروج خواهند کرد.
سورینام

حجم

۴۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۲۸ صفحه

حجم

۴۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۲۸ صفحه

قیمت:
۱۵۱,۹۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد