بریده‌هایی از کتاب چهارراه پول‌سازی

موفقیت و خوشبختی در پسِ خطراتی هستند که پیش رویتان می‌باشند. شاید برای کنار گذاشتن این خطرات نیاز باشد که از آرزوها، خواسته‌ و توقعات خود بگذرید و برای مدتی آن‌ها را فراموش کنید، اما چیزی را که در آخر به دست می‌آورید، بسیار با ارزش‌تر از آن‌هاست. آیا شما حاضرید که چنین قیمتی را برای دست‌یابی به خوشبختی بپردازید؟ یکی از پدرهایم چنین قیمتی را پرداخت و دیگری نپرداخت. همین تنها اختلاف میان آن‌ها بود.

من همیشه هشدار جان. اِف کندی رئیس جمهور معروف را به خاطر دارم. «فرصت‌های خوب همیشه در دسترس هستند فقط کافی است آن را ببینیم و برای استفاده از آن آماده شویم

در واقع یک B در ابتدای شروع کار خود به دو مسئله می‌اندیشد: ۱- طراحی نوعی سیستم مدیریتی. ۲- توانایی مدیریت افراد از دور یا نزدیک.

در واقع یک B در ابتدای شروع کار خود به دو مسئله می‌اندیشد: ۱- طراحی نوعی سیستم مدیریتی. ۲- توانایی مدیریت افراد از دور یا نزدیک.

الگوی واقعی زندگی پدر پولدار هنری فورد بود. او مرا تشویق می‌کرد که کتاب‌های زیادی درباره‌ی سرگذشت افراد موفق مانند فورد، جان‌دی راک فلر.... بخوانم. او از ما می‌خواست که پایه‌های اساسی و ملزومات کنترل و مدیریت امور مختلف را یاد بگیریم و مهارت‌های ضروری آن را بیاموزیم.

از این‌رو چه به شکل اجباری و چه دلخواه هر کس برای موفق شدن باید به حرف‌های افراد خوب گوش دهد تا بتواند به قلب و روح آن‌ها راه پیدا کند.

اندازه‌ی موفقیت‌های تو در میزان تلاش‌هایت است، به اندازه‌ی بلندی آرزوهایت است. موفقیت تو این است که بر ترس‌هایت غلبه کنی».

که دارایی‌ها پاسخگوی تعهدات هستند و درآمدها پاسخگوی مخارج.

هر چه شما بیش‌تر کار کنید و ساعات کاری خود را افزایش دهید، دولت از شما طلب مالیات بیش‌تری را می‌کند، چون می‌داند که درآمد شما افزایش یافته است. با این کار شما در قرض و بدهی بیش‌تری فرو می‌روید و گرفتارتر می‌شوید

انسان آزاد آفریده شده است. او می‌تواند به هر چیزی وارد شود و بر آن چیره شود. اما به همان اندازه شکست پذیر است و می‌تواند به بردگی گرفته شود. «جین جاکوئز روسیو»

زیرا فرانشیز برای کسانی خوب است که نمی‌خواهند هیچ تجارتی را آغاز کنند، بلکه فقط می‌خواهند بخشی از سرمایه‌ی‌های خود را به شکلی خرج کنند و به آن دلخوش باشند. اما تو نباید از حرکت بایستی. من راه و روش تأسیس یک تجارت را به تو آموخته‌ام و حیف است خودت را با چند ورق کاغذ سرگرم کنی. من توقع بیش‌تری از تو دارم. تو به پولت نیاز داری و برای چه می‌خواهی ۲۵۰ هزار دلار خرج کنی تا چند برگه کاغذ بخری!

E: کارمندان و کارگران ‫S: کارفرمایان ‫B: تاجران یا صاحبان تجارت. ‫I: سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران

آن‌ها هرگز یک پنی هم خرج نمی‌کنند تا تحت آموزش قرار بگیرند. اما ترجیح می‌دهند حتی یک پنی هم که شده برای آینده‌ی فرزندان خود پس اندازه کنند.

من این فصل را با توصیف شرایط بد و نابسامان مالی خود آغاز کردم و این‌که خانه و پولی نداشتیم که با آن‌ها به آرامش برسیم چون همیشه معتقد بودیم اگر پول خرج کنم، می‌توانم پول به‌دست آورم. اما اکنون دیگر چنین چیزی را باور ندارم

من این فصل را با توصیف شرایط بد و نابسامان مالی خود آغاز کردم و این‌که خانه و پولی نداشتیم که با آن‌ها به آرامش برسیم چون همیشه معتقد بودیم اگر پول خرج کنم، می‌توانم پول به‌دست آورم. اما اکنون دیگر چنین چیزی را باور ندارم