بریده‌هایی از کتاب بیش یادگیری

دوست داشتند که واقعاً دانشمند باشند و مهارت‌های متعددی را فرابگیرند.

هر بخش را هم با پروژه‌های عملی پیش می‌برد، نه تقلید از کلاس‌های درسی قاعده‌مند.

بیش‌یادگیرها خود را از بند همهٔ ساختارهای قراردادی امتحانات و مدارک تحصیلی رها کردند.

بسیاری از بیش‌یادگیرها به‌واسطهٔ وجود گروه‌های آنلاین به صورت ناشناخته فعالیت می‌کنند

پروژه‌های یادگیری را خودشان پیش‌می‌بردند و برای به‌نتیجه رساندن آن‌ها روش‌های یکسانی داشتند.

یکی از اشتباهات رایج نقاشی چهره این است که چشم‌ها را بیش‌ازحد بالا می‌کشند. اغلب مردم فکر می‌کنند چشم‌ها باید حدود یک‌سوم بالایی سر قرار بگیرند؛ اما در حقیقت، چشم‌ها اغلب اوقات در وسط فاصله چانه تا بالای پیشانی قرار دارند

آموختن زبان‌های آسیایی از زبان برزیلی یا اسپانیایی سخت‌تر است.

صبح‌ها، نزد معلم خصوصی‌مان می‌رفتیم، کمی در خانه مطالعه می‌کردیم و بقیهٔ روز را با دوستان بیرون می‌رفتیم، در رستوران گفت‌وگو می‌کردیم و از آفتاب اسپانیا استفاده می‌کردیم. دوستم با وجود این‌که در ابتدا مردد بود، اما رویکردش نسبت به یادگیری تغییر کرده بود. من به مطالعهٔ جدی دستور زبان و واژگان اهمیت می‌دادم، اما او این‌گونه نبود. به‌هرحال، تا قبل از پایان سفرمان، او هم توانست به یک‌باره خود را با زندگی در اسپانیا وفق دهد. این روش تأثیرش بهتر از آنی بود که امید داشتیم و حال دیگر به آن ایمان آورده بودیم.

چه می‌شود اگر به‌جای این‌که به‌دنبال راه فرار باشید، به‌اندازهٔ کافی تمرین کنید؟

هدفم از این پروژه صرفاً پیداکردن کار نبود، بلکه می‌خواستم بفهمم چه کاری شدنی است. درست بعد از تنها چند ماه از اتمام پروژهٔ بزرگ اولم، ایدهٔ پروژه‌های جدید داشت در سرم شکل می‌گرفت.

می‌توانم هر چیزی را که می‌خواهم با تلاش و برنامه‌ریزیِ درست یاد بگیرم.

سال‌ها فکر می‌کردم که تنها راه یادگیری عمیق مطالب، کلاس‌های مدرسه و دانشگاه است. اتمام این پروژه به من آموخت که نه‌تنها این فرضیه اشتباه بوده، بلکه روش جایگزین آن می‌توانست لذت‌بخش‌تر و هیجان‌انگیزتر باشد. در دانشگاه اغلب احساس سرخوردگی داشتم، چراکه سعی می‌کردم در طول کنفرانس‌های کسل‌کننده بیدار بمانم، وقت و انرژی زیادی را صرف انجام تکالیف بی‌فایده کنم و مجبور به یادگیری مطالبی بودم که به جز نمره هیچ فایده‌ای برایم نداشتند. این پروژه از آن‌جا که طرح و چشم‌انداز خودم بود، حتی با وجود چالش‌برانگیزبودن چندان برایم سخت نبود. موضوعات تازه و هیجان‌انگیز بودند، نه کارهای سخت تکراری‌ای که باید انجام می‌شدند.

به‌جای این‌که یک کلاس را طی چند روز بگذرانم، در ماه، دو یا سه کلاس را به موازات هم پیش‌می‌بردم.

کریگ ادعا می‌کند: «هر کسی که می‌خواهد در بازی یا مسابقه‌ای موفق شود، باید آن بازی را تمرین کند.

. دلیل شهرت مسابقهٔ جئوپاردی این است که بینندگان در خانه را با سؤالاتی در مورد مسائل ناشناخته سردرگم و مستأصل می‌کند؛ سؤالاتی دربارهٔ پادشاهان دانمارک تا افسانه‌های یونان و روم. پس قهرمانان بزرگ مسابقهٔ جئوپاردی، عمدتاً همه‌چیزدان‌های باهوشی هستند که زندگی‌شان را صرف گردآوری اطلاعات دقیق و گسترده‌ای کرده‌اند که پاسخ سؤالات از تمامی حوزه‌ها را پوشش دهد.

لوویس از روش خود گفت: «از اولین روز حرف‌زدن را شروع کن. از حرف‌زدن با غریبه‌ها نترس. برای شروع از کتاب اصطلاحات استفاده کن. برای حفظ‌کردن کلمات از حافظه تصویری‌ات استفاده کن.» آن‌چه مرا تحت‌تأثیر قرار داد، روش‌هایش نبود؛ بلکه جسارتش در به‌کارگیری آن‌ها بود. من با ترس‌ولرز سعی می‌کردم به زبان فرانسه حرف بزنم و همیشه از اشتباه‌کردن می‌ترسیدم و به‌خاطر دایرهٔ لغات اندکم خجالت می‌کشیدم، اما لوویس شجاع بود؛ بی‌هیچ ترسی با دیگران حرف می‌زد و برای خود چالش‌هایی به ظاهر غیرممکن ایجاد می‌کرد. این روش برایش کارآمد بود؛ او تا آن موقع، توانسته بود به راحتی به زبان‌های اسپانیایی، ایتالیایی، اسکاتلندی، فرانسوی، پرتغالی، اسپرانتو و انگلیسی صحبت کند. اخیراً در خلال سه ماه اقامتش در کشور چک، زبان این کشور را هم فراگرفته بود.

نه‌تنها برنامه‌نویسان، بلکه مدیران، کارآفرینان، طراحان، پزشکان و تقریباً هر کس در هر جایگاه شغلی روزبه‌روز دارد مهارت‌ها و دانش موردنیاز حرفه‌اش را گسترش می‌دهد و بسیاری هم همواره در تلاشند تا از بقیه عقب نیفتند.

واقعیت ساده این است که بیشتر مردم هرگز حوزهٔ موردِعلاقهٔ خود را به‌طورِ فشرده مطالعه نمی‌کنند. انجام این کار، حتی فقط برای چند ماه، باعث پیشرفت می‌شود. وقتی هم که پیشرفت می‌کنید، می‌توانید شغل بهتری داشته باشید، حقوق بالاتر و زمان آزاد بیشتری درخواست کنید، با افراد جالب‌تری در تماس باشید، و سطح زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را ارتقا دهید.

آموختن چیزی ارزشمند و انجام سریع آن فقط مختص گروهی کم‌تعداد از نوابغ نیست؛ این فرایندی است که هر کسی می‌تواند بپذیرد و انجام دهد. فقط اکثر مردم هرگز این کار را نمی‌کنند، زیرا هیچ‌وقت در هیچ کتابی روش انجامش به آن‌ها نشان داده نشده است. البته تا الان.

یادگیری غیرمستقیم و منفعلانه، دانش و اطلاعات خلق می‌کند. تمرین مستقیم و فعالانه (یادگیری ازطریقِ عمل)، مهارت می‌آفریند.