بریده‌های کتاب فرشته‌‌ای به‌‌نام مادر
کتاب فرشته‌‌ای به‌‌نام مادر اثر حسین رحمت‌نژاد

کتاب فرشته‌‌ای به‌‌نام مادر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
دنیا به من مدیون است، و من مدیون مادرم. «توماس ـ ادیسون»
S
من مادر را شاهکار خلقت می‌دانم. «گرتری»
S
مادر تابلو آفریدگار است. «پیکاسو»
S
«وَقَضی رَبُّک اَلاّ تَعبُدوُ اِلّا اِیاهُ و بِالوالدَینِ اِحسانا اِمّا یبلُغَنَّ عِندَک الکبَرَ اَحَدُهُما اَو کلاهُما فَلا تَقُل لَهُما اُفٍّ وَلا تَنهَرهُما وَ قُل لَهُما قَولاً کریما.» سوره‌ی اسرا ـ آیه‌ی ۲۳ خدا فرمان داده که جز او چیزی را نپرستید و با پدر و مادر نیکی کنید، اگر یکی از پدر و مادر و یا هر دو به پیری رسیدند، پس هرگز با کمترین کلمه‌ای که رنجیده خاطر شوند آنان را میازار و از خود مران و ناراحت مکن و همیشه با مهربانی و ادب با آنها صحبت کن.
S
«مهر مادر» نصرت الله ـ کاسمی مادرا روی مهت روح و روان است مرا مهر تو قوت تن و قوت جان است مرا در دل اندیشه‌ی تو گنج نهان است مرا یک نگاه تو به از هر دو جهان است مرا فارغم با تو ز هر خوب و بد، ای پاک سرشت زیر پای تونهادست خدا باغ بهشت مهرت ای ماه به من نفخه‌ی جان می‌بخشد سخنانت به روان تاب و توان می‌بخشد رای پیر تو به من بخت جوان می‌بخشد آنچه دل می‌طلبد لطف تو آن می‌بخشد
S
والنتین گفت: «همه، حتا من! من یک نقاشی می‌کشم و به او هدیه می‌کنم» . برقی در چشمان تاسیس درخشید و با خوشحالی گفت: «خوب ما هم باید هدیه‌ای به مادر بدهیم» . گروشا گفت: «چه می‌خواهی به او بدهی؟ اصلا می‌توانی چیزی درست کنی؟» تائیس گفت: «خود تو چه؟» گروشا به فکر فرو رفت. زیر لب با خودش گفت: «برایش جوراب می‌بافم، اما، این کار خیلی طول می‌کشد. اگر هم سر بگیرم. فکر نمی‌کنم تا پاشنه بیشتر برسد. آه از دست این مادر! نمی‌شد زودتر به من می‌گفت؟» ناگهان تائیس فریاد زد: «من می‌دانم چه کار باید بکنم. همین حالا تمام قابلمه‌ها، بشقابها، کاردها، چنگالها و حتا ظرفهایی را که حالا کثیف شده است، می‌شویم و برق می‌اندازم» .
S
عشق فرهاد به شیرین سخن است گرچه افسانه عشقی کهن است دل مجنون و تمنای دگر برود در پی لیلای دگر لیکن این عشق که مادر دارد چون زفرزند نظر بردارد؟ در خطر کی اثری بخشد پند؟ خود بمیرد که بماند فرزند عشق این است نه بوسیدن یار پای جانست نه نیرنگ و فرار مادری ملعبه و بازی نیست جز فداکاری و جانبازی نیست بگذرد از خود و کاهد از جان تا به فرزند دهد تاب و توان
S
تنها برای مادرم فنون دوست‌یابی را بکار نبردم. اما او بیش از همه بمن محبت ورزید. «دیل ـ کارنگی»
S
هیچ زنی بجز مادر در زندگی پیدا نمی‌شود که عشق و جوانی و مال و آرزوهای خود را مفت و مسلم در اختیار کسی بگذارد. «شوبر»
S
ای مادر عزیز که جان داده‌ای مرا سهل است اگر که جان دهم اکنون برای تو گرجان خویش هم ز برایت فدا کنم کاری بزرگ نیست که باشد سزای تو تنها همان تویی که چو برخیزی از میان هرگز کسی دگر ننشیند به جای تو خشنودی تو مایه‌ی خوشبختی من است زیرا بود رضای خدا در رضای تو گر بود اختیار جهانی به دست من می‌ریختم تمام جهان را به پای تو ***
S

حجم

۲۴۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

حجم

۲۴۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد