بریده‌هایی از کتاب هنر زندگی مینیمالیستی

داشتن یک زندگی مینیمالیستی مستلزم این است که از خرید ناگهانی اجتناب کنید. این بدان معناست که شما دیگر برده کمپین‌های تبلیغاتی نیستید و بر عادات خرید خود کنترل کامل دارید.

برای دست‌یابی به هر چیزی که می‌خواهید، باید به‌سختی تلاش کنید چراکه رسیدن به چیزهای بزرگ به زمان نیاز دارد. سؤال این است که آیا شما آماده هستید برای این کار تلاش کنید؟ نه تنها برای رسیدن به موفقیت بلکه برای حفظ آن. جهان، قبل از دادن چیزی به شما که مورد علاقه‌تان است، باید بداند که آیا می‌تواند به شما اعتماد کند یا نه. بنابراین اگر می‌خواهید استاندارد عالی بودن خود را فقط برای یک ماه حفظ کنید و سپس به سراغ عادت‌های قدیمی‌تان برگردید، انتظار نداشته باشید که در زندگی‌تان پیشرفت کنید. تا زمانی که عالی بودن به بخشی عادی از زندگی شما تبدیل نشود، در همان وضعیت تکراری و یکنواخت گیر خواهید کرد.

ساختار: یک برنامه روزانه به ما ساختار مورد نیاز و پیگیر بودن منطقی که برای زندگی و انجام امور روزمره ضروری هستند را می‌دهد. پس از مدتی این برنامه روزانه به یک عادت تبدیل می‌شود و ما با کارهایی که باید هر روز انجام دهیم احساس راحتی و آشنا بودن می‌کنیم.

جایی که قرار است در زندگی‌تان برسید به کاری که همین حالا انجام می‌دهید بستگی دارد.

مرتب کردن تختخواب در هر صبح یک موفقیت است و به شما احساس غرور می‌دهد چراکه در آن روز حداقل یک کار مفید انجام داده‌اید. این کار همچنین شتاب و انگیزه بیشتری برای حرکت به سمت تکمیل سایر وظایف‌تان فراهم می‌کند. البته منظم و مرتب بودن خانه‌تان تنها هدف مهم در اینجا نیست. با منظم و مرتب بودن محیط اطراف‌تان، استانداردهایی که برای خود تعیین می‌کنید و میزان احترامی که برای خود و خانواده‌تان قائل هستید، مشخص می‌شود.

وقتی اهدافی برای تمام طول زندگی خود تعیین می‌کنید افق فکری شما روشن می‌شود و همین افق فکری به نیروی محرک برای تصمیم‌هایی که می‌گیرید تبدیل می‌شود.

کاری که پشت درهای بسته انجام می‌دهید مهم‌تر از کاری است که در مقابل دیگران انجام می‌دهید، چراکه آن‌چه مخفیانه انجام می‌دهید چیزی است که واقعاً شخصیت شما را مشخص می‌کند.

«جهان یا خدا یا قدرت برتر شخصی شما» قبل از اینکه آن‌چه را که می‌خواهید به شما بدهد باید بتواند به شما اعتماد کند.

آشفتگی به معنی اتلاف وقت، انرژی و فضا است

فضای زندگی خود را در اولویت بالاتری از وسایل‌تان قرار دهید

شما تا زمانی که نتوانید به آن‌چه دارید وفادار باشید، نمی‌توانید به آن‌چه می‌خواهید برسید

وقتی یک رویداد منفی اتفاق می‌افتد، این نحوه واکنش شما است که پیامد آن رویداد را تعیین می‌کند.

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که به ما می‌گوید برای شاد بودن باید کالاهای بیشتری بخریم. به هر کجا که نگاه می‌کنیم و به هر طرف که سر می‌گردانیم، تصاویری از مرفه و موفق بودن ما را بمباران می‌کنند، اما آن‌چه درنهایت اتفاق می‌افتد این است که غرق در کالاهای بی‌معنی‌ای که به دست آورده‌ایم می‌شویم. آشفتگی در خانه‌مان باعث بروز بی‌نظمی می‌شود و این بی‌نظمی نیز به‌نوبه خود باعث ایجاد هرج‌ومرج در زندگی می‌شود.

داشتن یک محیط سازمان یافته باعث می‌شود ذهن شما آرام‌تر و متمرکزتر شود

«خانه به هم ریخته باعث ایجاد ذهن درهم و برهم می‌شود» یک حقیقت علمی اثبات شده است.

شرکت‌های تبلیغاتی از عصب‌شناسان کمک می‌گیرند تا به ضمیر ناخودآگاه ما وارد شوند و ناحیه‌ای از مغز را که مسئولیت دارد به ما بگوید که به چیزی نیاز نداریم را خاموش کنند. در عوض، تبلیغات بخشی از مغز را تحریک می‌کند که باعث می‌شود احساس کنیم چیزی کم داریم.

امروزه عبور از جلوی یک مغازه بدون خرید کردن، چیزی غیرممکن است و مردم همیشه درحال خرید چیز جدیدی هستند. چرا؟ پاسخ این است که شرکت‌های بازاریابی نابغه‌ها را استخدام می‌کنند تا کمپین‌های تبلیغاتی فریبنده‌ای درست کنند که ما را متقاعد کنند آن‌چه که نیاز نداریم را بخریم.

بنابراین همان‌طور که با تنگ شدن لباس‌های‌تان و افزایش وزن‌تان، بستنی برای شما با ناراحتی تداعی می‌شود، آن احساس لذت‌بخش خریدن یک وسیله به‌دردنخور نیز وقتی شروع به مرتب کردن خانه می‌کنید یا نمی‌توانید وسایل مورد نیاز خود را بیابید، به ناامیدی تبدیل می‌شود چراکه خانه‌تان پر از خرت و پرت‌هایی شده است که به آن‌ها نیاز ندارد