بریده‌هایی از کتاب بیش یادگیری

سال‌ها فکر می‌کردم که تنها راه یادگیری عمیق مطالب، کلاس‌های مدرسه و دانشگاه است. اتمام این پروژه به من آموخت که نه‌تنها این فرضیه اشتباه بوده، بلکه روش جایگزین آن می‌توانست لذت‌بخش‌تر و هیجان‌انگیزتر باشد. در دانشگاه اغلب احساس سرخوردگی داشتم، چراکه سعی می‌کردم در طول کنفرانس‌های کسل‌کننده بیدار بمانم، وقت و انرژی زیادی را صرف انجام تکالیف بی‌فایده کنم و مجبور به یادگیری مطالبی بودم که به جز نمره هیچ فایده‌ای برایم نداشتند. این پروژه از آن‌جا که طرح و چشم‌انداز خودم بود، حتی با وجود چالش‌برانگیزبودن چندان برایم سخت نبود. موضوعات تازه و هیجان‌انگیز بودند، نه کارهای سخت تکراری‌ای که باید انجام می‌شدند.

بعد از آن، برای افزایش بازدهی از نرم‌افزاری با روش «تکرار در فواصل زمانی مشخص» استفاده کرد. این نرم‌افزار از یک الگوریتم پیشرفتهٔ فلش کارتی استفاده می‌کند. روش فلش کارت را اولین بار محققی لهستانی به نام پیوتر وزنیاک، در دههٔ ۱۹۸۰، ساخت. الگوریتم وزنیاک طراحی شد تا زمان موردِنیاز برای مرور و یادآوری مطالب را بهینه کنید.

دانشگاه‌های بزرگی مثل هاروارد، ام‌آی‌تی و ییل بهترین واحدهای درسی خود را به صورت رایگان در اینترنت منتشر می‌کنند

هر فرد با استفاده از یک وسیله (گوشی موبایل یا کامپیوتر) و اتصال به اینترنت، به اطلاعاتی عظیم‌تر از حجم اطلاعات موجود در کتابخانه اسکندریهٔ مصر

«همیشه یک چالش داشته باش.»

هر پروژه‌ای که انجام می‌دهید، به‌طور کلی فرایادگیری را بهبود می‌بخشد. هر پروژه فرصتی است که روش‌های جدید یادگیری، راه‌های جدید جمع‌آوری منابع، مدیریت بهتر زمان و مهارت‌های پیشرفته برای مدیریت انگیزه‌تان را به شما آموزش می‌دهد. موفقیت در یک پروژه به شما اعتمادبه‌نفس می‌دهد تا پروژهٔ بعدی را هم با جسارت و بدون تردید و تعلل عملی کنید. درنهایت، اثر این عامل بسیار ارزشمندتر از تأثیر انجام پروژه‌ای خاص است.

پیشوند فرا از ریشهٔ واژهٔ یونانی متا به معنی فرا و ماوراء می‌آید. این کلمه معمولاً به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی «بالاتر» از خودش باشد یا با لایهٔ فراتری از انتزاع و واقعی‌نبودن سروکار داشته باشد. در این حالت، فرایادگیری عبارتست از یادگیریِ بالاتر از یادگیری.

بنابراین، وقتی مطالب جدیدی یاد می‌گیریم، باید همیشه همهٔ تلاشمان را بکنیم تا بین آن مطالب و محیطی که می‌خواهیم در آن از آن‌ها استفاده کنیم ارتباطی مستقیم برقرار کنیم. به‌دست آوردن اطلاعات از درون محیط واقعی خیلی بهتر از راهبرد سنتی یادگیری و امید به این است که بتوانیم در آینده‌ای نامعلوم آن مطالب را در زندگی و محیط واقعی استفاده کنیم.

چرا در کارها تعلل می‌کنیم؟ ساده‌ترین پاسخ این سؤال این است که یا عامل وسوسه‌کننده‌ای شما را به سمت انجام کار دیگری سوق می‌دهد، یا از انجام آن کار اکراه دارید، و یا هردو.

فرایادگیری یادگیری آن‌چه دنبالش هستید، که در اینجا خود کلمات و عبارات است، نیست؛ بلکه یادگیری چگونگی ساختار آن دانش است. به عبارت دیگر، یادگیری نحوهٔ یادگرفتن آن دانش.

این تصور که وقتی چیزی را می‌خوانید یادگیری‌تان بیشتر از زمانی است که سعی می‌کنید با کتاب بسته مطالب را به‌یاد بیاورید، نادرست نیست. مشکل بعداً ایجاد می‌شود. چند روز بعد دوباره امتحان کنید، روش بازیابی، روش مرور سرسری را با اختلاف بسیار شکست می‌دهد.

اگر در مقایسه با بقیهٔ افراد چیزهای بیشتری را می‌بینم، به‌خاطر این است که روی شانهٔ غول‌ها ایستاده‌ام

«اغلب تصور بر این است که پزشکان باتجربه، طی سال‌ها کار، دانش و مهارت بسیاری کسب کرده‌اند و بنابراین طبابتشان خیلی خوب است. اما، شواهد گویای این است که رابطه‌ای معکوس بین تجربهٔ کاری پزشکان و کیفیت درمانشان وجود دارد.»

هر چه خلاقیت ارزشمندتر شود، آزمایش‌کردن ضروری‌تر می‌نماید.

مدیران تجاری موفق کسانی‌اند که می‌توانند فرصت‌هایی را بیابند که دیگران نمی‌توانند، نه کسانی که صرفاً از راهبردها و سبک مدیران قبل از خودشان کپی‌برداری می‌کنند.

نتیجهٔ بسیاری از مهارت‌ها صرفاً تبحر نیست، بلکه ابتکار نیز است.

آزمایش تجربی با یادگیری مرتبط است؛ زیرا شما خود را مجبور می‌کنید تا فراتر از حوزه آسایش خود قدم بردارید و چیزهای جدید را امتحان کنید.

وقتی مهارتتان افزایش می‌یابد، اغلب دیگر تبعیت از تجربیات دیگران برایتان کافی نیست؛ باید خودتان آزمایش کنید و مسیرتان را بیابید.

هنگام آغاز یادگیری مهارتی جدید، اغلب فقط پیروی‌کردن از تجربیات کسی که جلوتر از شماست کفایت می‌کند.

ترستیگ، فروشندهٔ تابلوی نقاشی و دوست خانوادگی‌اش، معتقد بود که الهامات هنری ونگوگ فقط پوششی برای تنبلی‌اش بود. او می‌گفت: «تو خیلی دیر شروع کردی، مطمئنم که هنرمند نیستی... این نقاشی‌کردنت هم مثل بقیه کارهایی است که شروع کرده‌ای، به هیچ جا نخواهد رسید.»