بریده‌هایی از کتاب رئالیسم کاپیتالیستی

یعنی جایی که در آن اطاعت دیگر شکلِ مرئوسی نسبت به ناظری بیرونی را ندارد برعکس ما دعوت هستیم تا خودمان در آن سهیم باشیم و نقش ایفا کنیم

بذر ضدسرمایه‌داری در خودِ سرمایه‌داری به طور وسیع پخش شده و شخصیت‌های شرور در فیلم‌های هالیوودی در نهایت همان "شرکت‌های شرور" هستند. این اشارات ضدسرمایه‌داری عملاً کارش تقویت سرمایه‌داری است

شرکت‌هایی که مسئول بیشتر شدن سود هستند آن هم نَه با بیشتر کردن دستمزد یا بهتر کردن امکانات بلکه با... کوچک‌سازی اقتصادی (کم کردن نیروی کار دائمی برای اینکه بتوانند یک حوزه همیشه شناور از کارمندان نیمه‌وقت و آزاد بسازند بدون

سرمایه‌داری باید با این معضل مواجه می‌شد که چطوری می‌تواند انرژی‌های بیرونی را در خودش جذب و آن‌ها را مهار کند. حالا در واقع مشکل معکوس شده؛ وقتی به طور موفقیت‌آمیز همراهیِ بیرون از خود را دیده، دیگر چطوری می‌تواند بدون یک نیروی بیرونی دست به استعمار آن بزند و آن را به خود اختصاص بدهد و به بدنهٔ سرمایه ملحق کند؟

"سوسیالیسم واقعاً موجود" در دههٔ هشتاد با سماجت سرجاش ایستاده بود؛ هر چند در آخرین مرحله از فروپاشی قرار داشت

برعکس کارش این است تا تمامی آن قواعد را از کار بیندازد تا بتواند آن‌ها را با مبنایی تک کاره از نو سوار جامعه کند.

سرمایه‌داری عملاً از راه رسید با خود یک تقدس‌زدایی گسترده از فرهنگ را هم به همراه آورد.